این پیشرانهای اقتصادی هستند که اقتصاد را مولد ساخته، امکان رشد آن را فراهم کرده و سبب خواهند شد دگرگونیهای مثبت و پایدار در آن شکل بگیرد. و از سوی دیگر از وابستگی و تک بعدی بودن اقتصاد جلوگیری خواهد کرد.
از این رو به موازاتی که در یک اقتصاد پیشرانهای مولد شکل گرفته و تقویت شوند میتوان انتظار رشد و توسعه یافتگی را داشت و به میزان دوری از آن اقتصاد به سمت یک اقتصاد غیرمولد و ناپایدار سوق پیدا خواهد کرد. این مساله بهویژه با موضوع زمان وضعیت جدیتری به خود میگیرد.
توسعه فناوری و نقش آن در اقتصاد جوامع در طی چند دهه اخیر به خوبی نشان میدهد جوامعی توانستند از این روند پر شتاب توسعه فناوری عقب نمانند که بهخوبی به نقش و جایگاه پیشرانها توجه داشته و در پی تقویت آن بودهاند. در واقع شناخت پیشرانها مطابق با پتانسیلها و شرایط هر اقتصاد و تلاش در جهت حمایت از آن نقطه آغازین در این خصوص بوده است.
پس میتوان گفت که دو موضوع «شناخت» و «حمایت» نقطه آغازین نظامهای حکمرانی و نحوه تعامل آنها با پیشرانها است. شناخت در وهله نخست به این مساله برمیگردد که پیشرانهای اقتصاد جامعه کدامند؟ کدام بخشها در اولویت قرار دارند و کارآفرینان به عنوان محوریت اصلی پیشرانها چگونه باید عمل کنند؟
بر مبنای این شناخت است که سنگ بنای نخست عملکردی پیشران.های اقتصادی پایهگذاری میشود. در جامعهای که این شناخت به اشتباه یا ناقص صورت گرفته شده باشد در ادامه مسیر نیز به اشتباه یا ناقص پیش خواهد رفت. در یک شناخت صحیح از پیشرانها است که بهجای پرداختن به بخشهای اقتصادی فاقد مزیت، فاقد امکان رشد یافتگی، فاقد امکان رقابت و... بر بخش.های اقتصادی تمرکز صورت میگیرد که دارای مزیت، دارای بازار مناسب، دارای امکان رقابت و دارای امکان پیادهسازی باشد. مسلما در این شناخت صحیح و کامل در بخشهایی که مزیت تکنولوژیکی وجود ندارد اصراری بر پیاده سازی از نخست تکنولوژی وجود ندارد و از سایر جنبههای مشارکت اقتصادی مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) استفاده میشود و شرایط برای پیاده.سازی آن در کشور فراهم خواهد شد.
از سوی دیگر با واقعگرایی در جنبههایی از اقتصاد که امکان رشد و توسعه یافتگی باشد از طریق تحقیق و توسعه (R&D) عمل خواهد شد. پس از شناخت صحیح موضوع «حمایت» دارای اهمیت بسیار زیادی است. چرا که معمولا به نام حمایت و برای حمایت از پیشرانهای اقتصادی به گونهای عمل میشود که خود ضدحمایت است. در حالی که حمایت در این خصوص مجموعه سیاستهایی خواهد بود که به بهبود امکان فعالیت در عرصه اقتصادی منجر خواهد شد، در عمل گاه عکس این اقدامات صورت میپذیرد. در حالی که خصوص حمایت پیشرانهای کلیدی و اثرگذار عبارت خواهند بود از سیاستها و رویکردهای بهینه دولت، پیاده سازی ارکان حکمرانی خوب (مانند افزایش شفافیت، التزام به پاسخگویی، دسترسی به اطلاعات و...)، ثبات اقتصادی، تعامل با اقتصاد جهانی و... .
آنچه در عمل اتفاق میافتد این است که مجموعه اقداماتی با نیت خیرخواهانه و تفکر حمایتی صورت میپذیرد که در عمل ضد حمایت است. عدم ثبات اقتصادی و تشدید نااطمینانی اقتصادی، تقویت ابعاد مختلف انحصار، عدم تعامل با جهان و عدم حل و فصل مسائلی مانند تحریمهای اقتصادی و... به عنوان متغیرهای بیرونی به همراه کاهش رقابت و انحصار در تولید و همچنین حمایت.های یارانه.ای که در عمل به ناکارآمدی بیشتر بخشهای تولیدی و کاهش بهرهوری پیشرانها منجر گشده است (به عنوان متغیر درونی) باعث شده است در واقع نه تنها حمایتی صورت نگیرد بلکه ضد حمایت نیز عمل شود.
بررسی نحوه تعامل دولتها با پیشرانهای اقتصادی نشان میدهد که در هر دو بعد شناخت و حمایت مساله جدی وجود داشته و یکی از عوامل اصلی عدم کارآمدی پیشرانهای اقتصادی در کشور به همین موضوع بر میگردد. بازنگری و تغییر اساسی در رویکردهای دولت که نیازمند یک اصل اساسی یعنی «کاهش دخالت خود در اقتصاد» است، پیش و بیش از هر عامل دیگری در تغییر این شرایط ضروری به نظر میرسد. مسالهای که قبل از هر چیز به اصلاح ساختار دولت و کاهش تصدیگری و بنگاهداری آن در فضای اقتصادی کشور برمیگردد.
دولت تا زمانی که خود بخواهد بهجای سیاستگذاری و رفع موانع و مشکلات در تمامی سطوح و ابعاد اقتصادی دخالت کند، تمامی قیمتها را خود تعیین کند (که هیچ گاه موفق به انجام آن نبوده و نخواهد بود)، با بنگاهداری اکثر کالاها و خدمات را خود تولید و ارائه دهد (که در پایینترین سطوح کارایی و بهرهوری خواهد بود) و مبتنی بر آمار و اطلاعات و رویکردهای ناصحیح با پدیدههای اقتصادی برخورد کند موفق به حمایت از پیشرانهای اقتصادی نخواهد بود.
* پژوهشگر اقتصاد
کد خبر 1650546منبع: khabaronline-1650546