فوتبال بهشدت به سرمايهداري وصل شده. كاريش نميشود كرد. هر چقدر هم كه ما بخواهيم با تفكرات چپ، مناسبات فوتبال را به چالش بكشيم و از بردهاي جرقهاي تيمهاي كوچك و بيپول ذوقزده شويم، باز در آخر برنده، تيمهاي متمول هستند. اين ماجرا هم به صورت سلسلهمراتبي رخ ميدهد. يعني تيمهايي هستند كه در منطقه خودشان پولدارتر هستند و آنجا موفق ميشوند. در سطح بالاتر اما امكان دارد همان تيمها در مقايسه با تيمهاي ديگري از كشورهاي ديگر بيپول باشند و راه به جايي نبرند و در مقاطع بالاتر روند به همين شكل ادامه پيدا كند.
سالهاست كه گزارشگران و مجريان هنگام رويارويي تيمهاي ايراني با تيمهاي كشورهاي حاشيه حوزه خليج فارس از چندمليتي بودن تيمهاي حريف حرف ميزنند و ارقام نجومي قراردادهاي بازيكنان خارجي آن باشگاهها را با لحني تمسخرآميز مورد انتقاد قرار ميدهند و در مقابل آن سرمايهگذاريهاي عظيم، از غيرت و استعداد و تلاش بچههاي ايراني حرف ميزنند. كاري ندارم حرفشان درست است يا نه ولي بهتر است در اين جور مواقع به نتايج نگاه كنيم تا به اين نتيجه برسيم كه پول خرج نكردن در فوتبال و در نهايت نتيجه نگرفتن هيچ افتخاري ندارد! تيمهاي عربي و تيمهاي شرق آسيا توانستهاند با پولي كه خرج فوتبال ميكنند حداقل در آسيا آقايي كنند و البته كه همين تيمها در مقابل تيمهاي اروپايي حرفي براي گفتن ندارند. فاصله تيمهاي كشور ما با ساير مدعيان قاره كهن هر ساله در حال افزايش است و به نظر ميرسد با تصويب قوانين جديد در AFC اين فاصله بيشتر و بيشتر هم خواهد شد.
ما پول نداريم. تيمهاي ايراني با مديريت دولتي هميشه لنگ پول هستند. اخبار مشكلات مالي باشگاههاي ايراني آنقدر تكراري شده كه ديگر كسي حتي توجهي هم به اين خبرها نميكند. دو سه تا تيم مطرح كشورمان هم از اين قاعده مستثني نيستند. به وضعيت استقلال و پرسپوليس نگاه كنيد. تيمهايي كه نميتوانند ستارههايشان را نگه دارند و باشگاههاي خارجي با مبالغي ناچيز نسبت به ميانگين نقل و انتقالات جهان آنها را به خدمت ميگيرند. مبالغي ناچيز كه البته با توجه به وضعيت ارزي ايران و پايين آمدن وحشتناك ارزش پول ملي ما تبديل به مبالغي هنگفت و وسوسهانگيز براي بازيكنان ميشود. در چنين شرايطي تيمهاي ما نه تنها نميتوانند بازيكنان باكيفيت داخليشان را نگه دارند، بلكه در به خدمت گرفتن بازيكنان خارجي هم ناتوان ماندهاند. AFC هم با وضع قوانين جديد شرايط را بغرنجتر از گذشته كرده و عملا دست ما را در مقابله با رقبايمان گذاشته توي پوست گردو. ماجرا از اين قرار است كه كنفدراسيون فوتبال آسيا تصويب كرده كه تيمهاي حاضر در ليگ قهرمانان ميتوانند بازيكنان خارجي بيشتري در تركيبشان داشته باشند. قبلا هر تيم در يك بازي ايسيال ميتوانست از ٣ بازيكن خارجي و يك بازيكن آسيايي غير بومي استفاده كند. اما حالا هر تيم اجازه دارد از ٥ بازيكن استفاده كند تا سطح مسابقات بالا برود. يعني هر تيمي كه در ليگ قهرمانان قاره كهن به ميدان ميرود، ممكن است نصف تيمش را ستارههاي خارجي تشكيل داده باشند. البته نه ستارههايي كه مثل ساليان گذشته روزهاي آخر فوتبالشان را سپري ميكنند، بلكه ستارههايي كه اتفاقا در اوج دوران بازي خودشان هستند. به خريدهاي تيمهاي چيني و ژاپني نگاه كنيد. به خريدهاي تيم السد و الهلال و سايرين نگاه كنيد. خلاصه كه وضعيت خيلي خرابتر خواهد شد براي تيمهاي ما!
در اين شرايط با مديريت دولتي نميتوان كاري از پيش برد. ما نياز به مالكيني داريم كه با تفكري حرفهاي و سرمايهدارانه وارد كار شوند و دست به جيب شوند تا تيمهاي ما بتوانند حرفي براي گفتن در آسيا داشته باشند. مالكيني كه قطعا بلدند چطور هزينههايشان را برگردانند. مالكيني كه اصول حرفهاي ميدانند و نيازي ندارند چشم به كمكهاي دولت بدوزند. AFC كار درستي كرده. آن كسي كه اشتباه ميكند ما هستيم. فوتبال منتظر كسي نميماند. آسيا فهميده اگر ميخواهد پيشرفت كند بايد اندازه سايرين سرمايهگذاري كند. انگار تنها كساني كه قرار نيست متوجه بشوند كه هر روز كه ميگذرد ما چقدر از رقبا عقب ميافتيم، مديران ورزش ما هستند. كمتر از دو ماه ديگر استقلال بايد در مقابل تيمي به ميدان برود كه فقط در خط ميانياش ژاوي و گابي را دارد. حالا جواد خياباني بيايد و روي مانيتور رقم قيمت ترنسفر بازيكنان السد را با بازيكنان استقلال مقايسه كند و لبخند بزند و بگويد تيم چندمليتي السد قطر در مقابل جوانان غيرتمند استقلال! همين كار را در بازي الدحيل و پرسپوليس هم تكرار كند. ما هم اميدوار باشيم كه تيمهاي محبوبمان بتوانند نتيجهاي آبرومندانه بگيرند.