فرهاد معینی زاده-کارشناس ارشد محیطزیست
جمعیت فزاینده سگهای بلا صاحب در ایران به معضلی پیچیده تبدیلشده که نهتنها سلامت شهروندان بهویژه در حاشیهنشینها را تهدید میکند، بلکه به شکل بیسابقهای تعادل اکوسیستمهای طبیعی را بر هم زده است. این پدیده در غیاب مدیریت علمی و یکپارچه، ابعاد نگرانکنندهای یافته است. از یکسو، حساسیت افکار عمومی نسبت به حقوق حیوانات و تقاضا برای روشهای انسانی مانند CNVR(عقیمسازی و رهاسازی) افزایشیافته است. از سوی دیگر، کشتار غیرانسانی سگها (اسیدپاشی، تیراندازی، مسمومیت) نهتنها مشکل را حل نکرده، بلکه با واکنش شدید فعالان محیطزیست و حقوق حیوانات روبهرو شده و برخی مواقع موجب رفتار معکوس احساسی و غذا رسانی غیراصولی و... شده است.
روشهای متناقض شهرداریها؛ از زنده گیری تا کشتار
هرچند که دستورالعمل اجرايي مديريت كنترل جمعیت و ساماندهی سگهای بلا صاحب در سال 1401 توسط سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور به کلیه شهرداریهای سراسر ایران ابلاغشده است ولی به علت کمبود بودجه و امکانات موردنیاز، اغلب شهرداریها در ایران با سردرگمی میان روشهای مختلف کنترل جمعیت سگها دستوپنجه نرم میکنند:
- زنده گیری و نگهداری ناکارآمد: طبق گزارش منتشرشده در سال 1403 در اردبیل، شهرداری با هزینهای حدود ۶ میلیارد تومان پناهگاهی برای نگهداری سگها ایجاد کرده و روزانه ۱۵۰ کیلوگرم غذا توزیع میکند، اما آزادسازی پس از عقیمسازی به دلیل عدم همکاری شهروندان و NGO ها با مشکل مواجه است. این روش برای شهرهای کوچک کاملاً غیرممکن است، چون اغلب امکانات و بودجههای لازم حتی برای تأسیس چنین مراکزی و مدیریت آنها وجود ندارد.
- کشتار غیرانسانی: بسیاری از مناطق هنوز از روشهای قدیمی مانند تیراندازی استفاده میکنند، درحالیکه این اقدامات نهتنها غیراخلاقی است، بلکه طبق گزارشها باعث افزایش ترس و پرخاشگری در سگها میشود. همچنین با توجه به رشد زیاد زادوولد سگها جمعیت حذفشده بهسرعت با سگهای جدید جایگزین میشوند.
- کمبود بودجه: شهرداری تبریز از کمبود بودجه برای خرید کتامین (داروی بیهوشی) و نبود همکاری سایر نهادها مانند دامپزشکی و محیطزیست شکایت دارد. این موضوع نهتنها در کلانشهرها چالش جدی است بلکه در شهرهای کوچکتر تبدیل به چالش بزرگتری میشود و میتوان گفت تنها در کلانشهرها بودجه و امکانات تا حدی برای تخصیص به این موضوع وجود دارد.
- زنده گیری و رهاسازی: نبود امکانات و بودجههای مناسب، موجب شده است برخی شهرداریها صرفاً جهت رفع مقطعی موضوع در حوزه شهری خود، اقدام به زنده گیری و رهاسازی سگها در فواصل دورتر کنند. این موضوع نیز خود تبدیل به چالش جدیدی شده است، چون بهجای حل مسئله تنها مشکل از محلی به محل دیگر منتقل میشود.
. پروتکل جهانیساماندهی سگهای بلا صاحب
سازمان بهداشت جهانی (WHO) روش CNVR (گرفتن، عقیمسازی، واکسینه کردن، رهاسازی) را بهعنوان استاندارد طلایی کنترل جمعیت سگها معرفی کرده است. بااینحال، اجرای این پروتکل در ایران با موانع جدی روبهروست:
- نبود فضا و امکانات کافی: هرچند در دستورالعمل سازمان شهرداریهای کشور روند شناسایی، زنده گیری و کنترل جمعیت سگ کاملاً شرح دادهشده است اما در قدم اول این موضوع نیازمند ایجاد مراکز نگهداری و عقیمسازی است. این درحالیکه این مراکز تنها در نزدیکی کلانشهرها و در استانهای برخوردار در حد بسیار محدود احداثشدهاند و عملاً بخش عمده شهرداریهای کشور از دسترسی به این مراکز محروم هستند.
- عقیمسازی ناکافی: وفق گزارش منتشرشده در سال 1403 بهعنوان نمونه در اردبیل تنها ۴۵۰ قلاده سگ عقیم شدهاند، درحالیکه برآوردها از وجود هزاران سگ در سطح شهر حکایت دارد.
- واکسیناسیون محدود: طبق آمار گیلان، تنها ۱۲۰۰ دُز واکسن هاری به سگهای بلا صاحب تزریقشده، درحالیکه سالانه میلیونها تومان صرف درمان گزیدگیها میشود.
- رهاسازی بدون پشتوانه: رهاسازی سگهای عقیم شده بدون نظارت بر قلمرو و تغذیه، منجر به بازگشت آنها به چرخه مزاحمت میشود.
- عدم تمایل عموم مردم جهت سرپرستی سگهای بلا صاحب: هرچند که در دستورالعمل ابلاغی سال 1401 جهت واگذاری سگها به افراد پیشبینیشده است ولی رغبت عمومی برای استفاده و به سرپرستی گرفتن سگهای بلا صاحب وجود ندارد. این در حالی است که سگهای بلا صاحب ایران علاوه بر انطباق بالا با شرایط آب و هوایی در هر منطقه، مقاومت بالایی در برابر بیماریها داشته و گزینه بسیار خوبی برای نگهداری توسط افراد هستند.
پیامدهای بیتوجهی به استانداردها
- تهدید سلامت عمومی: حیوان گزیدگی در سال 1402 در حدود ۳۷۰ هزار نفر گزارششده است. این در حالی است که در سال ۱۴۰۱ این تعداد حدود ۳۲۰ هزار نفر بوده که 75 درصد موارد آن مرتبط با سگ گزیدگی است. هزینه درمان این موارد سالانه بار زیادی را به بودجههای سلامت کشور تحمیل میکند.
- خطرات زیستمحیطی: سگهای بلا صاحب به شکار گونههای در معرض انقراض مانند قوچ و میش، آهو، روباه، خرگوش میپردازند. همچنین وجود گلههای سگ موجب ایجاد رقابت با گوشتخواران وحشی بومی ایران مثل پلنگ، گرگ و کفتار میشوند. علاوه بر این گاهی جفتگیری مابین سگ و گرگ و حتی شغال موجب ایجاد گونههای هیبرید میشود که نه آنچنان از انسان ترس دارند و نه کارکرد اکولوژیک گونههای وحشی رادارند.
گاهی حضور سگها در مجاورت حیاتوحش موجب انتقال و انتشار بیشتر بیماریها میشود. رشد چشمگیر موارد ابتلا به بیماری هاری نیز نتیجه مستقیم افزایش جمعیت سگهای بلا صاحب است.
- تخریب چهره شهری: حضور سگها در مکانهای حساس مانند فرودگاه مهرآباد که منجر به لغو فرود هواپیماها شده، نشاندهنده عمق بحران است. همچنین پرسه سگها در میادین و خیابانهای بسیار از شهرها موجب کاهش حس امنیت و ایجاد مزاحمت برای شهروندان بهویژه کودکان میشود. نمونههای دلخراش این موضوع در حمله سگها به کودک در شهر نجفآباد و کشته شدن شهروند شاهینشهری که برای تمرین ساز کمی از محله خود دور شده بود را میتواند ذکر کرد.
ریشههای بحران کدام است؟
قوانین ناکارآمد: طبق ماده ۱۵ قانون شهرداریها، مسئولیت مدیریت سگها بر عهده شهرداری است، اما عدم تعیین جریمه برای غذا رسانی غیرمجاز و نبود هماهنگی بین نهادها، اجرای قانون را مختل کرده است.
فقدان آمار دقیق: طبق آمار رسمی جمعیت سگهای بلا صاحب در ایران حدود 2 میلیون قلاده است اما به نظر میرسد تعداد واقعی فراتر از آمار رسمیباشد.
از تجربه جهانی تا الزامات داخلی
۱. اجرای کامل CNVR: الگوبرداری از کشورهایی مانند بوسنی که با این روش جمعیت سگها را تا ۸۰٪ کاهش دادند.
۲. هماهنگی بین سازمانی: ایجاد کارگروههای مشترک بین شهرداری، دامپزشکی، محیطزیست و نیروی انتظامی برای مدیریت یکپارچه.
۳. آموزش شهروندی: ممنوعیت غذا رسانی غیراصولی و فرهنگسازی برای گزارش دهی از طریق سامانههایی مانند ۱۳۷.
۴. تأمین بودجه پایدار: اختصاص درآمدهای ناشی از بازیافت پسماند به پروژههای کنترل جمعیت سگها.
کلاف سردرگم مدیریت سگهای بلا صاحب در ایران تنها با اتکا به پروتکلهای علمی جهانی، همکاری بیننهادی و مشارکت آگاهانه شهروندان قابل گشایش است. تا زمانی که شهرداریها بهجای تکیهبر روشهای پراکنده، به سمت برنامهریزی بلندمدت و مبتنی بر داده حرکت نکنند، این بحران به شکل فزایندهای حیات انسانی و زیستبومها را تهدید خواهد کرد.