hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > دیدار دوستان میسر نمی‌شود

دیدار دوستان میسر نمی‌شود

1. خمیازه‌کشان و خسته، از پشت‌گوشی می‌گوید که بگذار حقوق این ماهش واریز شود تا بعد از حدود یک‌سال قراری در کافی‌شاپ بگذاریم و با چند دوست دیگرمان دیدار تازه کنیم. می‌گوید که در همان سه تا چهار روز اول ماه، تمام حقوق خود و همسرش بابت قسط و بدهی تمام می‌شود و به‌ندرت چیزی می‌ماند برای سرکردن بقیه ماه.



1. خمیازه‌کشان و خسته، از پشت‌گوشی می‌گوید که بگذار حقوق این ماهش واریز شود تا بعد از حدود یک‌سال قراری در کافی‌شاپ بگذاریم و با چند دوست دیگرمان دیدار تازه کنیم. می‌گوید که در همان سه تا چهار روز اول ماه، تمام حقوق خود و همسرش بابت قسط و بدهی تمام می‌شود و به‌ندرت چیزی می‌ماند برای سرکردن بقیه ماه.
 2. حساسیت پوستی‌اش دوباره عود کرده است و دستش بند دارو و درمان است. می‌گوید که این چندماهه هر چه‌کار می‌کند، خرج پوستش می‌شود. داروهای پوست و مو هم که از خدمات بیمه برخوردار نیستند. گله می‌کند که چرا مسئولان درک نمی‌کنند کسی که بیماری پوستی دارد به دنبال درمان است نه به فکر زیبایی! می‌گوید که بااین‌همه هزینه درمان دیگر چیزی برایش نمی‌ماند که خرج کافی‌شاپ و دیدار دوستانه کند!
3. در آستانه جدایی از همسرش است و دستش حسابی بند طلاق و کارهای قانونی آن است. خدا را شکر می‌کند که بچه‌ای ندارد تا آن طفل معصوم هم گرفتار شود و آسیب ببیند. می‌گوید که هنر کرده و به‌زحمت سرکار می‌رود تا هم سرش کمی گرم باشد و هم به این چندرغاز نیاز دارد. می‌گوید که اصلا حال‌وحوصله بیرون آمدن و دیدار دوستانه را ندارد!
4. دستش بند جهیزیه است و از گرانی سرسام‌آور و عجیب‌وغریب وسایل گله ‌می‌کند. می‌گوید که شب می‌خوابی، صبح که بیدار می‌شوی قیمت‌ها بالاتر رفته! تازه او از آن دسته آدم‌هایی است که فقط به فکر تهیه وسایل ضروری زندگی است و تجملات، چشم ‌و هم چشمی و نظر دیگران اصلا برایش مهم نیست. هرچه پس‌انداز در این چندساله داشته خرج خریدن جهیزیه کرده است. اگر کمک خانواده‌اش نبود که در تهیه همین وسایل ضروری هم می‌ماند. مشغول است و گرفتار و فعلا وقت دیدار دوستانه را ندارد! 
5. یک‌سالی از فوت مادرش گذشته و این سال را به‌سختی با جای خالی مادر گذرانده. حالا پدرش بیمار است و از او تیمارداری می‌کند. خواهر و برادرهایش گرفتار زندگی خودشان هستند و او که در خانه پدری است کارهای خانه و مراقبت از پدر را برعهده دارد. می‌گوید که گاهی بسیار خسته می‌شود و نیاز به استراحت و گذران زمانی هرچند کوتاه برای خود دارد، اما چه بسیار مواقع که این فرصت فراهم نمی‌شود. از دکتر رفتن‌ها و هزینه‌های شگفت‌انگیز دارو و درمان که هر روز بیشتر می‌شود و کمیابی و نبود برخی داروها گله می‌کند. او هم گرفتار است و فرصتی برای دیدار دوستانه ندارد. 

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نویسنده
لیلا شهبازیان
لیلا شهبازیان

برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد