hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > هنر و ادبیات > ادبیات امروز را مخاطب انتخاب می‌کند

گفتگوی «رویداد امروز» با مهدیه زرگر:

ادبیات امروز را مخاطب انتخاب می‌کند

مهدیه زرگر، داستان‌نویس  و دانش‌آموخته ادبیات فارسی در سال ۹۵ اولین مجموعه داستان کوتاه خود را  با نام «دروازه غازهای وحشی» که رویکردی اجتماعی به جامعه داشت، در اختیار علاقه‌مندان به دنیای داستان قرارداد.

مهدیه زرگر، داستان‌نویس  و دانش‌آموخته ادبیات فارسی در سال ۹۵ اولین مجموعه داستان کوتاه خود را  با نام «دروازه غازهای وحشی» که رویکردی اجتماعی به جامعه داشت، در اختیار علاقه‌مندان به دنیای داستان قرارداد.  سال ۹۷ رمان «ساکنان برزخ» در ژانر جنایی از نشر کتابسرای تندیس چاپ شد و کتاب روایت دختری بود که در ۱۳ سالگی اعلامیه ترحیمش را در کارتن کتاب‌های مادرش پیدا می‌کند. در سال‌های ۹۸ و ۹۹ تمرکز اصلی وی بر داستان‌های کوتاهی بود که در مجلات ادبی به چاپ رسید.  سومین اثر وی رمان «وارث خاموشی» است. رمان وارث خاموشی روایت سرگشتگی انسانی است که میان وظیفه، قانون، عرف، شرع و نهایتا انسانیت گیر افتاده است. پاسخ‌های زرگر به پرسش‌های رویداد امروز را با هم می‌خوانیم.
مهدیه زرگر را چقدر می‌شناسید؟ چه وقتی نمی‌شود با او درباره داستان صحبت کرد؟
منِ داستان‌نویس دوست دارم تعریفی از خودم داشته باشم؛ اما حقیقت این است که هر اثری نوشته می‌شود نویسنده با بخشی از جهان فکری‌اش آشنا می‌شود که تا دیروز با آن غریبه بوده. به‌خاطر ندارم که چنین اخلاقی داشته باشم که با کسی در بخشی از زندگی یا به سبب درگیری کاری گفتگو نکنم.
چه شد که زرگر وارد حوزه نوشتن شد؟ نخستین کار جدی او چه بود؟
من از کودکی دوست داشتم قصه تعریف کنم البته نه در جمع بیشتر در تنهایی برای دوستان خیالی و البته تحصیل در رشته ادبیات هم بی‌تأثیر نبود. نخستین اثر جدی من رمان ساکنان برزخ است در ژانر گوتیک.
 زرگر تا کنون نوشتن برای فضای مجازی را هم تجربه کرده است؟ به نظر او این فضا چقدر می‌تواند به داستان‌نویسان کمک کند؟
گاهی پیش‌آمده که بخش‌های کوتاهی از داستان یا رمان را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته‌ام. بازخوردها خوب بوده؛ اما جز تعداد محدودی، علاقه‌ای به خواندن کلمات بسیار یک متن ندارند و ترجیحشان این است که آنچه می‌خوانند ساده و کوتاه باشد. یک زمانی ما فضای جدی و بسیار خوبی در فیسبوک و سایت‌های ادبی داشتیم. من به یاد دارم یک جمع کتابخوانی در فیسبوک دایر بود که پانصد ششصد نفر درباره یک کتاب یا آثار ادبی یک قاره بحث می‌کردند و گاهی ساعت‌ها این بحث‌ها ادامه داشت و بازخوردهای بسیار خوبی به همراه داشت؛ اما امروز ادبیات و بحث‌ها به اینستاگرام کشیده شده و تأثیر چندانی هم ندارد جز آنکه دوستان از همدیگر حمایت کنند. فضاهایی این‌چنینی نیاز به حمایت مخاطب دارد. امروز مخاطب ادبیات داستانی برای همه چیز تصمیم می‌گیرد از بازخوردهای جدی گرفته تا فروش یک اثر.
داستان‌نویسی آیا آموزش دادنی هست؟ استادان زرگر در داستان‌نویسی چه کسانی بوده‌اند؟ 
بله. البته استعداد تأثیر خاص خودش را دارد و نکته حائز اهمیت، شما هرچقدر هم خوب کتاب بخوانید نیاز دارید تئوری‌ها را هم آموزش ببینید. من چند دوره‌ای شاگرد استاد علیرضا ایرانمهر در کارگاه‌های داستان بوده‌ام.

وضعیت داستان کوتاه در ایران الان چطور است؟
یک دوره‌ای حدودا شش هفت سال گذشته داستان کوتاه خواننده فراوان داشت، اکثر ناشران هم روی مجموعه داستان‌ها سرمایه‌گذاری می‌کردند. برای کسانی که دوست داشتند کتاب اولشان را چاپ کنند اکثر اهالی ادبیات تأکید می‌کردند داستان کوتاه بیشتر خریدار دارد. تلاش نویسندگان بر این بود که داستان کوتاه تأثیرگذاری بنویسند؛ اما در این چند سال اخیر حضور افرادی که شاید کتاب را برای سرگرمی می‌خوانند و تأثیر تبلیغ سلبریتی‌ها بر کتاب خاصی جمع کتاب‌خوان را به‌سوی خوانش رمان سوق دادند. تا جایی که نوجوان امروز هم به دنبال رمان حجیم است نه کتاب‌های لاغر مردنی داستان. 
داستان‌های کتاب دروازه غازهای وحشی از کجا شروع شدند و چگونه شکل گرفتند؟ آدم‌های این داستان‌ها چقدر در اطراف شما وجود دارند؟ آیا این تصویر اجتماعی هنوز هم برای جامعه مصداق دارد؟
تعدادی از داستان‌های کوتاه را در بین سال‌های ۹۲ تا ۹۶ نوشته بودم. اما ازآنجایی‌که دوستان توصیه کردند بهتر است کتاب اول مجموعه داستان کوتاه باشد تصمیم بر این شد که من داستان‌ها را بازنویسی کنم و دو یا سه داستان دیگر به مجموعه اضافه شود. داستان‌ها در فضای اجتماعی امروز نوشته شده‌اند و همه به هم متصل‌اند البته با شخصیت‌هایی که در هر داستان روابطشان باشخصیت داستان پیشین مشخص می‌شود. درست است که می‌گوید نویسنده شخصیت‌ها را از آدم‌های اطرافش وام می‌گیرد؛ اما همیشه آنقدرها شبیه به مردمی نیستند که ما با آنها برخورد می‌کنیم. خیلی از جزئیات تغییر می‌کند حال به‌ضرورت جامعه یا نظر شخصی نویسنده.
 چه شد که سراغ نوشتن کتاب ساکنان برزخ رفتید؟ جنایت‌های ساکنان برزخ از کجا نشات می‌گیرد و کی تمام می‌شود؟
تصمیم بر این بود که در منطقه قدیمی کهن دژ که از بافت تاریخی و قدیمی سمنان است داستانی در ژانر وحشت بنویسم. البته داستان از خانه‌ای ویران در کهن دژ شروع شد و به زنجان رسید. داستان روایت دختری نوجوان است که اعلامیه ترحیمش را در کارتن کتاب‌های مادر پیدا می‌کند. کتاب در ژانر وحشت_ گوتیک نوشته شده در فضایی سورئال و رازآلود که همه چیز بوی خون و جنازه می‌دهد. کسی اجازه سؤال ندارد و همه ترجیح می‌دهند حرفی از جنازه‌های سوخته نزنند. داستان از قتل به خودکشی با شوکران آبی می‌رسد و ساکنان برزخ راهی جز تماشا و ادامه جنایت ندارند... 
وارث خاموشی از کجا کلید خورد و چه مراحلی را طی کرد تا وارد بازار نشر شد؟ برای سرگشتگی این آدم‌ها، نقطه پایانی وجود دارد؟
وارث خاموشی سومین اثر من در ژانر جنایی است که باز هم راه کتاب قبلی را پیش گرفته و در فضای وحشت نوشته شده؛ اما این بار در جامعه‌ای عادی با مردمان عادی. برای نگارش وارث خاموشی شرایط سختی پیش روی من بود. مراجعه به پزشکی قانونی، گپ و گفت با مسئولین و کارآگاه دایره جنایی در آگاهی. دانستن نام بسیاری از داروها کار آسانی نبود که پزشک حاضر در پزشکی قانونی با من همکاری نکرد؛ اما دوستان بخش تشریح در بخشی از کار همراه من بودند. در آگاهی نیز من باید توضیح می‌دادم که برای چه چنین داستانی در فضای شهری چون سمنان می‌خواهم بنویسم و اثر من چه تأثیری بر شهر و مردمانش خواهد گذاشت. به هر صورت محبت دوستان آگاهی کم‌وبیش شامل حالم شد و توانستم اطلاعاتی هرچند کم و جزئی یادداشت کنم. بیشتر نگرانی من برای سرنوشت کتاب در ارشاد بود که تا چه حد ممکن است ممیزی شامل حالش شود. اما جدای از تمام سختی‌هایی که نگارش آثار ژانر در ایران دارد حمایت خانم ضحی کاظمی از نویسندگان بسیار خوب در حوزه ژانر و مدیریت نشر کتابسرای تندیس جناب آقای میرباقری در چاپ این اثر شامل حال من بود. شخصیت‌های رمان وارث خاموشی در پی پاک‌سازی جهان پیرامونشان هستند و پایانی برای کارشان ندارند. آنها به دنبال مدینه فاضله‌ای بودند تا بتوانند جهانشان را از زشتی و پلشتی نجات دهند.
نوشتن رمان چه تفاوت با نوشتن دیگر انواع ادبی دارد؟
این روزها بازار ناداستان و جستار بین نویسندگان داغ‌تر است تا رمان و داستان کوتاه. شاید شرایط جامعه امروز به نویسنده این اجازه را می‌دهد که همراه مخاطب باشد تا به دنبال سلایق خودش. رمان فضایی داستانی‌تر نسبت به ناداستان یا جستار دارد و خبری از گزارش یا خاطره گویی نیست. فضایی دوست‌داشتنی و منسجم که مخاطب را با جهانی بزرگ‌تر و داستانی‌تر همراه می‌کند.
یک داستان‌نویس در کنار مهارت‌های نوشتن، برای بیان حرف خود باید به چه دانش‌ها و اطلاعات دیگری هم مجهز باشد؟ 
سؤال شما برمی‌گردد به ژانری که نویسنده در آن آثارش را معرفی می‌کند و به‌اصطلاح جهان فکری‌اش در آن می‌گذرد. کسی شبیه به من که در فضایی جنایی قلم می‌زند حتما نیاز دارد کتاب‌های تئوری جنایی را بخواند یا بر آثاری در این حیطه تمرکز کند. اما تجربه‌ها سهم به سزایی در نگارش یک اثر دارند شاید بیشتر از دانش و مهارت‌ها.
برای نوشتن کارهای داستانی، چقدر پژوهش می‌کنید؟
حدودا دو تا سه ماه اما گاهی پیش‌آمده که همزمان با نگارش رمان پژوهش هم ادامه دارد. 
گویا اثر تازه‌ای از شما هم با عنوان «خواب‌زده‌ها» به دست ناشر سپرده شده است. درباره این اثر هم یک توضیحی بفرمایید و پیش‌بینی می‌کنید کی در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد؟
خواب‌زده‌ها هم به سیاق آثار پیشین در فضایی تخیلی_ گوتیک_وحشت نوشته شده است و روایت دانشمندی است که در میان آزمایشاتش متوجه می‌شود کانتینرهای هسته‌ای نشت کرده‌اند و به‌زودی سرزمینش ویران می‌شود. روایت مردمی که در اردوگاه‌های کار اجباری می‌میرند و بیماری که علاجی برای آن نیست. داستان کودکانی که توسط حکومت گروگان گرفته می‌شوند تا ژن‌های درجه یکی برای آینده باشند. درباره زمان چاپ اثر که فعلا اطلاعی ندارم؛ اما امیدوارم با موافقت ناشر همراه باشد. 
زیست‌بوم شما چقدر در داستان‌های شما حضور دارند؟
در هر سه اثر، فضای شهر سمنان به‌خوبی ترسیم شده است و من در داستان‌هایی که روایتشان می‌کنم حتما از شهر می‌گویم. یکی از نقاط قوت رمان وارث خاموشی فضاسازی شهر سمنان است و شهرستان‌های اطراف. از باغ‌های انجیر و انار گرفته تا طوفان شن در جاده جندق و چاه نفت.
 اگر قرار باشد، تنها یک پاراگراف از یکی از این کتاب‌ها را به‌عنوان نمونه و معرفی انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است و از کدام کتاب؟
ساعت از پنج صبح گذشته بود که زن شانه قالی را کنار گذاشت و نزدیک درگاه ایستاد. لبخند گرمی زد و گفت: آقا، بفرما. خیلی وقته دم  در ایستاده‌ای. بفرما ... لچک آبی با گل‌های سرخی به سر داشت. یکی از دست‌هایش را با دستمال چرکی بسته بود. یونس دلش می‌خواست بپرسد مادرش را می‌شناسد یا نه. پشیمان شد. زن کنار رفت تا مهمان به اتاق پا بگذارد. پشت سر زن قاب عکسی بود. سه نفر در آن نشسته بودند. همان زن که دار قالی را شانه می‌زد، زهرا و حسن. روی کت پسربچه سوراخی خونی دیده می‌شد. درست روی قلبش. سعی کرد دستش را برساند به پسر، اما بوی خون تمام شامه‌اش را پر کرد. از رمان وارث خاموشی
اگر قرار باشد یک جایزه را شما طراحی کنید، دوست دارید جایزه ادبی با محور آفرینش اثر باشد یا با محور نقد ادبی؟ چرا؟
جایزه‌های ادبی برای آفرینش اثر از دیرباز در ایران مورد استقبال بوده؛ اما کم پیش‌آمده که جایزهای مستقل برای نقد ادبی که تأثیر بسزایی در رشد ادبیات داستانی دارد لحاظ شود.
نقد کتاب و به‌ویژه نقد ادبیات داستانی را در ایران چگونه می‌بینید؟
نقد ادبی به لحاظ جدی و اصولی در ایران وجود ندارد. به سبب دوستی و شرایطی که در ادبیات حال حاضر حاکم است خیلی به‌ندرت پیش می‌آید که یک کتاب به‌طورجدی مورد نقد قرار بگیرد. به ادبیات اروپا و آمریکا حتی بخشی از خاورمیانه اگر نگاه کنید به‌خوبی متوجه می‌شوید که تا چه حد ادبیات آنها مسیر پیشرفت را طی می‌کند.
شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه می‌دانید؟ سهم نویسندگان دراین‌بین چقدر است؟
مخاطب امروز با کتاب خیلی سلیقه‌ای برخورد می‌کند و در هر دوره چاپ کتاب‌ها در ژانرهای مختلف این مسئله را تأیید می‌کند. در حال حاضر در رده سنی نوجوان و جوان کتاب‌هایی در ژانر فانتزی وحشت و علمی تخیلی طرفداران بیشماری دارد، درحالی‌که رده سنی سی و پنج تا پنجاه از دوستداران داستان‌های رئال هستند.  اما این مسئله که چرا کتاب‌خوان‌ها مطالعه را آنقدر جدی نمی‌گیرند شاید به این سبب است که کتاب در ایران بیشتر جنبه سرگرمی دارد و به‌عنوان یک ابزار برای وقت گذراندن استفاده می‌شود. در دهه‌های گذشته نویسنده تنها به این موضوع فکر می‌کرد که اثری ارزشمند از خود به‌جای بگذارد؛ اما زمان و جریان زندگی نویسنده امروز را در شرایطی قرار داده که به میل مخاطب پیش رود.  واقعیت این است که ادبیات امروز را مخاطب انتخاب می‌کند نه نویسنده و جریانات ذهنی‌اش.
 و سخن آخر: 
ما در ایران رمان‌های بسیار خوبی در ژانر جنایی داریم که راوی‌شان زنان هستند؛ اما همیشه این مسئله انکار شده و گپ و گفتی جدی صورت نگرفته شاید؛ چون تریبونی نداشته.   مسئله جامعه این است که چطور زنان روای داستان جنایی می‌شوند درصورتی‌که جامعه تا امروز در کتاب‌های جنایی_ کارآگاهی همیشه با یک روای مرد طرف بوده است و مهم‌تر این مسئله که ادبیات جنایی چرا همیشه به یک رمان ختم شده و ما سریال‌نویسی در کتاب‌ها را تجربه نمی‌کنیم. حقیقت این است که هیچ‌وقت حمایتی صورت نگرفته و امروز وقتی از رمان جنایی خوب حرف به میان می‌آید که نویسنده‌اش یک خانم است موجب تعجب همگان می‌شود.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد