وقتی اصطکاک نباشد! این جمله تخیلی فانتزی را مقام کبابی گفتند و من نتوانستم درست درک کنم مگر فقط همان علامت تعجب آخرش که در واقع شرح چهره من است و ربطی به جمله مقام کبابی ندارد. این تعجب، نشان چهره خیلی از افراد هست. بسیاری از دخترخانمها که میخواهند ادامه تحصیل بدهند و برخی حرفهایی میزنند و آنها همین علامت نازنین میشوند. یا برخی از پسرها بعد از ازدواج دچار یک دگردیسی میشوند و چهره آنها برای همیشه علامت تعجب میماند. پزشکها نوعی فلج اعصاب را علت پایداری این علامت میدانند. یک کارشناس در یک برنامه در یک شبکه گفته بودند و همسایه ما کاملا اتفاقی شنیده بود و برای همسایه دیگر بهصورت تصادفی نقل کرده بود و او به همسرجان ما در هنگام خرید سبزیخوردن گفته بود که باید روزهای زوج قبل از ظهر و روزهای فرد بعدازظهر و شاید هم برعکس بیشتر مواظب باشید تا این علامت اضافهوزن پیدا نکند! برگردم به جمله جناب آقای کبابی و شما بدانید با نبودن اصطکاک، این علامت تعجب هی بزرگ و بزرگتر میشود و حتی میتواند خطرناک باشد. قبول ندارید؟! ببینید من نمیگویم؛ بلکه جناب سارتر میگوید: «این واقعیت است که انسانها میخواهند کسی که با آنها چونان سرچشمه مطلق معناداری و اهمیت رفتار میکند عاشقشان باشد. عاشق از طریق این وجه از پذیرش به نحوی مالکیت طرف مقابل را در اختیار میگیرد. به عقیده سارتر، همین مسئله بهتنهایی ناگزیر علت اصطکاک احساسی خواهد شد.» حالا اگر اصطکاک نباشد چی؟ خطرناک نمیشود؟! میشود! کتاب «فلسفه عشق» نوشته «اروینگ سینگر»، با لحنی صمیمی و حتی گاهی اوقات محاورهای، به همین بودن و نبودن اصطکاک و رابطه آن با «ع.ش.ق» میپردازد. این اثر به موضوعاتی همچون تاریخ «ع.ش.ق» رمانتیک، آرمان افلاطونی، «ع.ش.ق» شهسوارانه، «ع.ش.ق» در دوره رمانتیک در قرن نوزدهم، ماهیت احساس، مفهوم یکی شدن (و عواقب آن)، تفکرات درباره «ع.ش.ق» در آثار فروید، شوپنهاور، نیچه، سارتر و سایر نویسندگان، و «ع.ش.ق» در ارتباط با دموکراسی و اگزیستانسیالیسم و خلاقیت میپردازد. نوشتههای سینگر در باب «ع.ش.ق»، نشانگر آموختههای او بهعنوان فیلسوفی معاصر است که اطلاعاتی جامع از سایر اندیشمندان و نویسندگان فعال در این عرصه دارد. کتاب اثری فوقالعاده جذاب است که درکی جدید از این احساس قدرتمند و تأثیرگذار در زندگی انسانها به مخاطبین میبخشد. سینگر در این اثر که شیوهای غیر جدلی و خودمانیتر از باقی آثارش دارد، چشماندازی کلی درباره «ع.ش.ق» میدهد. مطالب این کتاب از دل مصاحبههایی بیرونآمده که او با یک تهیهکننده رادیو داشته است برای همین سبکی بیتکلف و غیررسمی دارد. نویسنده با سیری مختصر در تاریخ اندیشهها به شکلگیری برداشت کنونی ما از مفهوم «ع.ش.ق» و جنبههای گونهگون آن میپردازد.
وقتی اصطکاک نباشد!
وقتی اصطکاک نباشد! این جمله تخیلی فانتزی را مقام کبابی گفتند و من نتوانستم درست درک کنم مگر فقط همان علامت تعجب آخرش که در واقع شرح چهره من است و ربطی به جمله مقام کبابی ندارد.
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران