یک ماهی میشد که همهمه کاندید شدن معلم فداکار بیجاری در لیست ۱۰ معلم برتر جهان، ایران را شگفتزده کرد.
معلمی از خطه کردستان و زاده بیجار گروس، معلمی که نام و آوازه فداکاریهایش، همچون اسمش تا ثریا رفته و همه او را به عنوان فرشته نجات کودکان این مرز و بوم میشناسند.
معلمی که در طی ۲۶ سال خدمت خود در روستاهای محروم و دور افتاده استان، خود را وقف آینده و رسیدگی به کودکان محروم روستایی کرده است.
در دوران کودکیش رویای پرواز را در سر میپروراند و آرزویش این بود که خلبان جتهای جنگی شود و آینده خود را در خلبانی میدید، اما دست تقدیر او را به سوی شغل معلمی سوق داد تا فرشته نجاتی باشد برای کودکانی که از فقر و محرومیت و بیماری رنج میبرند.
۲۶ سال از عمر خود را در روستاهای دور افتاده و محروم استان صرف کرد تا هیچ کودکی به دلیل دوری و عدم توان مالی از تحصیل بازنماند.
ثریا مطهر نیا، معلمی فداکار و دلسوز که همه هم و غم خود را برای کودکان محروم روستایی گذاشته و سمنی را راهاندازی کرده است که امروزه قریب به یک هزار و ۱۰۰ کودک را تحت پوشش خود قرار داده است که از این تعداد کودک نزدیک به ۲۷۰ نفر از آنها از بیماریهای سخت رنج میبرند و نیازمند درمان فوری هستند.
در بیست و ششمین سال خدمت خود، برای اولین بار در بنیاد وارکی در لیست ۱۰ معلم برتر جهان قرار گرفت.
کارنامه فداکاریها، جانفشانیها و از خود گذشتنها و اقدامات انسان دوستانه این معلم فداکار بیجاری آنچنان وسیع است که همه یقین داشتند که جایزه یک میلیون دلاری وارکی اذان وی خواهد بود؛ جایزهای که قرار بود صرف کودکان محروم روستایی شود.
بر خلاف انتظار همه، در پشت پرده این حکایت شیرین و دلچسب انتخاب معلم کردستانی در لیست معلمان برتر دنیا، هرچه که بود، جایزه وارکی به وی نرسید!!
این معلم فداکار بیجاری گفت: جایزه یک میلیون دلاری وارکی به یک معلم آمریکایی رسید که حتی یک صدم من هم رزومه نداشت.
ثریا مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا در خصوص بنیاد وارکی، اظهار کرد: بنیاد وارکی هرساله با همکاری یونسکو از کل دنیا سعی دارد که بهترین معلم را شناسایی و معرفی کند.
وی ادامه داد: امسال از بین ۱۲۱ کشور و کاندید شدن بالغ بر ۸ هزار معلم از سراسر دنیا، بنده در لیست ۱۰ نفر برتر آنها قرار گرفتم.
مطهرنیا یکی از دلایل موفقیت خود را عشق، علاقە، تعهد و وظیفە انسانی خود در قبال کودکان محروم روستاها دانست و افزود: یکی از شاخصهایی که بنیاد وارکی بسیار بر آن تاکید و من را به عنوان ۱۰ نفر برتر منتخب کرد؛ بحث کارهای بشر دوستانە برای کودکان روستایی و همچنین فعالیت در حوزە مرمت مدارس فرسودە و تجهیز امکانات آموزشی مدارس بودە است.
وی داشتن ارتباط عاطفی و صمیمانه با مردم روستا را یکی از دلایل موفیقت خود در این زمینه دانست و افزود: داشتن ارتباط عاطفی و صمیمانه با مردم روستا سبب شد تا والدین بچهها بیشتر به حرفهای من گوش کنند.
این معلم فداکار بیجاری گفت: اوایل خدمت خود، بسیاری از خانوادهها به دلیل مشکلات مالی و ... نسبت به سوادآموزی و تحصیل دختران بیتفاوت بودند، و در همان سالها سعی کردم تا آنجایی که برایم مقدور است از ترک تحصیل حتی یک کودک هم جلوگیری کنم.
برگزیدن راه پر پیچ و خم آموزگاری
وی درباره نحوه چگونگی برگزیدن شغل معلمی در دوران جوانیاش تصریح کرد: علاقه اصلیام در کودکی برای شغل آیندهام؛ خلبانی بود تا بتوانم از کشورم دفاع کنم، اما سالها بعد؛ به تشویق پدر که بسیار حرفهی معلمی را دوست می داشت در سال ۱۳۷۴به دانشسرای تربیت معلم در سنندج راه یافتم، در دوران تحصیل دانشسرا، به فعالیتهای گروهی و چاپ و نشر یا شرکت در مباحث اجتماعی علاقهمند بودم، اما کماکان چندان به حرفه معلمی علاقه نداشتم تا اینکه دوران تحصیل مقدماتیام در دانشسرا به پایان رسید و وارد اولین محل ماموریت تدریسام در یکی از روستاهای محروم شهرستان بیجار شدم و از زمانی که وارد روستا شدم علاقهام به حرفهام و تدریس صورتی عاشقانه به خود گرفت و موجب شد که دیگر نتوانم از آن دل برکنم.
مطهرنیا بیان کرد: به صورت تدریجی با مشکلات مردم روستا، غمها و شادیهایشان آشنا شدم و خود را جزیی از آنان دیدم، نیاز روستاها به توسعه، تکنولوژی، زیرساختهای عمرانی و بهداشتی، امکانات رفاهی و اشتغال بسیار شدید بود به ویژه آنکه جنگ ۸ ساله تحمیلی به کشور و از طرف دیگر روندهای مهاجرت تاریخی از روستاها به شهر که به دلایل زیادی از قبل ایجاد شده بود، دوران گذار سختی را ساخته بود.
وی عنوان کرد: این شرایط بر وضعیت کودکان، نوجوانان و دانشآموزان روستایی بسیار تاثیر بدی گذاشته بود و تهدیدات معیشتی، اقتصادی، آموزشی، تربیتی، فرهنگی از سویی و نیز مخاطراتی چون ترک تحصیل، ازدواج زودرس، بیماری و دیگر مشکلات را به وجود آورده بود که البته هنوز هم ادامه دارد.
مطهرنیا اظهار کرد: با توجه به اینکه اولین محل خدمتام در روستایی ترک زبان قرار داشت، زبان ترکی را در مدت زمان کوتاهی یاد گرفتم تا بتوانم با مردم و دانش آموزانام بهتر ارتباط برقرار نمایم، پیش ورود من به آن روستا؛ معلم قبلی سرباز معلم بود و علی رغم زحماتی که کشیده بود اما دانش آموزان ابتدایی با مشکلات عدیده آموزشی مواجه بودند.
وی ادامه داد: لذا چند اقدام را در دستور کار و برنامههای خود گنجاندم که عبارت بودند از؛ بهسازی فضای فیزیکی مدرسه و تعمیر و زیباسازی آن، ایجاد کتابخانه و آزمایشگاه، تامین تجهیزات آموزشی، بیتوته در روستا و برگزاری کلاسهای تقویتی در منزل برای دانش آموزان، حساسیت روی تغذیه مناسب کودکان، همفکری و مشاوره به خانوادههای دانش آموزان، توجه به برنامههایی مانند اردوهای فرهنگی، ورزشی، شرکت دادن دانش آموزان در مسابقات علمی و هنری، استفاده از تکنیکهای جدید آموزشی و غیره.
این معلم فداکار بیجاری میگوید: روستا برای من جهان جدیدی بود که دیگر با مردم آن احساس آشنایی و خویشاوندی داشتم و دانش آموزان را به مانند فرزندان خود تصور میکردم و این موجب شد علی رغم اینکه به ادامه تحصیل علاقه داشتم و میتوانستم مامور به تحصیل شوم و حتی در دانشگاه نیز قبول شدم از آن موقعیت چشم بپوشم! اما مسیر زندگیام دقیقا در جایی به یکباره کاملا تغییر کرد که با دختری مواجه شدم که دچار سوختگی دست و صورت شده بود و با مشقات زیادی رضایت خانوادهاش را گرفتم و به پیگیری مشکلات درمانیاش مبادرت ورزیدم.
وی خطرنشان کرد: از آن پس به شناسایی و رفع مشکلات دانش آموزان بیش از پیش همت گماردم و حتی به این نیز بسنده نکردم چرا که برای من درآمد پایدار خانوارهای روستایی معنای جدیدی پیدا کرده بود، تا یک خانواده به لحاظ مالی در جایگاه مناسب قرار نگیرد، همیشه خطر طلاق، اعتیاد، ترک تحصیل، مهاجرت، گرسنگی، ازدواج اجباری، بیماری و سایر آسیبهای اجتماعی متوجه فرزندانش خواهد بود و در این میان؛ خانوارهای بد سرپرست یا خانوارهایی که زن سرپرستی دانش آموزان را به عهده می گیرد، بسیار مشقت بارتر است.
شروع کارزاری اجتماعی-آموزشی در روستاهای محروم
مطهرنیا تاکید کرد: به این ترتیب کارزار اجتماعی و آموزشیام شروع شد و توانستم با کمک همکاران فرهنگی برای حمایت تحصیلی و درمانی دانشآموزان و اشتغالزایی برای خانوارهای آنها یک سازمان مردم نهاد در قالب فعالیتهای خیرخواهانه را بنیان نهیم و البته بارها اشاره کردهام که نقش دولتها و سیاستهای کلان اقتصادی بسیار مهم است و تنها فعالیتهای خیریهای نمیتواند مشکلات را حل کند.
وی بر همکاری و همراهی مسئولان در رسیدگی به وضعیت این کودکان تاکید کرد و گفت: در همه این سالها بسیار دست یاری به سوی مسئولان دراز کردهایم! اما جز در یکی دو مورد کمک شایانی به مجموعه ما نشده است.
مطهرنیا ادامه داد: سوالی که بسیار مطرح میشود این است که فرزندانم چگونه با فعالیتهای من کنار آمدند؛ البته همیشه با مقداری بیداری بیشتر و از قبل شرایط را مهیا کردن برای خانواده و ارتباط لحظهای با آنان؛ مشکلات قابل حل بود و یکی از مشوقهای اصلی من خود فرزندانم هستند که بسیار روحیه خیرخواهانهای دارند، آنها بیشتر از این ناراحت میشدند که میدیدند گاهی اوقات افرادی اندک سعی میکنند مانع حرکتم شوند یا سعی در تخریب و کم انگیزه کردن من در راهی که انتخاب کرده بودم را داشتند چون مطالبهگری و پیگیری گاهی هزینههایی دارد حتی گاهی به سبب اعتماد به افرادی در پیگیریهای شخصی، حقوق خود نیز از بین میرود! با این حال فرزندانم همیشه حامی من بودهاند و البته من نیز سعی کردهام وظایفام را در قبال آنها به درستی انجام دهم.
وی خاطرنشان کرد: اشتیاقم به تحصیل همواره وجود داشت؛ حتی در اوج گرفتاریها، شب هنگام به ادامه تحصیل میپرداختم و توانستم در رشته برنامه درسی تا مقطع دکتری و در رشتههای مدیریتِ دولتی، آموزش ابتدایی، مدیریت برنامهریزی، علوم سیاسی و روابط بین الملل پیش بروم.
مطهرنیا یادآور شد: از دیرباز برایم تولیدگری یک ارزش بوده است، انسان مولد، انسانی مسئولیت پذیر و مفید است، لذا خود نیز تجربیات تولیدی داشتهام و هنوز هم سعی میکنم تولیدگر باشم و در امور خیریه نیز بسیار تلاش میکنم تا افراد خود کار یا خدمتی تولید کنند و منشا تولید باشند و درآمد حاصل از آن تولید به خود آنها برسد چه در قالب فردی و چه در قالب جمعی، تولید کالا یا خدمت با کیفیت و مردم پایه و جمعی کلید رشد و ترقی مادی یک جامعه و سنگ بنای رشد اخلاق و تمدن و قدرت است و رابطهی دانش، تجربه و تولید، رابطهای است که باید در زندگی تک تک ما معنایابی شود.
وی اضافه کرد: از مهمترین دغدغههای من توسعه پایدار، متوازن و عادلانه است، نمیتوانم واژهای برای توسعه مد نظرم پیدا کنم؛ اما پایدار به این معنا که محیط زیست و منابع را از بین نبرد، متوازن به این معنا که به توسعه انسانی، مخصوصا سهم زنان و توسعه فیزیکی در تمام نقاط کشور را ببیند و توسعه عادلانه به این معنی که موجب هزینه تحمیلی به اقشار محروم جامعه نشود.
مطهرنیا بیان کرد: موضوعی که برای من حائز اهمیت است، تجلیل از من نیست، چرا که بارها در یادداشتها، مقالات در نشریات و وبسایتها یا مصاحبههای تلویزیونی خود به آن اشاره کردهام که خود را کوچکترین عضو جامعه معلمان و فرهنگیان کشور میدانم، آنچه که برای من مهم است این است که بتوانم پیام و دغدغهام را به مسئولین و مردم برسانم تا انگیزه خدمت و توسعه بیشتر شود، چرا که معتقدم آینده فرزندان سرزمینمان و کیفیت زیست و سطح برخورداری آنان در آینده و ایفای درست نقشهای اجتماعی و تمدنی آنها، در گرو تلاش امروز ما و پایبندی و تعهد به مقوله خیر جمعی و پیشنیازش؛ وجود و تلاش یک جامعه مدنی پویا و توانمند است.
وی تصریح کرد: چند انگیزه باعث شد که اگر در جمع ۱۰ معلم برتر سال ۲۰۲۱ دنیا قرار بگیرم خوشحال باشم و نه بیشتر از آن؛ ابتدا مطرح کردن معلمان کوشای ایرانی که با امکانات کم و علی رغم مشکلات معیشتی، فرزندان سرزمینشان را رها نکردهاند، سپس معطوف کردن افکار به مشکلات دانش آموزان نیازمند و اعطای جایزهی احتمالی به محرومین و سوم اعتلای نام ایران، استان کردستان و زادگاه تاریخیام؛ بیجار گروس بود.
این معلم فداکار بیجاری خاطرنشان کرد: تصویری که از آینده دارم را سه انگاره میل جمعی به شادی و رفاه عمومی، تلاشهای امروز و امید به اتفاقهای خوب میسازند.
وی در پایان سخنان خود یادآور شد: بنابراین تصمیم دارم تا زمانی که قدرت و توانایی دارم در هر جایی که هستم، مفید بوده و اقدامات خود را ادامه دهم و همواره با به روز رسانی اندیشه، تکنیکها و فعالیتها، بتوانم بهتر از گذشته به تعهدات اجتماعیام، سامان ببخشم.
جایزه وارکی به معلم فداکار بیجاری تعلق نگرفت
معلم فداکار بیجاری گفت: متاسفانه به دلیل سیاسی بازی، جایزه یک میلیون دلاری وارکی به یک معلم آمریکایی رسید که نصف رزومه مرا هم نداشت.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران