hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

پتوس و درس پرطاقتی

از گلدان‌های آپارتمانی گران قیمت و بزرگ تا گلدان‌های کوچک شمعدانی، حسن یوسف و کاکتوس‌های متنوع و رنگارنگ. اما پتوس انگار برای او ارزش دیگری دارد که همه جای خانه، آن را در گلدان‌های بزرگ و کوچک و تک‌شاخه در ظرف‌ها و بطری‌های شیشه‌ای ساده و رنگارنگ می‌بینی. هر
1402/04/2 , 22:21
176
0
0

وقتی دیگر زانوی غم بغل نمی‌کنی

در را که باز می‌کنم او را غمگین، نشسته بر زمین و در محاصره انبوه لباس‌های رنگارنگ می‌بینم. حیرتم وقتی افزون می‌شود که همین چند ساعت پیش در تماس تلفنی گفته بود که لباس چندانی ندارد و برای بیرون رفتن و حتی در خانه پوشیدن هم چیز زیادی در کمدش پیدا نمی‌کند.
1402/03/31 , 21:28
209
0
0

روایت روان کودکان از زندگی

می‌پرسد چه می‌نویسی؟ می‌گویم که داستان آدم‌ها را. می‌خواهد که داستان او و برادرش را هم بنویسم. به داستان این دختربچه سرزنده که یک هفته از تولد 9 سالگی‌اش گذشته و داستان برادر کوچکش که پنج‌ساله است، فکر می‌کنم. این دو صمیمی‌ترین دوست و همبازی هم هستند.
1402/03/29 , 20:15
215
0
0

داستان زندگی در بازی روز و شب

«تو هیچ‌گاه خانه‌ای نداشته‌ای. وه، چه دردناک! شب می‌گوید. هیچ‌چیز آن‌قدرها که فکر می‌کنی فاجعه نیست. روز می‌گوید. شاید تنها مرگ، تنها مرگ راه خانه را می‌شناسد. شب می‌گوید. نگاه کن عطر نان تازه! روز می‌گوید. شب می‌گوید... روز می‌گوید... و ما جایی در تلاقی
1402/03/13 , 03:11
143
0
0

گشتی در دنیای حیرت‌انگیز کتاب کودک

از آن دسته آدم‌هایی است که از کتاب زیاد استفاده می‌کند برای حل مسائل و دشواری‌هایی که در زندگی‌اش پیش می‌آید.
1402/03/2 , 00:17
167
0
0

عکس‌ها و یادها

پسربچه یازده‌ماهه‌اش را به آرایشگاه برده تا موهای نازک او را مرتب کند و مدلی بدهد تا بعد از آن به آتلیه برود و از او عکس بگیرد.
1402/02/28 , 03:01
181
0
0

فکرها را باید شست

تا همین چند هفته پیش که دیدمش سخت راه می‌رفت. پیر بود؛ اما راه‌رفتنش طوری نبود که احساس کنی پادرد دارد.
1402/02/25 , 00:06
177
0
0

پدران هم‌پای مادران

مطب چشم‌پزشک پر است از نوزادان چندروزه و چندماهه‌ای که پدر و مادرهای جوانشان آنها را برای چکاپ آورده‌اند. زنی جوان با چهره‌ای خسته نوزادش را در آغوش گرفته و در مطب راه می‌رود و آرام در گوش او نجوا می‌کند
1401/12/27 , 18:57
118
0
0

سبزه عید خاله جان

خاله جان امسال هم به‌رسم و عادت گذشته زنگ می‌زند و از سبزه شب عید سراغ می‌گیرد؛ اینکه چیزی کاشته‌ام یا نه؟ من هم که حوصله سبزه کاشتن ندارم مثل هرسال می‌گویم که زحمتش را خودش باید بکشد.
1401/12/22 , 01:53
152
0
0

برای یک زندگی بخورونمیر

از پله بلند مغازه که بالا می‌روم و در را که باز می‌کنم لبخند دلنشین او هجوم می‌آورد به سمتم و در آغوش می‌گیرمش. به‌تازگی این مغازه کوچک لباس‌فروشی را راه انداخته تا به قول خودش در این گرانی و روزهای سخت کمک‌خرجی برای شوهرش شود.
1401/12/14 , 19:35
213
0
0

در غربت هم معروف ماند

«سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یک‌وقت، معروفی» و من غصه خوردم.
1401/06/13 , 02:29
406
0
0

رنج گنجی است برای زندگی

نگاهی به کتاب «انسان در جستجوی معنا» از ویکتور فرانکل

گذران روزگاری سخت و پردرد و رنج در اردوگاه‌های کار اجباری نازی، از دست دادن خانواده، دیدن هرروزه بیماری و زجر زندانیان و بی‌رحمی و خشونت بی‌حد زندانبانان و درنهایت زنده و باانگیزه از آن جهنم بیرون آمدن کار کمتر کسی است
1401/06/1 , 03:20
300
0
0