hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > هنر و ادبیات > اینجا همه چیز حساب و کتاب دارد

اینجا همه چیز حساب و کتاب دارد

نمی‌دانم شما هم این‌طور آدم‌ها را دیده‌اید یا نه؟ کدام آدم‌ها؟ همان‌ها که کارشان لعنت کردن و نفرین فرستادن است. به کی؟ به هر کی، حتی خودشان، حتی در خانه خودشان، حتی آینه بغلی ماشین همسایه، حتی کتاب کهنه مادربزرگ، حتی گاهی به خود حتی هم گیر می‌دهند و لعنت نثار جانش می‌کنند.

 نمی‌دانم شما هم این‌طور آدم‌ها را دیده‌اید یا نه؟ کدام آدم‌ها؟ همان‌ها که کارشان لعنت کردن و نفرین فرستادن است. به کی؟ به هر کی، حتی خودشان، حتی در خانه خودشان، حتی آینه بغلی ماشین همسایه، حتی کتاب کهنه مادربزرگ، حتی گاهی به خود حتی هم گیر می‌دهند و لعنت نثار جانش می‌کنند. فقط من ندیده‌ام کسی که به کباب لعنت بفرستد. آنها چطور این کار را می‌کنند؟ خیلی ساده است. فکر کنید همه چیز آرام باشد، اصلا یک روایت ساده داریم، بعد از هر چیزی شما عصبانی بشوید و خیلی راحت خودتان و شانس و زندگی و آن چیز را با هم و درهم مثل میوه‌فروش محله ما، بفرستید در ظرف مخصوص! در همان ظرف مثل مخلوط‌کن، همه چیز را با هم قاتى کنید ولی تا این جا اتفاقی نیفتاده است، ناگهان تیغه مخلوط‌کن می‌شکند و می‌پرد بیرون و دست شما را یک برش عمیق به شکل v  یا به شکل u  یا به هر شکلی که فکر می‌کنید، می‌زند. دست از کار می‌کشید و درحالی‌که دنبال باند زخم و بستن این عقدة گشوده شده هستید، کار لعنت کردن را به‌راحتی آب خوردن ولی نه به‌راحتی تصمیمات سیاست‌مداران انجام می‌دهید. زخم بند نمی‌آید و شما مجبور می‌شوید سری به کلینیک بزنید. 
صف شلوغ کسانی که دست‌هایشان را با تیغه مخلوط‌کن زخم کرده‌اند خیلی زیاد است و شما باید منتظر بمانید تا حرف الفبای که روی دستتان ایجاد شده را نام ببرند. اینجا همه چیز حساب و کتاب دارد. تلویزیون درمانگاه برنامه‌های عادی را قطع می‌کند و خبر از شیوع یک بیماری جدید می‌دهد. بیماری که در آن تیغه‌های مخلوط‌کن‌ها دست‌های افراد را می‌برند. گوینده می‌گوید: متأسفانه وسایل پزشکی کم است و نمی‌توان جلوی خون‌های زیادی که رفته را گرفت. بالاخره نوبت شما می‌شود و شما با دستان بخیه خورده به خانه برمی‌گردید. پلیس در خانه شماست. پلیس حدس می‌زند که تعداد لعنت‌های شما، احتمالاً باعث این جهش در تیغه‌ها شده است.
 اما پلیس‌ها داخل نمی‌آیند آنها می‌گویند باید بروند دنبال هزار کار دیگر و الان فرصت ندارند. فقط از تو می‌خواهند تا برگشت دوباره آنها بدون فرستادن هرگونه لعنتی، کتاب «لعنت به داستایوسکی» را خلاصه‌نویسی کنی و تو تنها این چند جمله را می‌نویسی: «داستان کتاب لعنت به داستایوسکی در کابل اتفاق می‌افتد. جنگ داخلی افغانستان یکی از عناصر اصلی این کتاب است. شخصیت اصلی داستان رسول نام دارد که با اصرار پدر کمونیست خود عازم شوروی می‌شود تا در آنجا به ادامه تحصیل بپردازد. رسول هنگام گذراندن دوران تحصیل خودشیفته داستایوسکی، نویسنده مشهور روسی شده و کتاب‌های او را می‌خواند. او بیش از هر کتابی تحت‌تأثیر کتاب جنایت و مکافات قرار می‌گیرد. سرانجام رسول به کشورش بازمی‌گردد. اما او از جنگ متنفر است و حتی کار پر درآمدی که به‌واسطه تسلط به زبان خارجی به او پیشنهاد می‌شود را فوراً رد می‌کند» و تو در پایان یادداشت می‌نویسی: «من هرگز به مخلوط‌کن، به طنز حتی به نویسنده این کتاب «عتیق رحیمی» و مترجم آن «مهدی غبرائی» و ناشر آن «ثالث» خیانت نکرده‌ام» و دلت نمی‌خواهد که به پلیس بگویی این داستان چه ارتباطی به جنایت و مکافات داستایوسکی دارد.

  

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد