hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > تو می‌روی، که بماند؟ غروب خورشید سایه

تو می‌روی، که بماند؟ غروب خورشید سایه

تو می‌روی، که بماند؟ که بر نهالک بی‌برگ ما ترانه بخواند؟

رویداد امروز: تو می‌روی، که بماند؟ که بر نهالک بی‌برگ ما ترانه بخواند؟
انگار استاد محمدرضا شفیعی کدکنی این شعر را برای امروز و از دست دادن یکی از وزنه‌های شعر و ادبیات ایران امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) سروده است. یلدا ابتهاج در آغازین ساعات بامداد نوزدهم مرداد در صفحه اینستاگرامش خبری تلخ برای اهالی فرهنگ و ادبیات داشت. او در صفحه‌اش نوشته بود: بگردید، بگردید، درین خانه بگردید، درین خانه غریبید، غریبانه بگردید. سایه، سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.
خبری تلخ که اهالی و دوستداران فرهنگ و ادبیات را در حسرت و اندوه فروبرد. بسیاری از نویسندگان، شاعران، اهالی موسیقی و فرهنگ برای او نوشتند و مردم نیز در غم او اشعارش را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند.
 امیر هوشنگ ابتهاج مدتی بود در آلمان زندگی می‌کرد و در شهر کلن آلمان نیز از دنیا رفت. او ۶ اسفند ۱۳۰۶ در شهر باران رشت به دنیا آمد تخلصش «ه.الف سایه» بود. مردی از جنس شعر و ادب فارسی که اشعارش میان مردم جایگاه ویژه‌ای دارد. او اولین فرزند میرزا آقاخان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه‌ تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست‌مایه اشعار عاشقانه‌اي شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خون‌ریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.
درسال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰» و کاوه «۱۳۴۱» است.

ابتهاج مدتی به‌عنوان مدیرکل شرکت دولتی سیمان تهران بکار اشتغال داشت. از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌هاي او توسط خوانندگان ترانه اجراشده ‌است. درسال ۱۳۷۴ به ایالات‌متحده ایالات امریکا و شعرخوانی و سخنرانی درباره‌ی دیوان حافظ در شهرهای برکلی، لوس‌آنجلس، دالاس، نیویورک، فیلادلفیا، سان دیه‌گو، سیاتل سفر کرد.
هوشنگ ابتهاج درسال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید. در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.


از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ شمسی توسط نشر کارنامه به‌چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت‌هاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کرده‌است.
نخستین نغمه‌ها (۱۳۲۵)، سراب (۱۳۳۰)، سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)، شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)، زمین (دی ۱۳۳۴)، چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)، یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن) تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)، یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)، حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج) و تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو) ازجمله آثار اوست.
در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۵ شمسی بیست و سومین جایزه ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی در باغ موقوفات افشار به انتخاب اعضای هیئت گزینش جایزه این بنیاد به هوشنگ ابتهاج اهدا شد. در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ شمسی در مراسم پایانی ششمین «جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح»، نشان عالی «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و ۳ هنرمند دیگر اهداءشد. هوشنگ ابتهاج در استدلال نام شاعری‌اش یعنی سایه گفته است: حروف و کلمات برای من رنگ دارند: ر خاکستری، گ نارنجی و ج سیاه است. ی کلمات برایم سرد و گرم‌اند: سایه کلمه‌ای سرد است، گلابی کلمه‌ای گرم. به‌گمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتی بودن و فروتنی و بی‌آزار بودن هست؛ این‌ها برای من جالب بود و با طبیعت من می‌ساخت. خود کلمه سایه ازنظر حروف الفبا حروف نرم بدون‌ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابل خشونت و حتی می‌شود گفت وقاحت.

 
خانه استاد ابتهاج (ارغوان) در تهران به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.ثبت خانه ارغوان در لیست سازمان میراث فرهنگی به دلیل وجود درخت ارغوانی است که هوشنگ ابتهاج، شعر معروف (ارغوان) خود را برای آن گفته‌است.

 
در حیاط خانه هوشنگ ابتهاج درخت ارغوانی وجود دارد که او شعر «ارغوان» خود را به یاد آن سروده است. به‌گفته ابتهاج، زمانی که او خانه را خریده درخت درظاهر خشکیده‌ای در حیاط خانه بوده که برخی پیشنهاد داده‌اند که او درخت را قطع کند، ولی ابتهاج در عوض از درخت مراقبت کرده و درخت دوباره جان گرفته است. ابتهاج خاطره‌ای را نقل کرده است که در زمان فروش خانه، به دلیل مهاجرت از ایران، پس‌ازآنکه چشمش به درخت افتاده است، از آن خجالت کشیده و به‌سوی دیگری نگاه کرده است. ابتهاج در کتاب خاطرات پیر پرنیان‌اندیش از عشقش به این درخت نوشته است.
یلدا ابتهاج فرزند ارشد استاد هوشنگ ابتهاج درباره جزئیات تشییع و مراسم این نامدار ایرانی اعلام کرده است: ضمن تشکر از ابراز همدردی اهالی فرهنگ و هنر و ادب ایران و فارسی‌زبانان جهان نسبت به درگذشت ‌پدرم، شاعر بزرگ معاصر ا‌دبیات ما، برای مراسم و محل تشییع و خاکسپاری ایشان در حال بررسی و هماهنگی‌های مربوط هستیم. پس از معلوم شدن نتیجه، اینجانب مراتب را به اطلاع هموطنان عزیز از طریق همین صفحه اینستاگرام خواهم رساند. دستیار وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی به نمایندگی از وزیر فرهنگ در تماس تلفنی با یلدا ابتهاج، دختر زنده‌یاد امیرهوشنگ ابتهاج ضمن ابلاغ پیام تسلیت دکتر اسماعیلی، وزیر فرهنگ به ایشان، از آمادگی این وزارتخانه برای هرگونه همکاری در انتقال پیکر مرحوم هوشنگ ابتهاج (سایه) به ایران و تشییع این شاعر معاصر در وطن خبر داده است.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد