فریبا نساج پور، متولد 1348 اصفهان و دانش آموخته کارشناسی تاریخ است. مجموعه داستان «روز بیست و هشت» اثر وی و شامل 9 داستان کوتاه است که با همت انتشارات شالگردن منتشر شده است. «خیر النساء»، «قول»، «خانم باشی»، «سرود ملی»، «ضیافت»، «بغدادخاتون»، «سوفیا»، «ایراندخت»، «روز بیست و هشت» و «اسکناس شاهی» عناوین داستان های کوتاه این مجموعه هستند. او در این مجموعه داستان 77 صفحه ای خود، نگاهی به وقایع تاریخ معاصر داشته است. انتشار این کتاب فرصتی را ایجاد کرد تا نگاه این نویسنده را هم بدانیم. با هم پاسخ های نساج پور را با هم می خوانیم:
* فریبا نساج پور را چقدر می شناسید؟
خیلی زیاد
*اگر بخواهید او را در یک جمله تعریف کنید، آن جمله کدام است؟
شخصیتی که دوستی و ارتباط با آدم ها برایش ارزشمند است، توازن در رفتار و گفتار
*شخصیت او شبیه قهرمان کدام یک از داستانهای معروف است؟ یا هنوز شبیه آنها قهرمانی خلق نشده است؟
تا حدودی دزیره
*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟ چه کتابهایی در دسترس شما بود؟ چه بازی هایی می کردید؟ از بین کتاب و بازی کدام در ساخت شخصیت شما تاثیر بیشتری داشت؟
دوران کودکی شاد و خوبی داشتم چون با فامیل های پدرم در یک بن بست اختصاصی زندگی می کردیم به بازی وشیطنت و رفت و آمدهای شدید خانوادگی سپری شد. بازی ها بیشتر گرگی، و وسطی بود. در سن ده سالگی با رفتن به محله ایی دورتر، جهت فرار از تنهایی، به سوی خواندن کتاب ها و مجله های کودکان سوق یافتم و در سال های بعد علاقه وافری به کتاب خوانی پیدا نمودم به صورتی که دفتر مخصوصی برای خلاصه نویسی داستان هایی که می خواندم داشتم. همیشه به شخصیت زن های قوی علاقه مند بودم.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟ شده است کتاب هایی که دوست ندارید را هم تا انتها بخوانید؟
نویسنده، تاریخ نشر و تعداد دفعات چاپ هر کتاب می تواند مهم باشد اما قطعی نیست ولی موضوع و کیفیت داستان خیلی برایم مهم است. گاهی شده کتابی را دوست نداشتم و جذابیت نداشته اما با این حال تا انتهایش را خوانده ام.از بیست و چهارساعت شبانه روز یک ساعت را به کتاب خوانی اختصاص دهیم.
*شما سراغ داستان رفتید یا داستان سراغ شما آمد؟
قصه ها و شخصیت های متنوعی همیشه ذهنم را مشغول می کردند، اما جسارت و شاید مهارت لازم برای روی کاغذ آوردن شان را نداشتم، سال ها قبل چندین فیلمنامه نوشتم اما دنیای داستان دنیای شگفت انگیز و بسیار جذابی برایم بوده و هست.
*بر اساس مواد تاریخی داستان نوشتن چه سختی ها و چه امتیازاتی دارد؟
داستان تاریخی باید ریشه تاریخی داشته باشد و نویسنده باید مطالعه و اشراف به آن موضوع داشته باشد تا بتواند آن را به شکل و روشی که خواننده را مجذوب کند با تخیل گره زند.
*کتاب «روز بیست و هشت» از کجا کلید خورد؟
هر سال روز بیست و هشت مرداد و کودتای هزار و سی صد و سی و دو برایم روز تأثر برانگیزی ای ست روزی که ملت ایران می توانستند به حقوق حقه خودشان برسند و متاسفانه میسر نشد، و بخصوص شخصیت دکتر مصدق که همیشه برایم ستودنی است برای همین این روز را در غالب یک داستان آن هم از منظر یک دختر بچه جاری نمودم.
*بهترین داستان این مجموعه به نظر خود شما کدام داستان است؟ چرا؟
داستان ایراندخت و این که تقریبا بیشتر وقایع این داستان موثق است
*زنان در این مجموعه چه جایگاهی دارند؟
تقریبا تمام داستان ها مربوط به زنان است نه فقط این مجموعه بلکه کلا اکثر داستان هایی که نوشته ام شخصیت اصلی شان زنان هستند.
*بسیاری از کسانی که این گونه سراغ تاریخ می روند، نیم نگاهی به نقد سیاسی هم دارند. شما به دوره و یا شخصیت خاصی، توجه خاص و منتقدانه ای داشته اید؟
تقریبا در اکثر داستان ها اشاره های غیر مستقیم و منتقدانه شده است.
*چرا انتشارات شالگردن را برای نشر کار خود انتخاب کردید؟
خیلی از نویسندگانی که با این انتشارات کار کرده بودند رضایت داشتند به همین دلیل من هم با این انتشارات کار کردم.
*تا کنون برای کتاب از سوی ناشر و یا خودتان، جلسه رونمایی، جشن امضاء و نقد برگزار شده است؟
جلسه رونمایی، جشن امضاء و نقد هنوز برگزار نشده است.
*کتاب های تاریخی و به خصوص تاریخ شفاهی چه جایگاهی در سبد مطالعاتی شما دارند؟
از دوران دبیرستان و به طور خاص از دوران دانشجوی به خاطر رشته ام کتاب های تاریخی در اولویت مطالعاتم قرارداشتند و تاریخ شفاهی هم تا حدودی.
*برای نوشتن داستان چقدر پژوهش انجام می دهید؟ چرا؟
تا آن جایی که در توانم هست تلاش می کنم، چون داستان باید روایت، ساختار، شخصیت پردازی و... داشته باشد.
*زنان داستان نویس چه جایگاهی در ادبیات معاصر ایران دارند؟
به اعتقاد من به قله نزدیک اند.
*اگر قرار باشد تنها یک پاراگراف از نوشته های خودتان را انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است؟
«با حسرت به کرسی کنار اتاق نگاه کرد، می خواست حرف های نزده و ماسیده در گلویش را برای مادرش بگوید واز خیر همه چیز بگذرد.....»
*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه میدانید؟ سهم مولفان و ناشران در این بین چقدر است؟
دغدغه های بی شمار زندگی مردم، از بین رفتن ارزش های معنوی و فضای مجازی جای خالی کتاب را پر کرده
* در داستان زندگی خودتان، کجاها دانای کل هستید؟
وقتی خودم را می خواهم قضاوت کنم دانای کل می شوم.
*دوست دارید در آینده چه داستانی را بنویسید؟
به یاری پروردگار، به زودی داستان بلند تاریخی که نوشته ام آماده چاپ خواهد شد و البته ترجیحم برای داستان های بعدی نیز تاریخی خواهد بود چرا که دوست دارم خواننده را به تاریخ علاقمند کنم.
*و سخن آخر
تشکر از دوست عزیز و معلم خوبم خانم کهرانی، دوستان و همسر و فرزندانم که همیشه حامی ام بوده اند.