نیمهشب سوم آبان بود که نیروهای ارتش بعثی با سازماندهی و تجهیز لشکرهای مستقر در جبهه خرمشهر و همچنین فراخوانی نیروهای تازهنفس به این جبهه، هجومی وسیع و گسترده را به شهر آغاز کردند و پس از جنگی نابرابر، وارد خیابانهای خرمشهر شدند. رزمندگان و مردم شهر در اطراف پل خرمشهر، تلاش بسیاری کردند تا از پیشروی نیروهای ارتش صدام جلوگیری کنند، اما سرانجام در غروب چهارم آبان، غرب خرمشهر به دست دشمن افتاد و تراژدی تلخ خونینشهر رقم خورد. باقیمانده نیروهای مدافع، به سمت شرق شهر عقب نشستند اما با تمام پایداریها، سرانجام خرمشهر سقوط کرد و به اشغال کامل دشمن متجاوز درآمد. این اما به معنای پایان درگیریها نبود که رزمندگان ایرانی همچنان در جبهه شرق با نیروهای متجاوز درگیر بودند. در تمامروزهای میانه سقوط و آزادی خرمشهر، اخبار درگیریها و پیشرویهای نیروهای ایرانی به پایتخت میرسید و مردم هرلحظه چشمبهراه بازگشت این قطعه از خاک کشور به مام میهن بودند. انتظاری که در سوم خرداد ۱۳۶۱ پایان گرفت.
همزمان با این تحولات و در پی کامل شدن اشغال خرمشهر، نیروهای متجاوز بر فشار خود در جبهههای دیگر افزوده و بخصوص برای تکمیل محاصره آبادان و شکست مقاومت رزمندگان، یورش گستردهای را به این شهر آغاز کردند، چنانکه باران بمب و گلوله تلفات و خسارات فراوانی در آبادان بهجای گذاشت. دشمن با فراغت نسبی از جبهۀ خرمشهر، نیروی قابلتوجهی به محور آبادان فرستاد. ارتش بعث تلاش میکرد با ایجاد استحکامات نظامی در بخش غربی خرمشهر، از پل ارتباطی خرمشهر- آبادان وارد آبادان شود، اما با پایداری نیروهای ایرانی موفق به انجام این کار نشد. جاده خرمشهر-آبادان، با آنکه زیر آتش شدید توپخانه و خمپارۀ دشمن قرار داشت، اما همچنان رفتوآمد در آن جریان داشت. همان روزها بود که رادیو دولتی لندن اعلام کرد: «آبادان به خاطر اهمیتی که در افکار عمومی ایران، عراق و جوامع بینالمللی دارد، بهصورت یک هدف مشخص نظامی برای ارتش عراق باقی خواهد ماند و به نظر نمیرسد ایرانیان بتوانند از پیشروی ارتش عراق جلوگیری کنند… اگر تغییر اساسی در کیفیت فعلی محاصره صورت نگیرد، با توجه به اختلافهای دو کشور، باید در انتظار جنگی طولانی بین ایران و عراق بود.»
در محورهای دیگر هم اوضاع به همین منوال بود و درگیری ادامه داشت. در اهواز یک روز پس از اشغال خرمشهر، عراق بر فشار خود افزود و از اولین ساعات روز با آتش توپخانه و بمباران، قسمتهایی از شهر را ویران کرد.
هرچند خرمشهر در چهارم آبان ۵۹ سقوط کرد و دشمن بعثی، در ادامه تجاوز خود، علاوه بر غارت کامل شهر، حتی به منازل خرمشهر رحم نکرد و برخی از آنها را با ۳۰۰ تن تی.ان.تی بهطورکلی تخریب نمود اما مقاومت مردم و رزمندگان تا ۲۰ ماه بعد یعنی روزی که رادیو خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد، ادامه یافت.
آزادسازی خرمشهر
آزادسازی خرمشهر از اهداف اصلی عملیات بیتالمقدس در خلال جنگ ایران و عراق بود که توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام گرفت. بعدازاین نبرد، شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ بهوسیله نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد.
فتح خرمشهر بازتاب جهانی داشت و عراق با از دست دادن خرمشهر، ازنظر سیاسی تکیهگاهش را برای مذاکره از دست داد. این نبرد ازلحاظ نظامی، بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق شناخته میشود.
با شروع عملیات بیتالمقدس که در تاریخ دهم اردیبهشتماه سال جاری با هدف گرفتن اراضی اشغالی و آزاد ساختن شهرها و روستاهای میهن اسلامیمان از چنگ دشمن و رسیدن به مرزهای بینالمللی آغاز شد؛ سرانجام با پشت سر گذاشتن سه مرحله از این عملیات بزرگ، جنگاوران ایران موفق شدند خرمشهر را که در محاصره کامل زمینی و دریایی قرارگرفته بود، از چنگ دشمن به درآوردند و با حضور قهرمانانه خود در میان کوچه و خیابانهای این شهر اشغالشده و برآوردن بانک اللهاکبر، لرزه بر اندام شکستخوردگان عراقی انداخته و آخرین تلاشهای دشمن را که بهوسیله سلاحهای سبک در چند نقطه از شهر مشغول تیراندازی بودند، خنثی کنند و این عده را به هلاکت رسانده و یا به اسارت خود درآورند.
سه روز پایانی عملیات بیتالمقدس
روز 1/۳/6۱ درگیری کماکان بهصورت تبادل آتش ادامه داشت و یگانهایی از قرارگاههای فجر و فتح و نصر که بایستی در عملیات فتح خرمشهر شرکت میکردند به تکمیل تغییر گسترش و شناسایی و سایر اقدامات لازم برای کسب آمادگی مشغول بودند. ساعت پنج و پنجاه دقیقه بامداد، مجتمع پتروشیمی ماهشهر توسط چهار فروند هواپیمای عراقی مورد هجوم قرار گرفت و خسارات سنگینی به بار آمد و بیش از ۳۰ نفر مجروح شدند. پس از ده روز که از دومین تلاش ناموفق نیروهای ما برای فتح خرمشهر میگذشت، سومین تلاش برای آزادسازی خرمشهر آغاز شد. دشمن در مقابل تک غافلگیرکننده نیروهای خودی در منطقه غرب خرمشهر و پل نو، مجبور به ترک خاکریزهای دفاعی خود یکی پس از دیگری شد.
در ساعت سه و چهلوپنج دقیقه بامداد روز 2/3/61 قرارگاه فتح به جاده آسفالته خرمشهر- شلمچه رسید و مشغول باز شدن بهطرف پل نو بود. فجر ۳ هنوز به جاده نرسیده بود. از قرارگاه نصر، نصر ۲ به جاده آسفالته رسیده بود ولی نصر ۳ به علت برخورد با میدان مین متراکم توأم با مقاومت شدید دشمن، زمینگیر شده بود، این منطقه که در حوالی شرق شلمچه قرار داشت همان منطقهای بود که قرارگاه نصر در روزهای ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت نتوانسته بود به آنجا دسترسی پیدا کند و درواقع منطقه مستحکم مواضع دشمن محسوب میشد.
بعدازظهر نیروهای دشمن تحتفشار شدید یگانهای خودی به حوالی نهر خین عقب رانده شدند و ارتباط زمینی نیروهای مستقر در خرمشهر با نیروهای مستقر در منطقه شلمچه قطع گردید و دشمن فقط روی جاده خاکی حاشیه نهر خین رفتوآمد میکرد. غروب همین روز بود که قرارگاه فتح، خرمشهر را محاصره کرد. فجر ۳ به پل نو رسید و بهطرف شط العرب پیشروی میکرد. نصر ۲ هم در حال الحاق به نصر ۳ بود. نصر ۳ نیز جاده دژها را اشغال کرده و در جنوب جاده آسفالته خرمشهر- شلمچه بهشدت درگیر بود. در برابر تک سریع و غافلگیرانه نیروهای ما، دشمن دچار وحشت و سرگردانی شدید شد و نتوانست عکسالعمل مناسبی نشان دهد. ارتباط یگانهای دشمن با یکدیگر قطع و فرار افسران و درجهداران و سربازان از منطقه خرمشهر گویای ازهمپاشیدگی سازمان یگانهای دشمن در خرمشهر بود. نصر ۲ که در نخلستانهای درگیر پیکاری سخت و سنگین با دشمن بود خود را تا یک کیلومتری شط العرب جلو کشید و تلاش میکرد با تصرف سرپل دشمن در شمال نهر خین، پل شناور عراق روی اروند را به دست آورده ارتباط عراق را با منطقه خرمشهر از این طریق نیز قطع کند.
نیروهای عراقی در تلاش برای برقراری ارتباط مجدد با نیروهای محاصرهشده در خرمشهر نمیخواستند آخرین امید خود را از دست بدهند و برای همین با مقاومت شدید و استفاده از نخلستانها، مانع پیشروی نصر ۲ بودند. نصر ۲ و ۳ در عملیات خود موفق شدند بیش از ۵۶۳ نفر را اسیر، تعدادی تانک را منهدم و یک فروند بال گرد دشمن را به علت نقص فنی فرود آمده به غنیمت درآوردند. نتیجه عملیات روز دوم خرداد بسیار درخشان بود و میتوان گفت که خرمشهر در احاطه کامل قرارگرفته بود و این شهر بدون تردید در آستانه آزادی قطعی قرارگرفته بود. برابر پیامهای شنود شده از دشمن، اندکی پس از آغاز عملیات، فرماندهان اغلب یگانها در پیامهای خود درخواست عقبنشینی میکردند. کارکنان یگانهای دشمن اکثرا فرار میکردند یا تن به اسارت میدادند. در اواخر روز دوم خرداد قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت و موفقیت قرارگاهها در احاطه کامل خرمشهر، مصمم به واردکردن نیروهای خودی به شهر و پاکسازی آن از وجود دشمن گردید. در این دستور به فجر ۳ دستور داده شد تیپ ۳۳ المهدی را که در شکستن خاکریزهای پدافندی دشمن در نهر عرایض و پل نو بسیار موفق بودند در اختیار تیپ ۱۴ امام حسین و تیپ ۸ نجف اشرف قرار داده و خود به پدافند از منطقه محوله در کرانه اروند ادامه دهند؛ و به قرارگاه فتح مأموریت ورود به خرمشهر و پاکسازی شهر از نیروهای دشمن داده شد.
تصویری که راویان از آن روز گزارش کردهاند بسیار شعف آفرین است: صبح سوم خرداد احمد کاظمی و حسین خرازی در دروازه ورودی شهر بودند و نیروهایی از ارتش و سپاه که باهم ادغامشده بودند، در منطقه پل نو درگیر جنگی سخت بودند تا محاصره عراقیها را کامل کنند. عراقیها دستهدسته اسیر شدند. صف طولانی اسرا باورکردنی نبود، اما باشکوه بود. حسین خرازی به صیاد بیسیم زده بود ما جلوی دروازه ورودی شهر هستیم. اجازه میخواست حمله کند. نیروهایش هفتصد نفر بیشتر نبودند. هنوز دستور حمله نرسیده بود که خبر دادند عراقیها دارند اسیر میشوند. عراقیها توی کوچهها و خیابانهای شهر دستهایشان را بالابرده بودند. گفته بودند هر چه اتوبوس توی خوزستان هست برای بردن اسرا بیاورند خرمشهر. کفاف نداد، کامیونها را هم آوردند. سردار محمدجعفر اسدی از آن روز اینطور یاد میکند: رفتیم قرارگاه. شهید صیاد، آقا محسن، آقا رحیم، آقا رشید، حسن باقری و بسیاری از تصمیمگیرندگان جنگ بودند و دور یک نقشه نشسته بودند. ناگهان برادری آمد پیش آن دو و به آقا محسن گفت عراقیها دارند اسیر میشوند. آقا رشید به او گفت این چه نحوهی خبر دادن است؟ چه کسی اسیر میشود؟ چند نفر؟ کجا؟ کی؟ چه طوری؟ گفت من چه میدانم اینها دیگر پیدا نبود. سردار رشید تا این را شنید، سریع بلند شد و به من هم گفت بلند شو برویم ببینیم چه خبر است. جلسه را رها کردیم. با یک جیپ بیسیم دار رفتیم سمت خرمشهر. توی راه میدیدم همینطوری گروهگروه میآیند. به قول آن بنده خدا واقعا آخر اسرا پیدا نبود. سریع قرارگاه را گرفتیم و سردار رشید به حسن باقری گفت هر چه اتوبوس در اهواز گیر میآید باید بیاید اینجا برای تحویل اسرا. زود هم بیاید. اگر اتوبوس نیست، کامیون. کامیون نیست، تریلی. هر چه هست بیاید اینها را ببرد. همینجا بود که دلم پیش آن بسیجی جوانی رفت که تا چند روز پیش خودمانی با امام زمان درد دل میکرد، دعایش کارگر افتاده بود وگرنه ما اینهمه نیرو نداشتیم!
خبر رعدآسای فتح خرمشهر بهسرعت برق همهجا پیچید و موج عظیمی از هیجان و خوشحالی سراسر کشور را فراگرفت و مردم در خیابانها با روشن کردن چراغها و به صدا درآوردن بوق اتومبیلهای خود به جشن و پایکوبی پرداختند و غرور ملت ایران که با اشغال خرمشهر به دست عراقیها جریحهدار شده بود باهمت و غیرت فرزندان فداکار این کشور التیام گرفته و شعار (خرمشهر ما میآییم) واقعیت یافت. سوم خرداد خرمشهر آزاد شد و رزمندهها نماز شکر را در خرمشهر خواندند. رزمندگان در این عملیات طی ۲۳ روز، ۵۳۰۰ کیلومترمربع از اهواز- خرمشهر را آزاد کردند، اهواز، حمیدیه، سوسنگرد و جاده اهواز- آبادان را از برد توپخانه دشمن خارج کردند و عراقیها را در جبهه جنوب تا مرز بینالمللی عقب راندند. در این عملیات ۶۰۰۰ نفر شهید شدند و ۲۴۰۰ نفر مجروح. ارتش عراق هم ۱۶۰۰۰ کشته و مجروح و ۱۹۰۰۰ اسیر داد. حدود ۵۵۰ تانک و نفربر، ۵۳ هواپیما، ۵۰ خودرو، ۳ هلیکوپتر ارتش عراق هم منهدم شد.
نتایج نظامی بهدستآمده از عملیات بیتالمقدس
ـ آزادسازی 5400 کیلومترمربع از خاک کشور اسلامی ازجمله خرمشهر و تأمین 180 کیلومتر خط مرزی
ـ 19 هزار اسیر و 16 هزار کشته از دشمن
ـ انهدام 60 فروند هواپیما، 3 فروند هلیکوپتر، 418 دستگاه تانک و نفربر، 30 قبضه توپ، 49 دستگاه خودرو.
ـ غنائم بهدستآمده: یک فروند هلیکوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو.
درواقع فتح خرمشهر، دفاع مقدس را وارد مرحله نوینی کرد و برای اولین بار از شروع جنگ تحمیلی ایران در موضع قدرت قرار گرفت. این فتح مبین انعكاس جهانی داشت و ازنظر سیاسی عراق با از دست دادن خرمشهر تكیهگاهش را برای مذاكره از دست داد. جنگ ایران و عراق بهطورکلی به دو مقطع تقسیم میشود، مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزادسازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزادسازی خرمشهر است که استراتژی ایران دوگانه بود.
آنطور که امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی نقل میکند، استراتژی پس از آزادی خرمشهر استراتژی سیاسی شد و شامل انجام یک عملیات نظامی برای تحقق صلح و با استفاده از عملیات نظامی برای آنکه بتوان از طریق دیپلماسی جنگ را تمام کرد. بهعبارتدیگر تصمیم بر آن بود تا عملیات نظامی بهعنوان ابزاری در خدمت دیپلماسی قرار گیرد. این استراتژی سیاسی بود ولی هدف عملیات و جنگ نبود بلکه هدف حمایت از سیاست خارجی بود.
خرمشهر از سقوط تا آزادی
نیمهشب سوم آبان بود که نیروهای ارتش بعثی با سازماندهی و تجهیز لشکرهای مستقر در جبهه خرمشهر و همچنین فراخوانی نیروهای تازهنفس به این جبهه، هجومی وسیع و گسترده را به شهر آغاز کردند و پس از جنگی نابرابر، وارد خیابانهای خرمشهر شدند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران