hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > مثل نماز ساکت پروانه‌ها

مثل نماز ساکت پروانه‌ها

عباس محمدی کلهر، 1355 در شهر میانه متولد شد. وی دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است و داور و دبیر چندین جشنواره مانند شعر عاشورا، سراسری نهج‌البلاغه دانشگاهیان، سراسری شعر بسیج، وزارت آموزش‌وپرورش و... بوده است.

عباس محمدی کلهر، 1355 در شهر میانه متولد شد. وی دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است و داور و دبیر چندین جشنواره مانند شعر عاشورا، سراسری نهج‌البلاغه دانشگاهیان، سراسری شعر بسیج، وزارت آموزش‌وپرورش و... بوده است. دو مجموعه شعر «آلام» و «از دوستت دارم» را در کنار کارهای تدوینی و گردآوری شده  چون «دفتر دوم» مجموعه شعر دانشجویی، «ماه در محاق» گزیده شعر داستان و فیلمنامه با موضوع امام علی (ع)، «دریا در برداشت چهارم» گزیده شعر و داستان با موضوع امام سجاد (ع)، «زلال نور» در دو جلد و جزوه دوجلدی شناخت‌نامه شاعران و نویسندگان و سرایش 30 تصنیف و ترانه از جمله «بهار جان‌ها» و «شعله‌ور» که توسط خوانندگان مطرح چون مختاباد خوانده شده را در فهرست فعالیت‌های خودش دارد. مجموعه داستان طنز «قصه‌های خندان» مشترک با دکتر اسماعیل امینی از دیگر آثار اوست. با هم پاسخ‌های محمدی کلهر که با شعرهایش زینت شده را می‌خوانیم:

عباس محمدی کلهر را چقدر می‌شناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله یا یک شعر تعریف کنید، آن جمله  و یا آن شعر کدام است؟

گردیده‌ای با آفتابی روبرو در خویش / در پشت پلک ابرهای جستجو در خویش / مثل نماز ساکت پروانه‌ها سرشار / از لحظه‌های بی‌قرار گفتگو در خویش

شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟ شده است کتاب‌هایی که دوست ندارید را هم تا انتها بخوانید؟

شیوه زندگی و شغلی  من به‌گونه‌ای بوده است که مداوم با مطالعه سروکار داشته‌ام. در حوزه شغلی  و اداری باید به طور مستمر محتواهایی را برای ارائه در جلسات و سخنرانی‌ها تهیه کنم و این امر مستلزم مطالعه بسیاری است. در بخش دیگر نیز باید روی برخی از کتاب‌ها و متون ارسالی برای تصمیم‌گیری‌های لازم نظر کارشناسی بدهم که این امر نیز مستلزم مطالعه مستمر است.  در بخش دیگری از حوزه فعالیت فرهنگی نیز با وزارت ارشاد و بخش بررسی کتاب همکاری دارم که  باید  به طور روتین   مطالعه  کنم  و برای چاپ کتاب‌های شعر  نظر دهم  و بسیار اتفاق افتاده است که مجبور شوم که کتاب‌ها و یا متونی را که چندان به آن علاقه‌ای ندارم تا انتها بخوانم، تا بتوانم درباره آن داوری کرده و یا ابراز نظر کنم.

چه الگویی را برای مطالعه پیشنهاد می‌کنید؟

اگر بخواهم الگوی خاصی را برای مطالعه پیشنهاد دهم می‌توانم به این سخن جوزف کمبل اسطوره‌شناس شهیر معاصر اشاره کنم که در کتاب قدرت اسطوره توصیه می‌کند که: بخوانید و بخوانید و کتاب‌های درستی را بخوانید که افراد درست نوشته‌اند. در این صورت می‌توانید به درکی که  آن‌ها از زندگی داشته‌اند وارد شوید و با ورود به منظر آن‌ها از زندگی درکی دائمی برای شما نیز فراهم خواهد شد. هنگامی‌که با نویسنده‌ای برخورد می‌کنید که واقعاً شما را مجذوب می‌کند هر چه او نوشته است بخوانید و نگران آن نباشید که دیگران چه کرده‌اند و یا چه گفته‌اند و نگران کتاب‌هایی که نخوانده‌اید نباشید وقتی بتوانید هر چه یک نویسنده موردعلاقه شما خوانده است را بخوانید دریچه جهان در انطباق با دیدگاهی معین به روی شما گشوده می‌شود؛ اما وقتی‌که مدام از نویسنده‌ای به نویسنده دیگر می‌روید فقط می‌توانید درمورد سطح مسائل اطلاعات کسب کرده و موضوعات مختلفی که نویسنده‌های مختلف نوشته‌اند را به یاد بیاورید و هیچ‌گاه به عمق نوشته‌های آن‌ها را پیدا نخواهید کرد.

دوره کودکی و نوجوانی شما چقدر با کتاب همراه بود؟ چه کتاب‌هایی را بیشتر می‌خواندید؟

می‌توانم مشخصا بگویم که کودکی و نوجوانی بسیاری از هم‌نسلان من با حسرت کتاب همراه بود. در آن روزگار تهیه کتاب به‌آسانی امروز نبود. کتابخانه‌های عمومی هم در فاصله‌های دور قرار داشته و تعداد آن‌ها بسیار کم بود.  بااین‌حال من این خوشبختی را داشته‌ام که به‌خاطر انجام جراحی‌هایی که روی پایم داشتم به طور مستمر موردتوجه مسئولان مدرسه قرار گرفته و تا جایی که به‌عنوان مسئول کتابخانه مدرسه انتخاب‌شده بودم. این فرصت بهانه‌ای بود تا بتوانم کتاب‌های بسیاری را مطالعه کنم.

رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ حضور و ارائه اشعارتان در این فضا را چقدر تجربه کرده‌اید؟

به گمانم  با لحاظ‌کردن شرایطی می‌توان فضای مجازی را درنهایت مثبت ارزیابی کرد. عمدتاً شاعران و نویسندگان افرادی درون‌گرا و کم‌تحرک هستند و فضای مجازی می‌تواند این موضوع را برای آن‌ها جبران کند. بدین نحو که در زندگی فردی من عمدتاً برخی از متون و کتاب‌ها که تهیه آن‌ها در فضای حقیقی با دشواری همراه بوده  با بهره‌مندی از فضای مجازی جبران شده و توانسته‌ام زودتر به محتواهای موردنظر خود دست پیدا کنم.  در سال‌های اخیر درباره ارائه آثار نیز  این فضا در معرفی چهره‌های جدید و آثار آن‌ها نقش مؤثری داشته است. اما در نهایت،  فضای مجازی برای  شناخت عمقی و  جریانات اصیل هنری و ادبی چندان کارگشا نیست  و فقط می‌تواند در حد کسب اطلاعات و آشنایی سطحی با آثار برخی از هنرمندان مؤثر باشد.

شما سراغ شعر رفتید یا شعر سراغ شما آمد؟

بله قاعدتا این شعر بود که نخستین‌بار در ده‌سالگی به سراغ من آمد و من هنوز نوشته‌های آن موقع را در اختیار دارم  که در پشت جلد دیوان حافظ  قدیمی خود یادداشت کرده‌ام.

رنج تا چه اندازه می‌تواند گوهر شعر را صیقل بدهد؟ مهم‌ترین رنج‌هایی که در شعر شما دیده می‌شوند، کدام رنج‌ها هستند؟

اگر از نگاه اسطوره‌شناسی به این موضوع بپردازم  باید بگویم که جوهره و  اساس هستی مادی انسان  چیزی جز درک رنج نیست. یعنی زمانی که انسان از بهشت برین رانده شد از همان گاه نخست  و لحظه ازلی اولیه با مفهوم رنج که جدایی از پروردگار متعال بود آشنا شد. رنج و شناخت آن و متناسب شدن با آن‌یکی از درون‌مایه‌های اصلی است که اسطوره نیز به آن می‌پردازد. به عبارتی این مسئله نقطه کانونی  و فصل مشترک همه مفاهیم اسطوره‌ای است. اساطیر می‌گویند:  نمی‌توانید زندگی کنید بدون آنکه رنج بکشید. درعین‌حال آنها روش رویا رویی با این رنج دایمی را نیز نشان می‌دهند و می‌گویند که چگونه با رنج رویاروی شویم و آن را تحمل و تفسیر کنیم.  اما هرگز نمی‌گویند که زندگی می‌تواند بدون رنج باشد. اما رویه دیگر رنج و وجه تقابلی  آن مهر و عشق و شفقت است.  رسیدن به این مهر و عشق و شفقت به شیوه نگرش و تفسیر معنایی شما از هستی بستگی دارد و به عبارتی با این مسئله ارتباط مستقیم دارد که چگونه بتوانید رنج را در ذهنیت و دستگاه معنایی خود تفسیر و تبدیل کرده و تا چه میزان آن را به مهر و شفقت که شالوده  و اساس و جوهره وجودی  آفریدگار هستی و خلقت است تبدیل کنید. این جوهر زمانی که به‌عنوان دست‌مایه هنری در دسترس شاعران باشد به‌عنوان جان‌مایه و بن‌مایه اصلی و مایگان شعر  مورداستفاده قرار می‌گیرد. دررابطه‌با ارتباط و پیوستگی اسطوره  و دین به‌عنوان بن‌مایه معناشناسانه هستی و ارتباط آن با حوزه‌های دین و روان‌شناسی کتاب‌های مختلفی نوشته شده است. کتاب روان‌شناسی دین از کارل گوستاو یونگ و همچنین روان‌کاوی دین نوشته اریک فروم از نمونه‌های درخشان در این باره است.  اما همواره نویسندگانی چون یونگ یا جوزف کمبل به نگاه و نگرش شاعران حسرت برده‌اند. مثلا یونگ  به‌وضوح اشاره کرده است که: تنها شاعران می‌توانند حرف‌های مرا درک کنند و یا جوزف کمبل گفته است:  شاعران صرفا کسانی هستند که به دلیل حرفه و شیوه زندگی‌شان با معنا و سعادت خود تماس مستقیم دارند و آن‌ها فارغ از دیگرانی هستند که دل‌مشغول چیزهایی دیگر دارند و بدین واسطه می‌توانند مستقیما به معنا راه پیدا کرده و با بطن هستی ارتباط پیدا کنند. این بعد آن‌چنان که من در پایان‌نامه ارشد خود موردمطالعه قرار داده‌ام چیزی جز بن‌مایه اصلی فراق و وصال نیست که یکی از اساسی‌ترین مضامین و مفاهیم در شعر شاعران است که در صورت‌های مختلف و دوره‌های مختلف سروده شده است. به گمانم ارتباط شعر و جهان شعری و عالم معنا و رنجی که شاعران به طور مستمر در آثار خود از آن سخن گفته اند باید فراتر از مسائل شخصی عاطفی از منظر فلسفه حیات مجددا موردمطالعه قرار گرفته و زوایای تازه‌ای را در عرصه خرد و اندیشه بازتاب دهد. تاکنون روح به‌عنوان یک موضوع مشترک بین روانشناسی و اسطوره‌شناسی و دین با این نگاه موردمطالعه قرار گرفته است؛ اما حق شعر به‌عنوان یک محصول روانی مستقیم که از نفحات روح بهره می‌برد در هستی‌شناسی و انسان‌شناسی ادا نشده است.

درباره آثارتان و نحوه شکل‌گیری آنها به‌خصوص کتاب‌های «آلام»، «از دوستت دارم»، «آینه‌های جنوبی»، «مستان سلامت می‌کنند»، «دریا در برداشت چهارم»  و «ماه در محاق» هم توضیح می‌دهید؟

کتاب «آلام» و «از دوستت دارم» مجموعه اشعار عاشقانه من است که از سال ۷۶ تا  ۱۳۹۸ سامان‌یافته است.  کتاب آلام چاپ  و ۱۳۹۸ از دوستت دارم اشعار و غزل‌های عاشقانه من تا سال 1388 را دربرگرفته است. کتاب «دریا در برداشت چهارم» نیز محصول گزیده اشعار داستان و نمایشنامه و فیلم‌نامه دانشجویی است که با محوریت امام سجاد (ع) در سال ۱۳۸۵ به چاپ رسیده است و در نوع خود بی‌نظیر است و از این نوع کتاب معمولا نمونه‌های زیادی وجود ندارد. «ماه در محاق» نیز کتابی مشابه  با همین ساختار است که به موضوع امام علی (ع) اختصاص دارد. مجموعه «آینه‌های جنوبی» گزیده شعری از فعالیت من در انجمن ادبی فرهنگ‌سرای نوجوان منطقه ۱۸ و آثار شاگردان در آنجاست و «مستان سلامت می‌کنند» نیز حاصل یک  جشنواره شعر دانشجویی است که آماده شدند؛ اما هیچ‌گاه به چاپ نرسیدند.

از کی سراغ سرایش تصنیف و ترانه رفتید؟ درباره دو کار «بهار جان‌ها» و «شعله‌ور» هم توضیح می‌دهید؟

هم‌زمان با فعالیت‌های هنری در دهه ۸۰ بخشی از دل‌مشغولی‌های من،  پرداختن به تصنیف و ترانه بوده است و تقریبا در هر دو حوزه سنتی و پاپ کارهایی داشته‌ام که توسط خوانندگان صاحب‌نام خوانده شده است. «بهار جان‌ها» که توسط آقای مختاباد خوانده و توسط استاد محسن حسینی آهنگ‌سازی شده است تصنیف ارکسترال است که در دستگاه ابوعطا ساخته شده است.  تصنیف «شعله‌ور» نیز به خوانندگی جناب آقای محمد معتمدی و آهنگ‌سازی بهمن سپهری شکیب نیز به شیوه ارکسترال در دستگاه دشتی ضبط شده است و فضایی کاملا عاشقانه دارد. خوشبختانه باهمت دوستان صداوسیما در شبکه اینترنتی ایران صدا دسترسی به مجموعه آثار من فراهم شده و با جستجویی ساده، بخشی از این آثار قابل دریافت و شنیده‌شدن هستند که از نمونه آن‌ها می‌توانم به تصنیف شیدایی با آهنگ‌سازی استاد فریدون حافظی و خوانندگی غلامحسین اشرفی و ترانه‌ای گل بارون به خوانندگی بهرام پاییز و چند تصنیف با خوانندگی آقای حجت اشرف‌زاده اشاره کنم.

اگر قرار باشد تنها یک شعر از اشعار خود را برای نمونه نقل کنید، آن شعر کدام است؟

آخرین غزل من:

«ریه گریه دوستت دارم که لبخند منی/ شادی پیوسته با غم خورده پیوند منی/ پیله‌ها را بشکن و یک‌بار دیگر جلوه کن/ آه ای پروانه غمگین که در بند منی/ نوبهاری تازه در تقویم‌ها  ترسیم کن / ای گل  اردیبهشتی که در اسفند منی / تاجران قهوه از چشم تو می‌گویند و من/ قند می‌جویم ... چه می‌گویم ... سمرقند منی/ ای مبارک نام! این درد زلال از یمن توست / حرمت عشقی،  ضمان عهد و سوگند منی/ برکه‌ای غمگینم و تو جوی شاد کوچکی /  ای خوشا پیغام که ...  پیک  خوشایند منی / وصل بود این بی فراقی را که با هم زیستیم/ یا تو هم در التهاب عشق، مانند منی؟/ بازگردان این صدا را تا که دنیا بشنود / دوستت دارم  بلندا که دماوند منی»

جایزه‌های ادبی، فرهنگی و هنری چه فرصت‌ها و چه تهدیدهایی را برای یک مؤلف ایجاد می‌کند؟ اگر قرار باشد یک جایزه ادبی را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر ادبی باشد یا نقد آن و چرا؟

به گمانم نقد کتاب در ایران به‌صورت غیرحرفه‌ای و باری به هر جهت توسط ارگان‌های فرهنگی انجام می‌شود که به‌هرحال باید به ارائه بیلان کاری برای جذب بودجه فرهنگی اقدام کنند. دراین‌رابطه مجموعه‌های غیردولتی نیز عمدتا باهدف تبلیغ کتب چاپ‌شده توسط انتشارات مختلف به این عمل می‌پردازند و در نهایت نقد آکادمیک و دانشگاهی که به‌صورت هدفمند به این موضوع بپردازد در ایران وجود ندارد. جایزه‌های ادبی نیز وضعیتی مشابه این مسئله را دارند. عمدتاً بانیان آن‌ها یا مراکز دولتی و یا انتشارات خصوصی هستند که باهدف جریان‌سازی برای معرفی کتاب‌ها و پرفروش کردن آن‌ها برگزار می‌کنند و برای مؤلفان و نویسندگان به‌جز مواهب مادی اندک و جوایز کوچک دستاورد بزرگ دیگری ندارد. به گمانم اگر بخواهیم جایزه ادبی درست را طراحی بکنیم باید به جریان‌سازی فرهنگی و تربیت نویسندگان و مؤلفان توجه ویژه‌ای داشته باشیم. به عبارتی جایزه ادبی باید صرفا از مقوله جایزه و مسائل مادی  کوتاه‌مدت خارج شده و بتواند برای نویسندگان دستاوردهای اعتباری بلندمدت  و امتیازات شایسته‌ای به همراه داشته باشند. شبیه امتیازاتی که به نخبگان برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر دانشگاهی اعطا می‌شود.

شما در کنار شعر آئینی نگاهی به نثر و آن هم طنز دارید. درباره کتاب «قصه‌های خندان از نوشته‌های بزرگان» هم توضیح می‌دهید؟

کتاب «قصه‌های خندان از نوشته‌های بزرگان» با یک  دغدغه مهم شکل گرفت که به‌نوعی به وضعیت مطالعه در قشر نوجوان ارتباط دارد. به نظرم یکی از دلایلی که قشر نوجوان و جوان امروز چندان نمی‌تواند با متون گذشته ارتباط برقرار کند تفاوت فرهنگی عمیق ایجاد شده و گسست فرهنگی  موجود است که از عوارض جهانی‌شدن است. دردمندانه است که با سیطره سینما و کتاب نوجوانان امروزی آثار نازل‌تر را بر آثار فاخر و گذشته خود ترجیح می‌دهند. شاید دلیل اصلی این موضوع غلبه قالب سینما بر قالب کتاب باشد.  به‌هرحال قالب سینما راحت‌تر مورد بهره‌مندی قرار گرفته و هضم آن برای نوجوان امروزی و دسترسی به آن بسیار راحت‌تر است. مطالعه کتاب مستلزم رنج بیشتری است و همچنین نیازمند کسب تجربه است تا مخاطب بتواند اندک‌اندک نظام فکری خود را شکل داده  و به عمق و کیفیت بیشتر پی ببرد.  با این اوصاف تلاش کردم تا در همراهی با استاد دکتر اسماعیل امینی بخش‌هایی از ادبیات و درون‌مایه ادبی کلاسیک فارسی را انتخاب کرده و بال نگارش مجدد آن‌ها به زبان طنز جاذبه‌های متنی را برای نوجوانان بالاتر ببرم تا این متون در صورتی جدید و شکلی امروزی برای آن‌ها قابل‌استفاده باشد. در این کتاب  گاهی اتفاق  برخی از متون یک  خطی و یا تمثیل‌هایی که تنها در یک بیت توسط سعدی و بزرگان دیگر سروده شده‌اند  توسعه داده شده و به داستانی امروزی تبدیل شده است. تا نوجوانان بتوانند با این جنبه و جلوه از ادبیات کلاسیک فارسی آشنا شوند. به گمانم زمانی که نوجوانان به بدنه اصلی این داستان‌ها پی ببرند و متوجه شوند که آن‌ها گزیده‌های مختصری از ادبیات کهن این مرزوبوم هستند کم‌کم ارتباط خود را با اصل این متون برقرار کرده و این موضوع می‌تواند به گسترش کتاب‌خوانی منجر شود. درنهایت فکر می‌کنم تغییر فرهنگ و شیوه و سبک زندگی انسان معاصر و به طور مضاعف شیوه تقلیدی زندگی و اندیشه در جهان سوم یکی از عواملی است که ارتباط با ادبیات کهن و بومی را مسدود و استفاده از این گنجینه عظیم را با دشواری مواجه کرده و مؤلفان نیز باید به این موضوع و آشنایی‌زدایی و تقویت ارتباط فرهنگی توجه داشته باشند

و سخن آخر

دانستن/ دانه شکستن / دردی است ناگزیر . ... / در تاریکی خاک / سربه‌زیر / ریشه آفتاب را مشق می‌کند.

امتیاز: 5 (از 1 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد