در نظر برخی از افراد تندرو و کندرو و میانهرو، نقد و معرفی کتاب در مطبوعات با طبع و بدون طبع، با بو و بدون بو، بیفایدهترین بخش مطبوعات هستند. چون نه خبر سقوط اتوبوسی به درهای عمیق و آن هم درست روی قلب کشوری دیگر را انعکاس میدهند و نه درباره وضع یک شهر ممنوعه سخن میگویند حتی اینطور یادداشتها نمیتوانند کمی دلودماغ سیاسی مخاطب را سرحال بیاورند، بدترین از همه این که درباره جدول بازیها اصلا حرفی ندارند که بگویند. البته که این ستون کباب کتاب ربطی بهنقد و معرفی کتاب ندارد و تمام تلاش خود را در جهت کبابی کردن سفره شما قرار داده است. ولی اتفاقا برای این که خیال شما و همسایه شما و دوست همسایه شما را راحت کنم، در کتاب روزنامه پاکستان، خیلی شیرین و با روایت داستانی و زبان طنز، یک راست میروید همین کشور ناشناخته ولی همسایه خودمان، پاکستان و کلی چیز یاد میگیرد و البته انگشتبهدهان شاید همان اسلامآباد یا هر شهر دیگری که دوست دارید، بمانید. کتاب روزنامه پاکستان با عنوان فرعی شرح و تفسیر یک سفر دوهفتهای به جمهوری اسلامی پاکستان، با قلم سید امیر سادات موسوی است که باهمت انتشارات سوره مهر در اختیار علاقهمندان به سفر قرار گرفته است. اگر اهل سفر هم نیستید خواندن این کتاب را بیخیال نشوید! گاهی افراد، نویسنده را با مدال طلای نجوم شناختهاند و گاهی با سردبیری همشهری جوان و گاهی با جهانگردی او و بهخصوص آفریقا گردیاش در دوره کرونا میشناسند. این کتاب دربرگیرنده خاطرات سفر ماجراجویانه این شاعر و نویسنده به کشوری است که هنوز برای مردم ما ناآشنا و غریبه مانده است. سادات موسوی خود درباره این کتاب میگوید: «در ابتدای سفر، حتی یک درصد هم به انتشار سفرنامهام فکر نمیکردم.». اگر فکر میکرد چه میشد شاید «مارکوپولو هم فکرش را نمیکرد» از آب درمیآمد. بههرحال او ادامه میدهد: «یک روز گذشت، دو روز گذشت و کمکم دیدم چقدر این همسایه برای ما غریبه است. احساس کردم دردها و دغدغههای جامعه پاکستان، خیلی برای جامعه امروز ایرانی حرف دارد. این شد که تصمیم گرفتم هرطور شده خاطراتم را سروسامان بدهم و منتشر کنم». روزنامه پاکستان در ۱۳ فصل با زبانی طنزآمیز نوشته شده است. این کتاب حاوی اطلاعات ارزشمندی درباره جایگاههای گروههای تروریستی در پاکستان و تأثیر آن بر این کشور است. وضعیت زبان و ادبیات در این کشور، نظام آموزشی و دانشگاهی و همچنین وضعیت شیعیان در این کشور از دیگر مطالبی است که با زبانی شیرین و طنزآمیز در روزنامه پاکستان مطرح شده است. در انتهای کتاب نیز چند صفحهای به تصاویر این سفر اختصاصیافته است. «برادر پاکستانی»، «پیادهروی روی مرز»، «تلاش گمشده»، «قطعهای از بهشت»، «مدرسه به سبک پاکستانی»، «همزبانی»، «همدلی»، «دیار عبدالسلام» عنوانهای بخشهای مختلف این کتاب هستند.
مارکوپولو هم فکرش را نمیکرد
در نظر برخی از افراد تندرو و کندرو و میانهرو، نقد و معرفی کتاب در مطبوعات با طبع و بدون طبع، با بو و بدون بو، بیفایدهترین بخش مطبوعات هستند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران