خودش می گوید: در سن چهلسالگی نویسندگی را شروع کردم. بیمقدمه از خواب بیدار شدم. سال هشتاد و چهار سفرنامهای با عنوان با من به عتبات عالیات بیایید را نوشتم. سال هشتاد و هشت رمان چه کسی باید افتخار کند و سال نود و شش رمان من عاشق افسانه نیستم را. رمان افسانه هشت سال در نوبت چاپ بود. در چندین جشنواره جزء نفرات برگزیده بودهام از جمله جایزه ادبی اصفهان که هفتمین دوره آن نفر اول بودم. از بیست و یکمین جشنواره قصهگویی تا همینالان در بخش مادربزرگها نفر اول استان بودهام. به امید روزی که مثل رودخانهای ساری و جاری باشم. با هم پاسخ های مریم معینی را می خوانیم:
*مریم معینی را چقدر می شناسید؟
فکر نکنم کسی بتواند بگوید من خودم را می شناسم، خودشناسی کار سختی هست؛ ولی می توانم بگویم مریم معینی را دوستش دارم. آفریننده و خلاق و خستگی ناپذیر است.
او مانند شخصیت زن کتاب خاک خوب است و از کتاب های ایرانی مانند شخصیت راوی داستان کتاب شما که غریبه نیستید.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
بله معمولا براساس موضوعی خاص مطالعه می کنم. وقت های که در جستجوی هستم فرم و ساختار و یا مطلبی که باید از آن کتاب یاد بگیرم، حتی کتابهایی را که دوست ندارم تا انتها می خوانم.
*به نظر شما اولین و مهم ترین درس دنیای خلق نوشتن چیست؟
به دنیای اطراف خودمان توجه کنیم و به سادگی از اتفاقات و آدم ها نگذریم.
*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟
زیاد وقت برایش ندارم و خیلی کم از این هنر رسانه ای استفاده می کنم
*قهرمانان شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده می شوند؟
خیلی از آن ها را از دور و اطراف خودم انتخاب می کنم.
*در انتخاب موضوعات، چه موضوعاتی را در اولویت قرار می دهید؟
معمولا موضوعات مرا اتتخاب می کنند برای نوشتن.
*برای تولید یک اثر ، چقدر و چه پژوهش هایی می کنید؟
آنقدر پژوهش می کنم تا مطمئن بشوم که به موضوع کاملا احاطه پیدا کرده ام.
*روایت شما به ویژه روایت شما از زنان با روایت های دیگری که شده چه تفاوت هایی دارد؟
روایت دیگران را نمی دانم ولی از دیدگاه من زنان بنیان جامعه هستند آن ها خالق اند.
*با من به عتبات عالیات بیائید، چگونه متولد شد؟
قصد زیارت به عتبات را داشتم هی باخودم فکر کردم بعد از این همه سال چطور و چگونه حق این زیارت را ادا کنم شاید بار دیگر ی هم در کار نباشد تصمیم گرفتم خاطره های سفر را بنویسم تا برای خودم هی مرور کنم.وقتی برگشتیم از سفر دوستان و همسفری هایم که متوجه شدند من خاطر نوشتم، گفتند و خواند و لذت بردند تا اینکه استاد دانشگاهم که همیشه ما را توصیه می کرد به خاطره نویسی از زیارت مکه و مدینه برگشته بودند رفتم دیدنشان و خاطراتی را که نوشته بردم با خودم بردم ایشان بعد از مطالعه مرا تشویق کردند به چاپ.
*در رمان «چه کسی باید افتخار کند» چه کسانی دیده می شوند؟
شخصیت های رمان چه کسی باید افتخار کند عبارت هستند از راوی که همسر شهید است و فرزندش و آقا بزرگ و عزیز و شخصیت های فرعی دیگر
*من عاشق افسانه نیستم به چه موضوعی می پردازد؟
رمان به جانباز اعصاب روان و برخورد خانواده اش با بیماری او می پردازد. ایده اولیه براساس یک واقعیت هست اما روایت داستانی آن برگرفته از تحقیقات و خیال من نویسنده هست.
*مجموعه داستان «خواب زن» دنبال بیان کدام مسائل اجتماعی است؟
زنانی که حاصل جنگ هستند و جنگ چگونه زندگی آن ها را تحت تاثیر خود قرار داده است.
*گویا شما برای فیلمنامه هم نوشته اید. درباره این تجربه خودتان هم توضیح می دهید؟
بله نوشتن فیلمنامه تجربه ای شیرین است که دوست داشتم از این منظر هم به هنر نوشتن توجهی داشته باشم.
*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه می دانید؟
به نظر من الان کتاب متولیانی دارد که سعی می کنند تفکر خودشان را به خواننده القا کنند که این به خوانندگان کتاب آسیب می رساند و سطح مطالعه را پایین می آورد.
*آسیب های یک جایزه ادبی برای نویسنده و خواننده چیست؟
همه پدیده های هستی هم نعمت هستند و هم نقمت، باران برای کشاورز رحمت است برای کسی که سقف خانه اش امن نیست نقمت. حالا انتخاب کتاب از دید منتقد باشد یک داستانی برای خودش دارد و انتخاب هیئت داوران هم باشد باز داستان دیگری دارد. موضوع این است که درست انتخاب شود بخاطر رابطه و واسته و این طور چیزها نباشد.
*اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تاثیری در کارهای شما داشته است؟
قطعا تاثیر گذاره بوده و هست، یک جاهای در راستای اهدافم برایم پیش برنده بوده و گاهی برعکس.
*شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما در دنیای هنر و ادبیات چه بوده است؟
شیرین ترین آن وقتی بود که کتاب چه کسی باید افتخار کند به چاپ رسید و تلخ ترین آن این است که چرا نمی توانم راحت و با دلی آرام کتاب چاپ کنم.
*یک هنرمند شهرستانی با هنرمند مرکز نشین چه تفاوت هایی دارد؟
هنرمند مرکز نشین بستر رشد و شکوفایی برایش فراهم هست ولی شهرستانی حالا چه بشود یا نشود بتواند جایی در بین هنرمندان هم گروه خودش مطرح شود یا دسترسی به آن ها پیدا کند.
*دانش های مانند فلسفه، تاریخ و علوم دینی، کمکی به هنرمند در بهتر ارائه کردن کارهایش می کند؟
قطعا بخصوص فلسفه و تاریخ، این دو رشته دیدگاه و جهان بینی نویسنده را می سازند و یا می توانند تغییر دهند.
*و سخن آخر
تا زمانی که هنرمند در زبان هنر خودش آزاد نباشد و به کار او اهمیت داده نشود کار هنر به زمین می ماند و مردم هم توجهی به هنر نخواهند داشت