آخر هفته با اجازه رسمی از مقام کبابی مرخصی گرفتیم و رفتیم ولایت! صبح اول هفته همان اول وقت رسیدیم محل کار. جناب مقام کبابی زودتر از ما آمده

واقعیت این است که مقام کبابی باتوجه‌به داشتن غیرت آتشی که در سال 365 روز دو آتشی می‌شود

ما و خانواده، قصد سفر کرده¬ایم. حالا این که کجا و کی برویم هنوز مشخص نشده است؛ ولی چند روزی هست داریم روی منوی غذایمان گفتگو می کنیم آن هم

همسر گرامی می‌گوید مواظب باش زیاد هم کباب نخوری! می‌ترسد ما نقرس بگیریم. بالاخره باید مراقبت کرد، خدای‌نکرده جناب مقام کبابی بیمار بشود،

این که شما چه می‌پوشید ربطی به مقام کبابی ندارد؛ ولی ما یک همسایه داریم که می‌تواند به شما مشاوره بدهد.

یک خانم جوانی تشریف آورده بودند کبابی و در حضور مقام کبابی، از مادرشوهر عزیزشان کمی بد می‌گفتند. خواستیم به او کباب ندهیم ولی هر چه نگاه

کوری! این را همان مشتری لوچ چشم عینکی که عصا می‌زند و به دختر همسایه می‌گوید: مادر حالتان چطور است؟ به پسرتان سلام برسانید!

با وجود این که مقام شامخ کبابی ما اجل از این است که بخواهیم نظر فست‌فودی‌ها از فلافل فروش‌ها تا همبرگری‌ها و پیتزافروش‌ها و ... را در امر

باور کنید درست خلاف تبلیغات فست‌فود فروشان این راسته، اصغر جوجه اصلاً دل سنگی ندارد و خیلی زود رحم و حتی می‌شود گفت: مثل خوش‌گوشت، نازک دل

هزار و یک شب! هزارش را کنار بگذار همان یک دانه آن کافی است که کسی پای ذهنش در دام قصه گیر کند و تا همان نزدیکی‌های صبح با شمع یا بدون شمع،

در نظر برخی از افراد تندرو و کندرو و میانه‌رو، نقد و معرفی کتاب در مطبوعات با طبع و بدون طبع، با بو و بدون بو، بی‌فایده‌ترین بخش مطبوعات

نمی‌دانم شما هم این‌طور آدم‌ها را دیده‌اید یا نه؟ کدام آدم‌ها؟ همان‌ها که کارشان لعنت کردن و نفرین فرستادن است. به کی؟ به هر کی، حتی

خواب هم چیز خوبی است. وقتی خواب هستیم می‌رویم «ونیز» حتی دوری می‌زنیم در موزه «لوور پاریس». از همان بالا و به‌صورت هوایی از هالیوود، رد

وقتی در همان صفحه اول کتاب به این جمله برخوردم که: «مسئله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم می شه، مسئله اینه که اگر کتاب نخوانی چقدر

اگرچه نویسنده این کتاب بخیه به آبدوغ می‌زند و اصلا اهل کباب نیست ولی وقتی جلوی کبابی می‌نشیند و آب در هاون می‌کوبد و باد در غربال می‌کند،

تعجب ندارد اصغر جوجه که فقط برای آدم‌ها غذا، آماده نمی‌کند. هر موجود زنده‌ای که از او غذا بخواهد، تا جایی که بتواند کوتاهی نمی‌کند.

:اگر احیانا بداخلاق هستید البته خود شما که نه اگر آدم بداخلاقی سراغ دارید. اگر آدم لجوجی و یک دنده‌ای هستید، ببخشید منظورم همان است که

ا حالا شده است کسی در موقعیت دشواری باشد و قرار باشد با او حرف بزنید؟ مثل آنهایی نباشید که به فرد مصیبت‌زده که می‌رسند، زبانشان بند می‌آید