hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > سبک زندگی > سرگرمی > متن سخنرانی عید قربان 1402؛ متن کوتاه و بلند درباره قربان

متن سخنرانی عید قربان 1402؛ متن کوتاه و بلند درباره قربان

متن سخنرانی درباره عید قربان و متن سخنرانی عید قربان رفیعی، در قالب کوتاه و بلند به مناسبت فرا رسیدن آن در 8 تیرماه 1402 برابر را جهت استفاده شما آورده ایم.

متن های سخنرانی درمورد عید قربان را در قالب متن های جذاب و عمیق کوتاه و بلند در ادامه برایتان آورده ایم.

متن سخنرانی عید قربان

ارزش و عظمت عيد قربان‏

قربان در لغت، مصدر از ماده قرب، به معناى نزديك شدن و قربانى آنچه را كه به آن تقرّب مى جويند، گفته مى‌ شود.

قرآن مجيد در دو جا از اين واژه براى تقرّب به خدا استفاده نموده است؛

  • اول: در حكايت فرزندان آدم كه هابيل گوسفند چاقى و قابيل گندم نامرغوبى را براى قربانى به پيشگاه حق آوردند كه در پايان قربانى همراه با تقوا پذيرفته شد.

خداوند متعال در اين باره مى‌ فرمايد:

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» «1»

وداستان دو پسر آدم را [كه سراسر پند و عبرت است ] به درستى و راستى بر آنان بخوان، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرّب جستند، پس از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد. [برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش ] گفت: بى ترديد تو را مى كشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهيزكاران مى پذيرد.

  • دوم: در سوره احقاف، بت پرستان، بت ها را وسيله تقرّب به خدا مى ‌دانستند.

فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَةَ بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَ لِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ» «2»

پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند، آنان را [هنگام نزول عذاب ] يارى نكردند بلكه [گم شده ] از دستشان رفتند، و اين بود [سرانجام و نتيجه ] دروغشان و آنچه را همواره افترا مى زدند.

در روايات دينى ما، نماز و نمازهاى نافله و قربانى روز عيد قربان و صدقه دادن به فقيران، از جمله وسيله هاى تقرّب به خدا بيان شده اند.

قربان، نام يكى از اعياد رسمى ساليانه مسلمانان، در روز دهم ذيحجّه است كه آن را أَضحى نيز مى گويند. و آن روز تاريخى از بزرگترين روزها نزد خداوند است؛ زيرا روز مراسم قربانى گوسفند در برابر فرمان قربانى كردن اسماعيل عليه السلام به دست حضرت ابراهيم عليه السلام، از بهترين اعمال واجب در مناسك حج است. و از آن پس حاجيان در احياى فداكارى از سوى اين پدر و فرزند، روز عيد قربان در منى قربانى مى كنند.

 

ابان بن محمد از امام جواد عليه السلام روايت مى‌ كند كه فرمود:

ما مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْىٍ فى بِرِّ الْوالِدَيْنِ أَوْ ذِى رَحِمٍ قاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَأُهُ بِالسَّلامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صالِحِ نُسُكِهِ وَ دَعا إِلى بَقِيَّتِها جِيرانَهُ مِنَ الْيَتامى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعاهَدَ الْأُسَراءَ. «3»

هيچ عملى در روز عيد قربان برتر نيست، مگر خونى كه براى قربانى ريخته شود و گامى در راه احسان به پدر و مادر برداشته شود و ديدار خويشى كه گسيخته باشد و به خودگذشتگى و آغاز به سلام بر وى پيشى گيرد و يا مردى از گوشت قربانى خود به همسايگان و مستمندان و يتيمان اطعام نموده و به ملاقات اسيران برود.

قربانى به گوسفند يا شترى گفته مى شود كه در عيد قربان ذبح گردد و آن در غير ايام حج مستحبّ مؤكّد است در ايّام حج از اعمال واجبى مى باشد كه در سرزمين منى روز دهم يا يازدهم و دوازدهم و تا آخر ذيحجه برگزار مى گردد. حاجى قربانى را سه بخش مى كند، يك بخش را خود بر مى دارد و بخش دوم را به فقرا مى بخشد و بخش سوم را به دوستان هديه مى دهد.

 

فضيلت قربانى در روايات

آداب و اعمال عيد قربان، همانند عيد فطر است، از جمله نماز و غسل و ادعيه و تكبيرات و حرمت روزه و اطعام مسكينان و فقيران با صدقات و گوشت قربانى به ويژه اينكه قربانى كردن در عيد قربان مستحبّ مؤكّد است.

رسول الله اعظم صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند روز أضحى را عيد قرار داد تا فقيران گوشت فراوان به دستشان رسد.

پس به آنها گوشت بخورانيد. «4» حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

اگر مردم مى دانستند كه قربانى در روز عيد قربان چه اجرى دارد، وام مى گرفتند و قربانى مى كردند؛ زيرا با اوّلين قطره خون، صاحب آن آمرزيده مى شود. «5»

 

قرض كردن براى قربانى

روايتى عجيب در اين باب است كه نيكوست براى قربانى قرض كنى.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به امّ سلمه كه از ايشان پرسيده بود: اى رسول خدا! عيد قربان فرا رسيده و من چيزى ندارم قربانى كنم، آيا قرض كنم و قربانى نمايم؟ فرمود:

برو قرض كن؛ زيرا اين بدهى ادا مى ‌شود. «6» زيرا قربانى جايگاه ويژه نزد خداوند منّان دارد و ريختن خون قربانى براى اهل آن، جنبه بيمه عمر و كفّاره گناهان محسوب مى شود.

امام باقر عليه السلام فرمود:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ إِطْعامَ الطَّعامِ وَ إِراقَةَ الدِّماءِ بِمِنىً. «7»

خداوند غذا دادن به مستمندان و ريختن خون قربانى در منى را دوست دارد.

 

ممكن است همين علاقه خداوند به خاطر بهره مندى گرسنگان و محرومان از گوشت قربانى باشد و به صورت سيره و سنّت نبوى در جامعه اسلامى رواج داشته باشد.

سالار شهيدان امام حسين عليه السلام از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، در سال شصت هجرى كه قصد عمره مفرده داشت و نيّت حج تمتّع ناتمام ماند. گرچه به منى نرفت، ولى قربانى هاى گرانقدرى داد و سرانجام وجود مبارك خويش را هم قربانى اسلامى كرد، تا مكّه و منى بماند. از اين رو امام سجّاد عليه السلام در احتجاجات خود بر يزيد لعين، فرمود:

أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنى فَقَدْ عَرَفَنى وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنى فَأَنا اعَرِّفُهُ بِنَفْسى ، أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنى وَ أَنَا ابْنُ الْمَرْوَةِ وَ الصَّفا. «8»

اى مردم! هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هر كه مرا نمى شناسد خود را معرفى مى كنم، من فرزند مكه و منى هستم و من فرزند مروه و صفا هستم.

در روز عاشورا، صحنه كربلا نيز شاهد قربانى شدن هفتاد و دو شهيد در آستان قرب و رضاى حق بود و حضرت زينب عليها السلام به خاطر اين جانفشانى برادرش در ميدان جنگ، هنگامى كه به بدن مطهّر حضرت سيّدالشهدا عليه السلام رسيد، دست و نگاه خويش را رو به آسمان برد و عرضه داشت:

اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هذَا الْقُرْبانِ. «9»

خدايا! اين قربانى اندك را از ما بپذير.

 

بنابراين كسى كه جانش را فداى دوست حقيقى مى كند، او از منى و عرفات و و شهيدان در راه خدا، همگى وارثان مشعر و منى هستند و آنان با اهداى جان و فدا كردن فرزند و خانواده، وارث اسرار نهفته در سرزمين مكّه شوند.

در زيارتنامه ها و خطابه هاى اسيران اهل بيت از شهيد مظلوم كربلا، به ذبيح و قتيل ياد شده است. او وارث اسماعيلى بود كه در مناى كربلا، قربانى حيات دين شد و پيام شرف و عزّت را به انسان ها ابلاغ كرد.

حقيقت دين و حيات باطنى هر مكتبى در اهداى قربانيان و فداكاران حق است و خون آنان ريشه درخت دين را آبيارى مى كند. ملت هايى كه در راه آزادى و استقلال گام برداشته اند، همواره قربانيان بسيارى را تقديم كرده اند و قربانى دادن و شهادت، رمز پيروزى و عزّت آنان بوده است.

امام سجّاد عليه السلام در حقّ قربانى چنين فرمود:

حق قربانى آن است كه نيّت آن را براى خدا خالص كنى و خود را در معرض رحمت و قبول الهى قرار دهى و در پى نگاه بينندگان نباشى. اگر چنين بودى، خود را بيهوده به رنج نيفكنده اى وظاهر سازى نكرده اى و مقصودت، خدا بوده است. «10» امام على عليه السلام فرمود: شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله روز عيد قربان، خطبه مى خواند و مى فرمود:

امروز روز ثَجّ و عَجّ است. «ثَجّ» خون قربانى هاست كه مى ريزد، پس نيّت هر كه صادق باشد، اوّلين قطره خون قربانى او، كفّاره همه گناهان اوست.

 

«عَجّ» دعاست پس به درگاه خداوند دعا كنيد، قسم به آن كه جان محمد صلى الله عليه و آله در دست اوست، از اينجا هيچ كس بر نمى گردد، مگر آمرزيده شود، جز كسى كه گناه كبيره انجام داده و بر آن اصرار مى ورزد و در دل خود تصميم بر ترك آن ندارد. «11» بنابراين حقيقت سنّت عيد قربان و قربانى كردن حيوان، تقرّب به خدا و پرهيزكارى است؛ زيرا روح و قلب آدمى در دنيا با آرزوها و هوس ها آلوده مى گردد و با قربانى كردن حيوانى، در حقيقت، حيوانيّت هواى نفس و ديو طمع را از بين مى برد. همانگونه كه امام صادق عليه السلام در آداب مراقبين حجّ فرمود:

وَ اصْعَدْ بِرُوحِكَ إِلَى الْمَلَإِ الْاعْلى بِصُعُودِكَ إِلى الْجَبَلِ وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَى وَ الطَّمَعِ عِنْدَ الذَّبِيحَةِ وَ ارْمِ الشَّهَواتِ وَ الخَساسَةَ وَ الدَّناءَةَ وَ الْافْعالَ الذَّمِيمَةَ عِنْدَ رَمْىِ الْجَمَراتِ. «12»

با فراز آمدن بر كوه (مشعر) روحت را نيز به سوى ملأ اعلى بفرست. هنگام قربانى گلوى هوس و طمع را نيز ببر، و در رمى جمرات به خواهش ها و پستى و فرومايگى و كردارهاى زشت و ناپسند سنگ بيانداز.

 --------------------------------------------------------------------

(1)- مائده (5): 27.

(2)- احقاف (46): 28.

(3)- بحار الأنوار: 88/ 127، باب 52، حديث 25؛ الخصال: 1/ 298، حديث 68.

(4)- بحار الأنوار: 96/ 296، باب 52، حديث 15؛ علل الشرايع: 2/ 437، حديث 1.

(5)- بحار الأنوار: 96/ 297، باب 52، حديث 22؛ علل الشرايع: 2/ 440، حديث 2.

(6)- بحار الأنوار: 96/ 297، باب 52، حديث 19؛ علل الشرايع: 2/ 440، حديث 1.

(7)- الكافى: 4/ 51، حديث 6؛ بحار الأنوار: 96/ 289، باب 50، حديث 60.

(8)- بحار الأنوار: 45/ 161، باب 39، حديث 6؛ الاحتجاج: 2/ 311.

(9)- حياة الإمام الحسين، باقر شريف القريشى: 2/ 301؛ سيرة الائمة الأثنى عشر، هاشم معروف الحسنى: 2/ 87؛ الكبريت الاحمر: 3/ 13.

(10)- بحار الأنوار: 71/ 13، باب 1، حديث 2؛ تحف العقول: 259.

(11)- بحار الأنوار: 96/ 301، باب 52، حديث 39؛ دعائم الاسلام: 1/ 184.

(12)- بحار الأنوار: 96/ 125، باب 21، حديث 1؛ مصباح الشريعة: 49.



فضیلت نماز عید قربان در قرآن

علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده می‌شوند و بدان زیانکار می‌شوند، آن روز شبیه‌ترین روز به روزقیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج می‌کنید...

فضیلت نماز عید قربان در قرآن

در قرآن و متون روایی مأثور، آیات و احادیثی پیرامون فضیلت برپای داشتن فریضه نماز عیدین، وجود دارد که در ذیل به اختصار اشاره خواهد شد:

  • الف) آیات قرآن:

1.«قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی»[1]

به یقین کسی که پاکی جست (وخود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛

«قال صلوة الفطر و الاضحی» که مراد از صلوة نماز عید قربان و عید فطر است.[2]

2. فصل لربک وانحر:[3] پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. در این آیه امر شده‌است به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز عید قربان است.[4]

آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را می رساند متضمن فضائل آنها نیزرمی باشد چرا که آیه اول می‌گوید رستگاری از ان کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود و در آیه دوم با توجه به اینکه مراد از کوثر فاطمه زهراء ـ سلام الله علیه ـ می‌باشد، به شکرانه این نعمت عظیم بهترین تشکر از خدا این است که نماز عید و قربانی انجام شود. (و یا نماز گذارد و هنگام نماز برای تکبیر دستها را بالا بیاورد.)[5]

  • ب) روایات: روایات این بخش در دو قسمت بیان می شود.

بخش اول: ضرورت و لزوم نماز عیدین

1. نماز عید فرض و واجب است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«صلوة العیدین فریضه»[6]

2. علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«لا تجسوا النساء عن الخروج فی العیدین فهو علیهن واجب»[7] زنها را از رفتن در نماز عیدین منع نکنید چرا که نماز عید بر آنها لازم (و ثابت) است.

منتهی روایات بسیاری آورده شده است که لزوم نماز عیدین را مشروط به وجود امام معصوم ـ علیه السّلام ـ نموده است از جمله امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«لا صلوة یوم الفطر و الضحی الا مع امام»[8]  نماز عید فطر وعید قربان بدون وجود امام (معصوم) لازم نیست.

بخش دوم: فضیلت نماز و روز عیدین

1. روز گرفتن جائزه

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

«اغدوا الی جوائزکم... ثم قال هو یوم الجوائز»

ای مؤمنان صبح عید بدنبال گرفتن جوائز خود باشید، ای جابر جوائز الهی مانند جوائز شاهان نیست، آنگاه فرمود روز عید روز گرفتن جائزه است.[9] در روایت دیگر فرمود:

«الیوم الذی یثاب فیه المحسنون» روزی که خوبان در آن روز پاداش و ثواب دریافت می‌کنند.[10]

2. روز اجتماع مسلمین:

امام هشتم ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر عید قرار داده شده تا مردم در آن روز گرد هم آمده، نعمتهای خدا را ستایش گویند، آن روز، روز عید، دادن زکات، روز تضرع و زاری و روزی است که خوردن و نوشیدن حلال است.[11]

  • 3. همچون روز قیامت:

علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده می‌شوند و بدان زیانکار می‌شوند، آن روز شبیه‌ترین روز به روزقیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج می‌کنید و در لحظه ایستادن به نماز در مصلی به یاد آن وقتی باشید که در پیشگاه الهی قرار می‌گیرید و در لحظه برگشت بسوی خانه‌ها به یاد برگشتن بسوی بهشت یا جهنم باشید.[12]

  • 4. بخشیدن گناهان:

پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:«هنگامی که به سوی نماز عید خارج شدید، خداوند براین مسئله اگاهی دارد و می‌فرماید:

(عبادی لی صمتم و لی صلیتم عودوا مغفورا لکم)»[13]

  • 5. روز عطای فراوان و بخشش بزرگ:

پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این رابطه فرمود:

«ان الملائکة یقومون یوم العید علی افواه السکه و یقولون اغدوا الی رب کریم یعطی الجزیل و یغفر العظیم.»[14]

فرمود: ملائکه روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته و یا در مسیر مردم ایستاده می‌گویند بر پروردگار کریم صبحگاه وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد.

پی نوشتها:

[1] . اعلی/ 15 - 16

[2] . بحار الانوار، پیشین، ج 87، ص 348.

[3] . کوثر/ 2.

[4] . بحار الانوار، پیشین، ج 78، ص 349.

[5] . تفسیر صافی، پیشین، ج 5، ص 383.

[6] . وسائل الشیعه، پیشین، ص 94، روایت 1 و 4.

[7] . بحار الانوار، پیشین، ج 87.

[8] . وسائل الشیعه، پیشین، ج 5، ص 96، روایت 1 و 2 و 3 و 4.

[9] . وسائل الشیعه، پیشین، ج 5، ص 140.

[10] . همان، ص 140، روایت3.

[11] . همان، ص 141، روایت 4.

[12] . همان، ص 141، روایت 1.

[13] . مستدرک الوسائل، پیشین، ج 6، ص 121.


شب و روز عید قربان

پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. در این آیه امر شده‌است به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز عید قربان است.[۴] آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را ...

شب و روز عید قربان:

شب دهم ذیحجه از شب‎های مبارک است. و جزء چهار شبی است که احیاء و شب زنده داری در آنها مستحب است. در شب عید قربان، درهای آسمان باز است. برای این شب اعمالی ذکر شده است:
۱- زیارت امام حسین علیه السلام .
۲- خواندن دعای 
“یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلیَ الْبَرِیَّةِ” که در شب جمعه هم وارد شده است.

اعمال روز عید قربان

روز دهم ذیحجه، روز عید قربان است و بسیار روز شریفی است و اعمال آن چند چیز است:

۱- غسل . که در این روز سنّت مؤکد است و بعضی از علماء واجب دانسته‎اند.

۲- اقامه نماز عید قربان، به همان نحو که در عید فطر ذکر شده است. اما در این روز مستحب است که بعد از نماز، با گوشت قربانی افطار شود.

۳- خواندن دعاهائی که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذکر شده و شاید بهترین دعاهای این روز، دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه باشد که اوّل آن “اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ” است.

۴- خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه که اینگونه آغاز می‎شود: “یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ”.

5- خواندن دعای ندبه .

۶- قربانی کردن؛ که سنّت مؤکّد است .

۷- خواندن تکبیرات برای کسی که در منا باشد بعد از پانزده نماز که اولش نماز ظهر روز عید است و آخرش نماز صبح روز سیزدهم است. و کسانی که در سایر شهرها هستند نیز بعد از ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم این تکبیرات را بگویند. تکبیرات بنا بر روایت صحیح در اصول کافی از این قرار است :

اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ ولِلّه الْحَمْدُ اللّهُ َکْبَرُ خدا بزرگتر از توصیف است، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر است، و ستایش خاص خدا است

اعَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائی کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزی ما کرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند)

وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا.  و ستایش خاص خدا است برای آنکه آزمود ما را .

و مستحب است که به مقداری که توانایی است این تکبیرات بعد از نمازها تکرار شود.در قرآن و متون روایی مأثور، آیات و احادیثی پیرامون فضیلت برپای داشتن فریضه نماز عیدین، وجود دارد که در ذیل به اختصار اشاره خواهد شد:

آیات قرآن محید

۱٫«قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی»[۱]
به یقین کسی که پاکی جست (وخود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛

«قال صلوة الفطر و الاضحی» که مراد از صلوة نماز عید قربان و عید فطر است.[۲]

2- فصل لربک وانحر:[۳]

پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. در این آیه امر شده‌است به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز عید قربان است.[۴] آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را می رساند متضمن فضائل آنها نیزرمی باشد چرا که آیه اول می‌گوید رستگاری از ان کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود و در آیه دوم با توجه به اینکه مراد از کوثر فاطمه زهراء ـ سلام الله علیه ـ می‌باشد، به شکرانه این نعمت عظیم بهترین تشکر از خدا این است که نماز عید و قربانی انجام شود. (و یا نماز گذارد و هنگام نماز برای تکبیر دستها را بالا بیاورد.)[۵]

روایات:

روایات این بخش در دو قسمت بیان می شود.

بخش اول: ضرورت و لزوم نماز عیدین

۱٫ نماز عید فرض و واجب است.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «صلوة العیدین فریضه»[۶]

۲٫ علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:  «لا تجسوا النساء عن الخروج فی العیدین فهو علیهن واجب»[۷]  زنها را از رفتن در نماز عیدین منع نکنید چرا که نماز عید بر آنها لازم (و ثابت) است.

منتهی روایات بسیاری آورده شده است که لزوم نماز عیدین را مشروط به وجود امام معصوم ـ علیه السّلام ـ نموده است

از جمله امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لا صلوة یوم الفطر و الضحی الا مع امام»[۸]  نماز عید فطر وعید قربان بدون وجود امام (معصوم) لازم نیست.

فضیلت نماز و روز عیدین

در روایت دیگر فرمود: «الیوم الذی یثاب فیه المحسنون»روزی که خوبان در آن روز پاداش و ثواب دریافت می‌کنند.[۱۰] ۲٫

روز اجتماع مسلمین:

امام هشتم ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر عید قرار داده شده تا مردم در آن روز گرد هم آمده، نعمتهای خدا را ستایش گویند، آن روز، روز عید، دادن زکات، روز تضرع و زاری و روزی است که خوردن و نوشیدن حلال است.[۱۱]

۳٫ همچون روز قیامت:

علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده می‌شوند و بدان زیانکار می‌شوند، آن روز شبیه‌ترین روز به روزقیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج می‌کنید و در لحظه ایستادن به نماز در مصلی به یاد آن وقتی باشید که در پیشگاه الهی قرار می‌گیرید و در لحظه برگشت بسوی خانه‌ها به یاد برگشتن بسوی بهشت یا جهنم باشید.[۱۲]

۴٫ بخشیدن گناهان:

پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:«هنگامی که به سوی نماز عید خارج شدید، خداوند براین مسئله اگاهی دارد و می‌فرماید:(عبادی لی صمتم و لی صلیتم عودوا مغفورا لکم)»[۱۳]

۵٫ روز عطای فراوان و بخشش بزرگ:

پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این رابطه فرمود:«ان الملائکة یقومون یوم العید علی افواه السکه و یقولون اغدوا الی رب کریم یعطی الجزیل و یغفر العظیم.»[۱۴]

فرمود:ملائکه روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته و یا در مسیر مردم ایستاده می‌گویند بر پروردگار کریم صبحگاه وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد.

پی نوشتها:

[۱] . اعلی/ ۱۵ – ۱۶
[۲] . بحار الانوار، پیشین، ج ۸۷، ص ۳۴۸٫
[۳] . کوثر/ ۲٫
[۴] . بحار الانوار، پیشین، ج ۷۸، ص ۳۴۹٫
[۵] . تفسیر صافی، پیشین، ج ۵، ص ۳۸۳٫
[۶] . وسائل الشیعه، پیشین، ص ۹۴، روایت ۱ و ۴٫
[۷] . بحار الانوار، پیشین، ج ۸۷٫
[۸] . وسائل الشیعه، پیشین، ج ۵، ص ۹۶، روایت ۱ و ۲ و ۳ و ۴٫
[۹] . وسائل الشیعه، پیشین، ج ۵، ص ۱۴۰٫
[۱۰] . همان، ص ۱۴۰، روایت۳٫
[۱۱] . همان، ص ۱۴۱، روایت ۴٫
[۱۲] . همان، ص ۱۴۱، روایت ۱٫
[۱۳] . مستدرک الوسائل، پیشین، ج ۶، ص ۱۲۱٫
[۱۴] . همان، ج ۶، ص ۱۵۴٫



متن سخنرانی درباره عید قربان

زائران خانه خدا، در روز عید قربان، شکوهمندترین و آرمانی ترین گامها را برای رام کردن نفْس خویش برمی دارند و کمال تسلیم و رضا را در تصویری زیبا از عبودیت و بندگی به نمایش می گذارند و از تمام مظاهر فخر و زیبایی دل کنده و با تراشیدن سر، همرنگ و شکل به ...

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین ...

اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن ...

عید قربان در آیات و روایات

کنگره حج اجتماع عظیم جهانی و عظیم ترین گردهمایی مسلمانان سراسر جهان است.

این گردهمایی یکی از شعائر بزرگ اسلامی است که درخشش ویژه ای در تاریخ اسلام داشته و نقش محوری در وحدت و انسجام دنیای اسلام دارد .

توحید و انسجام دو بال کمال

مراسم حج بیش از هرچیز ناظر بر ایجاد و تقویت روحیه برادری دینی و ایمان به عقیده توحید است. ارتباط تنگاتنگ این دو مقوله با هم سبب شده تا مسلمین در پرتو این دو مشخصه تربیت یافته، ضمن تنظیم روابط برادری با یکدیگر به مقابله با مظاهر شرک وکفر به پاخیزند و از تمام عناصر تفرقه رهایی یابند و این خود عامل نیرومندی در همبستگی و انسجام مسلمانان جهان می باشد.

اثر احکام حج:

احکام حج خط مشی زندگی فردی و اجتماعی هر مسلمان را تعیین نموده،وی را به کمال معنویت رهنمود می کند

به گونه ای که در پیروان مکتب، روحیه خداپرستی و شرک ستیزی ایجاد می نماید و ایمان معنوی را با روح تازه ای به کالبد جامعه اسلامی می دمد و فکر و اندیشه مسلمانان را تعالی می بخشد. بر این اساس فریضه حج قادر است تغییر حالتی در مسلمانان پدید آورد که شیوه زندگی آنان دگرگون شود و به همبستگی و همدلی نائل آیند.
این همبستگی و همدلی از آن جهت که به هیچ یک از نهادها و سیستم های سیاسی وابسته نیست و مطلقاً از ایمان فرد مسلمان نشأت می گیرد، حلقه پیوستگی و قدر مشترک همه مسلمانان محسوب شده، کمتر عاملی توان مقابله با آن را دارد. امتیاز چشمگیر اسلام اصل توحید است و برگزاری همه ساله مناسک حج بیانگر هویت توحیدی مسلمانان .

زنده شدن وجه عبودیت در حج:

از این رو حج، هجرت از هر گونه طبقه بندی ها و مرزبندی هایی است که حیات بشر را از هم جدا می کند و فقیر و غنی، و سیاه و سفید را به هم نزدیک می کند و در کنار هم قرار داده، وجه مشترک همه انسان ها را که همان عبودیت است، در همه زنده می کند، و بدین دلیل است که قرآن پرستش خدای یگانه را مایه اتحاد و همبستگی در پیروان ادیان الهی می خواند(۱):

«قـُل یا اهلَ الکِتبِ تَعالَوا الی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا و بَینَکُم الّا نَعبُدَ الّا اللَّهَ و لانُشرِکَ بِهِ شیئاً و لایَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا اربابًا مِن دونِ اللَّهِ.»(۲)

عید قربان بزرگ ترین روز حج محسوب می شود؛

چنان که از امام صادق(علیه السلام) نقل است که در جواب معاویه بن عمار که از ایشان درباره «یَوْمَ الْحَجِّ اْلأَکبَرِ»(۳) پرسیدند، فرموند: «آن، روز عیدِ قربان است.»(۴) از آن جهت می توان گفت عید قربان تجلی توحید بوده و نمادی از تجلی انسجام اسلامی در ایام حج است.

واژه شناسی عید

واژه «عید» به معنای رجوع و برگشتن است و «قربان» به معنای قربانی یا هر آنچه با آن بر پروردگار، تقرب جویند.(۵) از این رو، می توان عید قربان را به معنای بازگشت انسان به مقام تقرّب الهی دانست. این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب، خودسازی و بهره گیری از فرصتهای ناب به دست می آید. زائران خانه خدا که پس از تحمّل سختی های بسیار و پرهیز از نمادهای دنیوی، اینک به منزلگاه آخر رسیده اند، عید قربان را جشن می گیرند. در این روز حاجیان در یک وحدت عملی کم نظیر سر بر آستان حضرت دوست می سایند و پس از آن با چهره ای گشاده از توفیق یافتن به انجام تکلیف یکدیگر را به آغوش کشیده، به هم تبریک می گویند.

سید الساجدین امام سجاد(علیه السلام) نیز در دعای مخصوص عید آن را روزی مبارک و با میمنت می خوانند و می فرمایند:

«أللَّهُمَّ هَذَا یَوْم مُبَارَک مَیْمُون.»(۶)

امام خمینی(ره) احیا گر اسلام ناب، درباره عید قربان چنین گفته اند: «عید قربان، عیدی است که انسانهای آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد؛ قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ رابه فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا می دهد... این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسانها آموخت که... عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عیدی بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نَشر توحید و نفی شرک که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است.»(۷)

زائران بیت اللّه الحرام در روز عید قربان، چند عمل را به انجام می رسانند که هر کدام نمادی از انسجام است که در ادامه به آنها اشاره می شود.

رمی جمرات، تبری از عامل تفرقه

حاجیان در روز عید ابتدا با پرتاب هفت سنگ ریزه برای هفت بار به ستونهای برهم چیده شده ـ که نماد ابلیس رجیم است ـ تنفّر خود را از همه شیطانهای درون و برون ابراز می کنند. این عمل را «رَمْیِ جَمَره» گویند. وقتی حکمت این عمل را از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدند، امام فرمودند:

«چون ابلیس در محل جمرات بر ابراهیم(ع) ظاهر گشت و آن حضرت، آن پلید را سنگسار نمود. از این رو همین سنت جاریه ای شد و باقی ماند.»(۸)

این عمل، طرد شیطان و تثبیت عبودیّت و اطاعت خداوند متعال است. یکی از کارهای اصلی شیطان این است که بین افراد انسان تفرقه بیندازد و عداوت و بغض بین آنها ایجاد نماید(۹):

«إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَ ة َ وَ الْبَغْضاءَ؛(۱۰)

شیطان می خواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار دشمنی ایجاد کند.» و انسان با تفرقه و اختلاف خود را در اختیار شیطان می گذارد؛ همانگونه که امام علی(علیه السلام) فرمودند:

«ایّاکم و الفرقة فانّ الشاذ من الناس للشیطان کما انّ الشاذ ّ من الغنم للذئب؛(۱۱)

از جدایی و پراکندگی بپرهیزید؛ زیرا انسانی که از مردم جدا شود در اختیار فرمان شیطان است همچنانکه گوسفند دور از گله نصیب گرگ می شود.»
آری، حاجی با این عمل نمادین بر شیطان رجیم سنگ زده، آن را از خود رمی می کند و خود را در صف منسجم مسلمانانی می یابد که همگی تنفر خود را از شیطان اعلام می دارند.

قربانی، نماد وارستگی و مساوات

حجاج در ادامه اعمال روز عید با کوله باری از عقیده و جهاد، رو به سنّت قربانی می آورند و آن را به پیشگاه پروردگار هدیه می کنند و به دستور الهی جامه عمل می پوشانند که فرمود:

«فـَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْرة اِلَی الحَجِّ فـََمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ.»(۱۲)

آن کسی که به قربانگاه می رود و گوسفندی را ذبح می کند، در حقیقت با حرکتی نمادین عزم از میان بردن هوس ها و وابستگی هایش را می کند و آماده ایثار و فداکاری می شود. این عمل را از آن جهت که عبادت و وسیله تقرّب به خداست، قربان گویند.(۱۳) چنان که امام سجاد(علیه السلام) ضمن پرسشی از شبلی پرسیدند:

«آیا به هنگام سربریدن قربانی، نیت کردی که با تمسک به حقیقت تقوی و ورع حلقوم طمع را قطع کنی ... »(۱۴)

بخشش و قربانی و تقسیم آن در میان مردم بویژه تنگ دستان به معنای دستگیری و تعاون است. وقتی حاجی در روز عید به شکرانه انجام مناسک حج، موظف می شود تا حیوانی سالم و کامل را بکشد و گوشت آن را به نیازمندان بدهد، این عمل خود عامل نزدیک شدن به خدا می گردد و انسان را مشمول عنایت الهی می سازد و هم بر حسب مصرف، عامل ایجاد محبّت بین انسان و افراد جامعه می شود. این گونه است که بین مسلمانان رابطه ای صمیمی به وجود می آید که خود یکی از عوامل و زمینه های انسجام است و بدین صورت تعاون و همبستگی اجتماعی در اعمال خیر و نیکوکاری در میان مردمان افزایش می یابد. از طرف دیگر، اگر تقسیم قربانی صحیح انجام گیرد، میلیون ها گرسنه سیر می شوند و بدینوسیله بین غنی و فقیر، ارتباط برقرار می گردد. این همان انسجام و همدلی مورد توجه شارع است.
از دیگر نمادهای قربانی «مساوات » است؛ به طوری که تقسیم گوشت قربانی به سه قسمت و استفاده شخص حاجی از آن(۱۵) شاهد گویایی بر این مساوات است. و در این صورت یکی از مصادیق تفرقه (امتیازاتی که انسان برای خود قائل شده است) از بین می رود و همه به این قول پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله) رجوع می کنند که درخطبه حجةالوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شما یکی است و پدر همه شما یکی است؛ همه از آدم هستید و آدم از خاک است؛ عرب را بر عجم فضیلتی نیست، مگر به تقوا.»(۱۶) این عمل در حجّ، عدالت اجتماعی اسلام را منعکس می کند و خود عاملی است بر انسجام و اتحاد بین همه مسلمین جهان.

حلق، زدودن آلایش ظاهری و باطنی

سومین و آخرین عملی که حاجیان باید در روز دهم ذی الحجه به انجام رسانند، عمل «حَلق» یا تراشیدن موهای سر برای مردان و کوتاه کردن قدری از مو و ناخن برای زنان است. قرآن می فرماید:

« ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُم وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُم و لیطوفوا بالبیت العتیق؛(۱۷)

سپس، باید آلودگی هایشان را برطرف سازند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گرد خانه کهن کعبه، طواف کنند » زائران خانه خدا، در روز عید قربان، شکوهمندترین و آرمانی ترین گامها را برای رام کردن نفْس خویش برمی دارند و کمال تسلیم و رضا را در تصویری زیبا از عبودیت و بندگی به نمایش می گذارند و از تمام مظاهر فخر و زیبایی دل کنده و با تراشیدن سر، همرنگ و شکل به همراه دیگران آماده حضور دوباره در مسجدالحرام و خانه دوست شده، روحشان را از پلیدی رذایل اخلاقی تطهیر می کنند و آخرین نشان و اثر هواپرستی و خود خواهی را از دامان دل دور می ریزند. امام صادق(علیه السلام) در این مورد می فرماید:

«با تراشیدن موی خود، تمام عیب های ظاهری و باطنی ات را دور ریز!»(۱۸)

قربان عید همه مسلمین

عید قربان یکی از اعیاد مهم مسلمین است که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نیست؛ چراکه همه فرق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم:

«اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا...؛

بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد(صلی الله علیه واله) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی...» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته، همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله(۱۹) است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.
بنا بر این با توجه به مباحث مطرح شده، مناسک حج که در اوج عظمت آن عید قربان قرار دارد، علاوه بر رسیدن به توحید عاملی است مؤثر برای نیل به انسجام و همبستگی هر چه بیشتر مسلمانان. لذا بزرگان دینی ما به این مسأله بارها تأکید کرده اند که بهترین عمل در این روز برائت از مشرکین و شیاطین حقیقی عالم است و این مهم میسر نمی شود مگر با انسجام و همدلی تمامی مسلمین با هر فکر و عقیده و مسلکی که باشند.

پی نوشت:

۱- فرهنگ قرآن، ج،۹ ص: ۱۷۰
۲- بگو: ای اهل کتاب! به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است. جز آن که خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا ارباب نگیرد.» آل عمران‎/ ۶۴
۳- توبه : ۳
۴- کافی، ج،۴ ص۲۹۰
۵- لسان العرب ماده «قرب»؛ المعجم السبئی ماده «ق رب».
۶- دعای۴۸ صحیفه سجادیه
۷- صحیفه نور، ج ،۱۸ ص ۸۷
۸- بحارالانوار، ج،۱۲ ص۱۱۰؛ علل الشرائع، ج،۲ ص ۱۲۲
۹- أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج،۴ ص ۴۶۱
۱۰- مائده ‎/ ۹۳
۱۱- نهج البلاغه خطبه۱۲۷
۱۲- «و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید [و موانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری اجازه نداد که پس از احرام بستن، حج را کامل کنید] پس آنچه از قربانی فراهم است [ذبح کنید و از احرام خارج شوید.].» بقره‎/ ۱۹۶
۱۳- مجمع البحرین، کلمه قرب، ج،۲ ص۴۸۰
۱۴- مستدرک الوسائل ج،۱۰ ص۱۷۱.
۱۵- فَِاذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فکلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا القانِعَ وَ المُعْتَرَّ ؛ حج‎/ ۳۶
۱۶- ابن سعبه، تحف العقول، بیروت: مؤسسة الاعلمی، ۱۳۹۴ ق، ص ،۳۰ ضمن خطبه حجةالوداع
۱۷- حج‎/ ۲۹
۱۸- وَ احْلِقِ الْعُیُوبَ الظاهِرَةَ وَ الْباطِنَةَ بِحَلْقِ شَعْرک؛ مصباح الشریعة، باب ۲۲
۱۹- «واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعـًا و لاتَفَرَّقوا؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید!» آل عمران۱۰۳‎/


متن سخنرانی عید قربان بلند

به نام خدا

قربانی کردن، از صدقات مهم و مورد اعتنای دینی است و برای جلوگیری از حوادث و بلایا بسیار مؤثر است. یکی از نزدیکان حضرت امام خمینی ـ رحمه‌الله علیه- به نام آیت‌الله مسعودی خمینی می‌گویند: «در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42، دو سه مرتبه آقای بهجت ـ رحمه‌الله علیه- به من فرمودند که شما به آقای خمینی – رحمه‌الله علیه- بگویید، فردا صبح فلان ساعت، دو رأس گوسفند قربانی کند و من می‌آمدم به امام ـ رحمه‌الله علیه- اطلاع می‌دادم، ایشان هم بلافاصله به من می‌گفت شما به قصاب بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند، بعد پولشان را می‌دهیم. بار دیگر نیز آقای بهجت ـ رحمه‌الله علیه- به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند. این‌ها همه مسائلی بود که بین امام و آیت‌الله بهجت ـ رحمه‌الله علیه- بود و ما فقط ظواهرش را می‌دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.»[2]

ذبح اسماعیل و قربانی هابیل و قابیل از نمونه‌های تاریخی قربانی در راه خداوند هستند که آیات قرآن گوشه‌هایی از آن را تبیین کرده‌اند. همچنین روایات متعددی به آثار و فلسفه و هدف قربانی پرداخته و افراد را به انواع قربانی واجب و مستحب تشویق نموده و با بیان فضیلت این عمل خداپسندانه درصدد فرهنگی‌سازی آن هستند.

 حال این سؤال پیش می‌آید: دلیل این‌همه توصیه و تأکید چیست؟ چرا معصومین (ع) از طرق مختلفی مسلمانان را بر انجام قربانی تشویق کرده‌اند؟

با بررسی تحلیلی آیات و روایات، می‌توان به این نتیجه دست یافت که یکی از دلایل کلیدی تأکید مسئله قربانی، وجود درس‌های تربیتی این عمل و تاثیرگذاری آن جهت دستیابی به قرب الهی است.

سؤال بعدی که در اینجا به ذهن خطور می‌کند این است که چه درس‌های تربیتی در این عمل نهفته شده است؟ این نماد ذبح عظیم چه پندها و توصیه‌های برای ما دارد؟

اقسام قربانی عبارتند:

1. قربانی که در مراسم حج واجب می‌شود

2. قربانی که برای کفارات حج واجب می‌گردد

3. قربانی که بر اساس نذر واجب می‌شود.

4. قربانی مستحبی

در روز عید قربان هر سال چه برای حاجی و چه غیر حاجی، چه در منی و چه در شهرها، مستحب است، گوسفند قربانی کنند. نوعی از قربانی مستحب نیز برای کودکی که تازه به دنیا آمده انجام می‌شود که «عقیقه» نام دارد و بر آن تأکید فراوان شده است؛ اما برخی از درس‌ها و توصیه‌های تربیتی این عمل عبادی عبارتند:

درس‌های تربیتی قربانی کردن

1. تسلیم الهی بودن

در قربانی کردن ظاهر عمل سربریدن است؛ اما واقعیت قضیه نهایت تسلیم، سرسپردگی، عشق و علاقه بنده به مولای خود است. چه عشقی بالاتر از اینکه انسان حاضر شود، عزیزترین کسان خود را برای رضای خالقش با دستان خود ذبح کرده و قربانی نیز عاشقانه تسلیم شود، نه به زور و قهر که در مفهوم خشونت نهفته است.

حضرت ابراهیم - علیه‌السلام- که بارها از کوره داغ امتحان الهى سرافراز بیرون آمده بود، این بار نیز باید دل به دریا می‌زد و سر بر فرمان حق می‌گذاشت و فرزندى را که یک عمر در انتظارش بوده و اکنون نوجوانى برومند شده است، با دست خود سر می‌برید! ولى او باید قبل از هر چیز فرزند را برای این کار آماده می‌کرد، رو به سوى اسماعیل کرد و گفت: «قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى[3]؛ فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم، بنگر نظر تو چیست»

فرزندش که نسخه‏اى از وجود پدر ایثارگر بود و درس صبر و استقامت و ایمان را در همین عمر کوتاهش در مکتب او خوانده بود، با آغوش باز و از روى طیب خاطر از این فرمان الهى استقبال کرد و با صراحت و قاطعیت گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ؛ پدرم هر دستورى به تو داده شده است اجرا کن» و از ناحیه من فکر تو راحت باشد که «به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت» (سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ).

این تعبیرات پدر و پسر بسیار عمیق است و ریزه‌کاری‌های فراوانی در آن نهفته شده است.

پدر با صراحت مسئله ذبح را با فرزند 13 ساله مطرح مى‏ کند و از او نظرخواهى مى‏ کند، براى او شخصیت مستقل و آزادى اراده قائل مى‏ شود، او هرگز نمى‏ خواهد فرزندش را بفریبد و کورکورانه به این میدان بزرگ امتحان دعوت کند. او مى‏ خواهد فرزند نیز در این پیکار بزرگ با نفس شرکت جوید و لذت تسلیم و رضا را همچون پدر بچشد!

از سوى دیگر فرزند هم مى‏خواهد پدر در عزم و تصمیمش راسخ باشد، نمى‏ گوید مرا ذبح کن، بلکه مى‏گوید هر مأموریتی دارى انجام ده، من تسلیم امر و فرمان او هستم و مخصوصاً پدر را با خطاب «یا ابت»! (اى پدر!) مخاطب مى‏سازد تا نشان دهد این مسئله از عواطف فرزندى و پدرى سر سوزنى نمى‏کاهد که فرمان خدا حاکم بر همه چیز است.

و از سوى سوم مراتب ادب را در پیشگاه پروردگار به عالى‏ترین وجهى نگه مى‏دارد، هرگز به نیروى ایمان و اراده و تصمیم خویش تکیه نمى‏کند، بلکه بر مشیت خدا و اراده او تکیه مى‏ نماید و با این عبارت از او توفیق پایمردى و استقامت مى‏ طلبد.

و به این ترتیب هم پدر و هم پسر، نخستین مرحله این آزمایش بزرگ را با پیروزى کامل مى‏گذرانند.

فرزند فداکار براى اینکه پدر را در انجام این مأموریت، کمک کند و هم از رنج و اندوه مادر بکاهد، هنگامى که او را به قربانگاه در میان کوه‏ هاى خشک و سوزان سرزمین منى آورد، به پدر گفت: پدرم ریسمان را محکم ببند تا هنگام اجراى فرمان الهى دست و پا نزنم، مى‏ترسم از پاداشم کاسته شود! پدر جان! کارد را تیز کن و با سرعت بر گلویم بگذران تا تحملش بر من (و بر تو) آسان‌تر باشد! ای پدر! قبلاً پیراهنم را از تن بیرون کن که مبادا به خون آلوده شود و مادرم آن را ببیند و عنان صبر از کفش بیرون رود.

آنگاه افزود سلامم را به مادرم برسان و اگر مانعى ندیدى پیراهنم را برایش ببر که باعث تسلى خاطر و تسکین دردهاى او است، چرا که بوى فرزندش را از آن خواهد یافت و هرگاه دلتنگ شود آن را در آغوش می‏فشارد و سوز درونش را تخفیف خواهد داد.

لحظه‏ هاى حساسى فرا رسید، فرمان الهى باید اجرا مى‏شد، ابراهیم که مقام تسلیم فرزند را دید او را در آغوش کشید و گونه‏ هایش را بوسه داد و هر دو در این لحظه به گریه افتادند، گریه‏ اى که بیانگر عواطف و مقدمه شوق لقاى خدا بود.

قرآن همین اندازه در عبارتى کوتاه و پر معنى مى‏گوید: «فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ؛ هنگامى که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین فرزند را بر خاک نهاد»

بعضى گفته ‏اند: منظور از جمله «تَلَّهُ لِلْجَبِینِ» این بود که پیشانى پسر را به پیشنهاد خودش بر خاک نهاد، مبادا چشمش در صورت فرزند بیفتد و عواطف پدرى به هیجان در آید و مانع اجراى فرمان خدا شود!

به هر حال ابراهیم صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را به حرکت در آورد و با سرعت و قدرت بر گلوى فرزند گذارد در حالى که روحش در هیجان فرو رفته بود و تنها عشق خدا بود که او را در مسیرش بى تردید پیش مى ‏برد. اما کارد برنده در گلوى لطیف فرزند کم ترین اثرى نگذارد!

طبق بعضى از روایات، شیطان به دست و پا افتاد، کارى کند که ابراهیم از این میدان پیروز بیرون نیاید، گاه به سراغ مادرش «هاجر» آمد و به او گفت: مى ‏دانى ابراهیم چه در نظر دارد؟ مى‏ خواهد فرزندش را امروز سر ببرد! هاجر گفت: برو سخن محال مگو که او مهربان تر از این است که فرزند خود را بکشد، اصولاً مگر در دنیا انسانى پیدا مى‏ شود که فرزند خود را با دست خود ذبح کند؟

شیطان به وسوسه خود ادامه داد و گفت او مدعى است خدا دستورش داده است.

هاجر گفت: اگر خدا دستورش داده، پس باید اطاعت کند و جز رضا و تسلیم راهى نیست! گاهى به سراغ فرزند آمد و به وسوسه او مشغول شد. از آن هم نتیجه ‏اى نگرفت، چون اسماعیل را یکپارچه تسلیم و رضا یافت.

سرانجام به سراغ پدر آمد و به او گفت: ابراهیم! خوابى را که دیدى خواب شیطانى است! اطاعت شیطان مکن! ابراهیم که در پرتو نور ایمان و نبوت او را شناخت بر او فریاد زد دور شو اى دشمن خدا.

والاترین صفت بنده در مقابل رب، همان تسلیم بودن اوست. قرآن کریم در آیه‌ای به یکى دیگر از ویژگی‌های و صفات برگزیده ابراهیم که در واقع، ریشه بقیه صفات او است، اشاره کرده و مى‏گوید: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمین در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم‏» و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلا؛ دین و آیین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستىِ خود، انتخاب کرد»

همچنین در دعای قربانی سراسر تسلیم در برابر خداوند را به ذابح یادآوری می‌نماید: «یا قَومِ اِنّی بَریءٌ مِمّا تُشرِکون اِنّی وَجَّهتُ وَجهی لَلَّذی فَطَرَالسَّمواتِ وَالاَرضَ حَنیفاً مُسلِماً وَما اَنَا مِنَ المُشرِکینَ اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّه رَبِّ العالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذالِکَ اُمِرتُ وَ اَنا مِنَ المُسلِمینَ اَللّهمَّ مِنکَ وَلَکَ بِسمِ الله وَ بِاللهِ وَ اللهُ اَکبَرُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

2. افزایش تقوا

ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان آدم ابوالبشر- علیه‌السلام- شروع شد، وقتی که دو فرزندش هابیل و قابیل به ترتیب یک قوچ و مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم کردند، به دستور و روال آن زمان صاعقه‌ای از آسمان قربانی هابیل را سوزاند که این علامت قبولی بود و قربانی قابیل به حال خود باقی ماند.

در قرآن مجید این واقعه تاریخی چنین آمده است: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏؛ و داستان دو فرزند آدم را به حقّ بر آنها بخوان: هنگامى که هر کدام، کارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد؛ (برادرى که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران مى‏ پذیرد.»

قربان به معناى چیزى است که باعث تقرب به پروردگار می‌شود، پس لازمه قربانی تقوای قلب و طهارت نفس است. خداوند متعال می‌فرماید: «لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى‏ مِنْکُم‏؛ نه گوشت‌ها و نه خون‌هاى آن‌ها، هرگز به خدا نمى ‏رسد. آنچه به او مى‏رسد، تقوا و پرهیزگارى شماست‏»

اصولاً خدا نیازى به گوشت قربانى ندارد، او نه جسم است و نه نیازمند، او وجودى است کامل و بی‌انتها از هر جهت؛ بلکه آنچه به خدا مى‏رسد، تقوا و پرهیزگاری و پاکى اعمال شما بندگان است.

به تعبیر دیگر: هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز به خدا نزدیکتر شوید، همه عبادات کلاس‌های تربیت است.

قربانى به انسان، درس ایثار و فداکارى و گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا می‌دهد.

این تعبیر که خون آن‌ها نیز به خدا نمى‏رسد، با اینکه خون قابل استفاده نیست، ظاهراً اشاره به اعمال زشت اعراب جاهلى است که هرگاه حیوانى را قربانى مى‏ کردند، خون آن را بر سر بت‌ها و گاه بر در و دیوار کعبه مى‏ پاشیدند و بعضى از مسلمانان ناآگاه بی‌میل نبودند که در این برنامه خرافى از آن‌ها تبعیت کنند، آیه فوق نازل شد و آن‌ها را نهى کرد.

متأسفانه هنوز این رسم جاهلى در بعضى از مناطق وجود دارد که هرگاه‏ به خاطر ساختن خانه ‏اى قربانى مى‏کنند، خون آن را بر سقف و دیوار آن خانه مى‏پاشند و حتى در ساختمان بعضى از مساجد نیز این عمل زشت و خرافى را که مایه آلودگى مسجد است، انجام مى‏دهند که باید مسلمانان با آن مبارزه کنند.

ابی‌بصیر از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ درباره علت قربانی کردن، ‌پرسید ایشان فرمودند: «إِنَّهُ یُغْفَرُ لِصَاحِبِهَا عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا عَلَى الْأَرْضِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ یَتَّقِیهِ بِالْغَیْب‏؛ همانا قربانی گناهان صاحبش را می‌ریزد، هنگامی که اولین قطره خونش بر زمین می‌ریزد، همانا خداوند از غیب می‌داند، چه کسی تقوا را رعایت می‌کند.»

3. مبارزه با نفس

قربانی کردن نمادی از قطع دلبستگی و جلوه‌ای از ایثار مال در راه محبوب واقعی است و انجام قربانی موجب قطع علقه‌های روحی و مالی است. قربانی حیوان اشاره به قربانی و ذبح حیوانیت انسان دارد؛ یعنی به انسان می‌آموزد که باید برای رسیدن به کمال انسانی، نفس حیوانی خویش را در همین‌جا بکشد و قصد کند که دنبال هوا و هوس نفس نرود در واقع، قربانی درسی است که حضرت ابراهیم - علیه‌السلام- به امر خداوند برای انسان‌ها به یادگار گذاشت. ابراهیم - علیه‌السلام - وقتی به ذبح اسماعیل مأمور شد، بدون هیچ تردیدی به جانب خداوند رفت و از پیروی هوا و هوس پرهیز نمود و جگرگوشه خودش را برای تقدیم به خداوند، آماده قربانی کرد.

امام سجاد - علیه‌السلام- به «شبلی» می‌فرماید: «فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَ الطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّکْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ وَ أَنَّکَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَ (ع) بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُؤَادِهِ وَ رَیْحَانِ قَلْبِهِ وَ حَاجَّهُ؛ آیا هنگام قربانی، نیت کردی که حنجره طمع را ذبح می‌کنی؟ و آیا نیت کردی که با این عمل از سنّت ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ پیروی کنی که پسرش و میوه قلبش و گُل سرسبدش را برای خداوند قربانی نمود؟»

او گفت: نه.

امام سجاد - علیه‌السلام- فرمود: «پس تو قربانی نکرده‌ای».

 امام صادق- علیه‌السلام- نیز می‏فرماید: «وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَى وَ الطَّمَعِ عِنْدَ الذَّبِیحَة؛ به هنگام کشتن قربانی، گلوی هوای نفس و حنجره خواهش‌های بیجای دل و طمع را ببر! و به حیات آن‌ها خاتمه بده تا از هر زبان و فتنه در امان باشی»

باز در آن کوش که قربان کنی                                 هرچه کنی کوش که با جان کنی

تیغ وفا بر گلوی جان بنه                                       گردن تسلیم به فرمان بنه

ساحت این عرصه که ارضِ مناست                          سر به سر این دشت فنا در فناست

هر که نشد کشته به شمشیر دوست                      لاشه مردار به از جان اوست

4.  اطعام و توجه به مستمندان

یکی دیگر از درس‌های تربیتی قربانی دادن، توجه به اطعام و سیر کردن مستمندان است. قرآن مجید صراحت دارد بر اینکه، گوشت قربانی برای طعام فقرا و مساکین است: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ؛ از گوشت آن‌ها بخورید و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید»

فرق میان «قانع» و «معتر» این است که «قانع» به کسى مى‏ گویند که اگر چیزى به او بدهند قناعت مى‏کند و راضى و خشنود مى‏ شود و اعتراض و ایراد و خشمى ندارد؛ اما «معتر» کسى است که به سراغ تو مى‏آید و سؤال و تقاضا مى‏ کند و اى بسا به آنچه مى‏ دهى راضى نشود و اعتراض کند. مقدم داشتن «قانع» بر «معتر» نشانه این است که آن دسته از محرومانى که عفیف النفس و خویشتن دارند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.

خداوند متعال در جای دیگر می‏ فرماید: «وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی‏ أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیر؛ و در ایّام معیّنى نام خدا را، بر چهارپایانى که به آنان داده است، (به هنگام قربانى کردن) ببرند؛ پس از گوشت آن‌ها بخورید و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید.»

رسول خدا - صلی الله علیه وآله – می‌فرمایند: «إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْأَضْحَى لِتَتَّسِعَ مَسَاکِینُکُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ؛ قربانى را خدا براى آن گذاشت تا توسعه‌اى بر فقرا در گوشت باشد، پس به فقرا از آن بخورانید»

امام باقر – علیه‌السلام- نیز می‌فرمایند: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ خداوند عزوجل طعام دادن و قربانی کردن را دوست دارد»

همچنین از امام صادق – علیه‌السلام- درباره گوشت قربانی پرسیده شد، ایشان فرمودند: «وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ – علیهما السلام- یَتَصَدَّقَانِ بِثُلُثٍ عَلَى جِیرَانِهِمْ وَ بِثُلُثٍ عَلَى السُّؤَّالِ وَ بِثُلُثٍ یُمْسِکَانِهِ لِأَهْلِ الْبَیْت و همیشه علی بن الحسین و ابو جعفر - علیهما السّلام- ثلث قربانى را صدقه همسایگان و ثلث دیگر را صدقه سائلان می‌ساختند و ثلث سوم را براى خانواده نگاه می‌داشتند.»

5.توکل

آخرین توصیه و درس تربیتی که در این جلسه از این عمل اسلامی قربانی می‌آموزیم، درس توکل است.

امّ سلمه نزد رسول خدا - صلی الله علیه وآله - آمد و گفت: یا رسول اللّه! عید أضحى فرا می‌رسد و من بهاى قربانى ندارم؛ پس آیا اجازه دارم قرض بگیرم و قربانى کنم؟ حضرت فرمود: «اسْتَقْرِضِی وَ ضَحِّی فَإِنَّهُ دَیْنٌ مَقْضِیٌّ قرض بگیر و قربانی کن؛ زیرا آن قرضی ادا شدنى است»

این نشان می‌دهد که با توکل به خدا فرد قرض بگیرد و قربانی را انجام دهد.

در روایت دیگری امیرالمومنین علی- علیه‌السلام- می‌فرمایند: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْأُضْحِیةِ لَاسْتَدَانُوا وَ ضَحَّوْا إِنَّهُ لَیغْفَرُ لِصَاحِبِ الْأُضْحِیةِ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا؛ اگر مردم می‌دانستند چه پاداشی در قربانی کردن وجود دارد قرض می‌گرفتند و قربانی می‌کردند؛ زیرا صاحب قربانی با اولین قطره‌ای که از خون آن می‌ریزد، بخشیده می‌شود.»

گریز و شعری در فراق شهدای منا

سال گذشته در ایامی که ابراهیم ـ علیه السلام ـ اسماعیلش را به قربانگاه ‌برده، عده‌ای از حاجیان عزیز ما نیز خود را به قربانگاه منی رساندند. اسماعیل ـ علیه السلام ـ می‌دانست که تحمل مرگش برای مادرش سخت است، فرمود: پیراهن خونی مرا برای مادر ببرید تا آرام شود. اما من نمی‌دانم چه می‌کشند آن مادرانی که هنوز بدن‌های پاک عزیزانشان از منی برنگشته است! و یا اینکه بدن‌های کبود و له شده حاجیانشان را در مقابل دیدگانشان قرار دادند!

می‌سرایم از غم و درد مِنا                           شیعه را آن غِصّۀِ درد آشنا

عاشقان را دیدۀِ مانده به راه                        غِصّۀِ گم گشتن یوسف به چاه

می‌سرایم در تب دلواپسی                          عاشقان را مثنویِ بی‌کسی

دیده‌های منتظر بر راه را                              حُرم آتش، بر لبانِ آه را

از عراق و از یمن تا از دمشق                        دم به دم افزون‌تر آید شورِ عشق

عرشیان و فرشیان بی‌تاب او                          از حجاز آید شمیمِ ناب او

سُرمه در چشمِ سَحَر، شب می‌کند                آسمان از داغ او، تب می‌کند

بوی دیگر می‌دهد آدینه‌ها                             گشته برپا کربلا در سینه‌ها

از یمن آید شَمیمی دلنواز                             فاشِ مستی می‌کند، پیمانه راز

سینه‌ها لبریز شوق و اشتیاق                        صبحِ صادق چیره بر شامِ فراق

می‌رسد ما را سحرگاهِ ظُهور                          رو به پایان می‌رسد این راهِ دور

ساغرِ سبز وِلا بِگرفته دست                           می‌رسد ساقیِ صَهبای اَلَست

آن محمد زادۀِ حیدر تبار                                در میان بسته علی را ذوالفقار

از سعودی‌ها بگیرد تا حرم                             بیرق سبز ولا آرد علم

نعرۀِ انِّی اَنالمهدی زند                                اندرون کعبه بُتها بشکند

آرزو داریم وصل یار خویش                          در دل شوریدۀِ غمبارِ خویش

جوی خون شد از منا جاری به حج              یوسف گم گشته عَجّل بر فَرَج


در داستان قربانی اسماعیل ذبیح الله سه نکته اساسی وجود دارد:

از یک سو پدر با صراحت، مسئله ذبح را با فرزند سیزده ساله مطرح می کند و از او نظرخواهی می کند. برای او شخصیت مستقل و آزادی اراده قائل می شود. او هرگز نمی خواهد فرزندش را بفریبد و کورکورانه به این میدان بزرگ امتحان دعوت کند؛ او می خواهد فرزند نیز در این پیکار بزرگ با نفس شرکت جوید و لذت تسلیم و رضا را همچون پدر بچشد.

از سوی دیگر، فرزند هم می خواهد پدر در عزم و تصمیمش راسخ باشد. نمی گوید مرا ذبح کن؛ بلکه می گوید هر مأموریتی داری انجام ده، من تسلیم امر و فرمان او هستم و مخصوصاً پدر را با خطاب «یا ابت» (ای پدر) مخاطب می سازد تا نشان دهد این مسئله از عواطف فرزندی و پدری سر سوزنی نمی کاهد که فرمان خدا حاکم بر همه چیز است.

و از سوی سوم، مراتب ادب را در پیشگاه پروردگار به عالی ترین وجهی نگه می دارد، هرگز به نیروی ایمان و اراده و تصمیم خویش تکیه نمی کند؛ بلکه بر مشیت خدا و اراده او تکیه می نماید و با این عبارت از او توفیق پایمردی و استقامت می طلبد.

ذبح کردن فرزند با دست خود آن هم فرزندی برومند و لایق برای پدری که یک عمر در انتظار چنین فرزندی بوده کار ساده و آسانی نیست. چگونه می توان دل از چنین فرزندی برکند؟ و از آن بالاتر، با نهایت تسلیم و رضا، بی آنکه خم به ابرو آورد به امتثال این فرمان بشتابد و تمام مقدمات را تا آخرین مرحله انجام دهد؛ به گونه ای که از نظر آمادگی های روانی و عملی چیزی فروگذار نکند؟ و از آن عجیب تر تسلیم مطلق این نوجوان در برابر این فرمان بود که با آغوش باز و با اطمینان خاطر به لطف پروردگار و تسلیم در برابر اراده او به استقبال ذبح رفت.

یکی از اوصافی که در نهاد بشر است، خضوع نسبت به مافوق خود می باشد؛ زیرا فطری بشر است که در مقابل کسی که بزرگ تر و محترم تر از اوست، سر تعظیم فرود آورد و به دیده احترام به او بنگرد. آری، آن کس که علمش بیشتر یا فداکاری او زیادتر یا عمرش افزون تر باشد، مورد احترام است و ما در برابر او طبعاً خاضع و خاشع هستیم. بسیار روشن است که اگر ما از شخصی که به او احترام می گذاریم نفعی ببریم یا منتظر نفع باشیم، تا حدودی که امکانات اجازه می دهد در برابر او اظهار خضوع می کنیم.

ناگفته نماند که اگر علم و نفع بخشی توأم با قدرت باشد، عده بیشتری متوجه او خواهند شد و در برابر او خضوع بیشتری اعمال می شود. با این بیان، آن کس که به عظمت و بزرگی خداوند متعال و ویژگی های او از جمله قدرت و علم و سخاوت پی برده است، در مقابل او سر تعظیم فرود می آورد و از پیروی دستورهای او سرپیچی نمی کند و حاضر است هرگونه فداکاری و جانبازی برای رضای او بنماید. حضرت ابراهیم با به قربانی بردن فرزند دلبند خویش که میوه عمر او محسوب می شد؛ نشان داد که در مقابل خواست الهی تسلیم و خاضع و خاشع است و آنچه را که خداوند دستور بدهد، بی چون و چرا اجرا خواهد کرد.

امتحان ابراهیم یکی از بزرگ ترین امتحانات در طول تاریخ بود؛ امتحانی که هدفش این بود: قلب او را از مهر و عشق غیرخدا تهی کند و عشق الهی را در سراسر قلب او پرتوافکن سازد. پس شیطان به دست و پا افتاد تا کاری کند که ابراهیم از این میدان پیروزمند بیرون نیاید.

گاه سراغ همسرش هاجر آمد و به او گفت: می دانی ابراهیم چه در نظر دارد؟ می خواهد فرزندش را امروز سر ببرد! هاجر گفت: برو سخن محال مگو که او مهربان تر از این است که فرزند خود را بکشد. اصولاً مگر در دنیا انسانی پیدا می شود که فرزند خود را با دست خود ذبح کند؟ شیطان به وسوسه خود ادامه داد و گفت او مدعی است خدا دستورش داده. هاجر گفت اگر خدا دستورش داده پس باید اطاعت کند و جز رضا و تسلیم راهی نیست.

گاهی سراغ فرزند آمد و به وسوسه او مشغول شد از آن هم نتیجه ای نگرفت، چون اسماعیل را یک پارچه تسلیم و رضا یافت. سرانجام سراغ پدر آمد و به او گفت ابراهیم! خوابی را که دیدی، خواب شیطانی است. اطاعت شیطان مکن. ابراهیم که در پرتو نور ایمان و نبوت او را شناخت بر او فریاد زد: دور شو ای دشمن خدا!

وسوسه های شیاطین در میدان های بزرگ امتحان نه از یک سو که از جهات مختلف صورت می گیرد. هر زمان به رنگی و از طریقی؛ مردان خدا باید ابراهیم وار، شیاطین را در همه چهره ها بشناسند و از هر طریق وارد شوند راه را بر آنها ببندند و سنگسارشان کنند.

عید قربان است، بندگان الهی، پای جلسه امتحان نشسته اند تا حساب اعمال خویش را بپردازند. عید ایمان است، گلّه نفس های اماره را به حیاط خانه می آورند تا قربانی کنند به پای عشق. زبان ها در گرو یاد خداست و دل ها در گرو ریسمان محبت. عید انسان است تا پرده های جهل را بسوزاند، تا زنجیرهای تردید را بگسلاند، تا نیم رخ ماه یقین، بیرون بیاید از پشت ابرهای سنگین مجاهدت و میوه های کشف و شهود به دست صاحبان بصیرت برسد.

عید یزدان است؛ عید خوشحالی دیگرباره و هزار باره فرشتگان، عید ادای امانت، و عید پیمان اَلَست. بشتابیم سکه های خویش را تقسیم کنیم. شکم های گرسنه زیادند روی زمین. مسلمانان آفریقا بر سفره های خالی نشسته اند؛ اردوگاه های آوارگان در فلسطین، چشم دوخته اند به تکه نانی.

خداوند در اموال شما حقی قرار داده است برای ضعفا و نیازمندان. گوشت های قربانی را به دَرِ خانه های فقیران ببریم. سیر شدن، حسرت شب های زاغه نشینان است. بشتابیم نعمت های الهی را که او به ما داده، به صاحبانش برسانیم.

برخیزیم از این فرصت طلایی کام بگیریم که گاهی فرصت خیرات دیگر برنخواهد گشت. امروز روز شکوفا شدن لبخند رضایت است بر لب یتیمان شهر و در چهره برادران و خواهران نیازمندمان؛ بشتابیم! سلام بر ابراهیم خلیل الله! سلام بر اسماعیل ذبیح الله! سلام بر نسل های خداپرست که قدم جای پای حق و حقیقت نهاده اند، در برابر حقانیت وعده های الهی سر تسلیم گذاشته اند بر زمین و ندای جانان را به گوش جان می شنوند و با تمام جان می خزند!

سلام بر مجاهدینِ شب های نماز و روزهای روزه که مقیم ملکوت عبودیت و اخلاصند! سلام بر بندگان حقیقی حضرت دوست که قلب خویش را سپرده اند به دست او و «هرچه فرمان او باشد آن کنند»!

سلام بر آنان که در راه خدا، از مال خویش، از جان خویش و از آبروی خویش گذشتند! سلام بر ما توحیدباوران و سلام بر همه بندگان صالح خدا!


متن سخنرانی در مورد عید قربان

عید قربان، عید پا نهادن بر گردن شیاطین است و افتخارآفرینی بندگان مخلص الهی. عید قربان، عید نسل های انسان است که پشت به پشت هم، تسلیم فرامین الهی اند و عاشقانه به آنچه معبودشان بگوید، گردن می نهند.

قربانی، نماد به زمین ریختن خون شیاطین درونی و بیرونی است. قربانی، نماد بریدن سر نفس اماره است در پیشگاه فرمان الهی. عید قربان، عید توحید است.

ابراهیم خلیل الله، با به مسلخ بردن فرزندش، آرزوی کهنه ابلیس را در به گمراهی کشاندن فرزندان آدم، نقش بر آب کرد. قربانی اسماعیل، تجدید عهد بشریت بود با پیمان اَلَست و اقتدا به وحی آسمانی.


متن سخنرانی کوتاه در مورد عید قربان

ابراهیم (ع) هر وقت می خواست اسماعیل و مادرش هاجر را دیدار کند برایش «براق» می آوردند. صبح از شام سوار براق می شد و قبل از ظهر به مکه می رسید. بعدازظهر از مکه حرکت می کرد و شب نزد خانواده اش در شام بود و این آمدو شد ادامه داشت تا آنکه اسماعیل به حد رشد رسید، پدر وقتی در خواب دید که اسماعیل را ذبح می کند جریان را به او نگفت و در روزی که می خواست این وحی را عملی کند، به او فرمود تا همراه خود طنابی و کاردی بردار تا به اتفاق به این دره کوه برویم و هیزم بیاوریم.

پس همین که به آن دره خلوت رسیدند، ابراهیم(ع) او را از دستوری که خدای تعالی درباره وی به او داده آگاه کرد. اسماعیل گفت: پدر جان! با این طناب دست و پای مرا ببند تا دست و پا نزنم و دامن خود را جمع کن تا خون من آن را نیالاید و مادرم آن خون را نبیند و کارد خود را تیز کن و به سرعت کارد خود را بر گلویم بزن تا زودتر راحت شوم؛ چون مرگ سخت است. ابراهیم (ع) گفت: پسرم راستی چه کمک کار خوبی هستی برای من در اطاعت فرمان خدا.

ابراهیم (ع) خم شد و با کاردی که به دست داشت، خواست تا گلوی فرزند را قطع کند. جبرییل کارد او را برگردانید. از یک سو اسماعیل را از زیر دست او کنار کشید و از سوی دیگر از ناحیه دره، قوچ را به جای اسماعیل قرار داد و از طرف دست چپ مسجد خیف صدایی برخاست: که ابراهیم! رؤیای خود را تصدیق کردی و دستور خدا را انجام دادی.


متن سخنرانی عید قربان

بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

 عید سعید قربان را تبریک عرض میکنم به ملّت عزیز ایران و به همه‌ی مسلمانان و به پیروان ادیان ابراهیمی.

 
دهه‌ی اوّل ذی‌حجّه، دهه‌ی خاطره‌های آموزنده و دهه‌ی تضرّع و انابه‌ی الی‌الله

خاطره‌ی روز عید قربان، خاطره‌ی بزرگی است؛ اساساً دهه‌ی اوّل ذی‌حجّه، دهه‌ی خاطره‌ها است. در ماه ذی‌حجّه، هر دهه‌ای یک خصوصیّتی دارد؛ دهه‌ی اوّل، هم دهه‌ی خاطره‌های پُرشکوه و مهم و آموزنده است و هم دهه‌ی تضرّع و توجّه و انابه‌ی الی‌الله است. خاطره‌ها از خاطرات مربوط به حضرت موسیٰ (علیه السّلام) شروع می شود که مسئله‌ی «وَ واعَدْنا مُوسی‌ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة» [است که] چهل شب میعاد حضرت موسیٰ با پروردگار عالم در کوه طور یا همان میقاتی که بود طول کشیده؛ که در تفسیر هست که این چهل شب از اوّلِ شبِ اوّل ذی‌قعده است تا شب عید قربان. و اوّل، قرار سی شب است، بعد ده شب اضافه میشود که همین ده شب ذی‌حجّه است؛ که این [موضوع]، اهمّیّت این شبها را نشان می دهد.
 
رنج های حضرت موسیٰ در این خاطرات مشخّص است. خب زحمات فراوان حضرت موسیٰ (علیه السّلام) در مصر، درگیری با فرعون و مشکلات عجیب و غریبی که بعد از برگشتن از مدیَن تا بیرون آمدن از مصر برای این بزرگوار پیش آمد -در رابطه‌ی با فرعون، در رابطه‌ی با بنی‌اسرائیل، در رابطه‌ی با سَحَره و دیگران- و بعد از آن معجزه‌ی عظیمی که اتّفاق افتاد، که دریا شکافته شد و دشمنِ بنی‌اسرائیل با همه‌ی نیروهایش جلوی چشم آنها غرق شد، خب این دیگر باید یک ایمان ثابت مستقرّی را در بنی‌اسرائیل به وجود می‌آورد؛ [ولی] این جوری نشد.

اوّل که گفتند «اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَة»، که دنبال شرک و بت‌پرستی و مانند اینها بودند و دلشان پَر زد برای بت‌پرستی -این اوّل کار بود- بعد هم که قضیّه‌ی گوساله بود که این ظاهراً مربوط به همین چهل روز است؛ که این بزرگوار وقتی که از میقات برگشت، دید که اوضاع دگرگون شده و ملّت برگشتند.

 چه رنج بزرگی است برای یک پیغمبر، یک داعیِ الی‌الله، با این همه زحمت عدّه‌ای را در راه خدا به راه بیندازد و ایمان به اینها تلقین بکند، بعد به یک چیز جزئی اینها از این ایمان برگردند! که در قرآن دارد «وَاَلقَی الاَلواحَ وَاَخَذَ بِرَأسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیه»، حضرت این وضع را که دیدند، بشدّت خشمگین، ناراحت، متأسّف شدند، که در قرآن حدّاقل دو جا به این موضوع اشاره شده است، که «لا تَکونوا کَالَّذینَ آذَوا موسىٰ»؛ آزار بنی‌اسرائیل به حضرت موسیٰ در اینجا ذکر شده؛ یک جا هم در سوره‌ی صف است که «قالَ موسىٰ لِقَومِهِ یا قَومِ لِمَ تُؤذونَنی وَقَد تَعلَمونَ أَنّی رَسولُ اللَهِ إِلَیکُم»؛

این نشان‌دهنده‌ی آن است که اذیّت و آزار بنی‌اسرائیل به حضرت موسیٰ خیلی بزرگ بوده؛ این دَه شب خاطره‌ی این واقعات مهمّ تاریخی است و به ما نشان میدهد که حرکت در راه حق با وجود معجزاتی مثل معجزات موسیٰ چقدر مشکلات دارد و چطور باید با این مشکلات مواجه شد و صبر کرد، که این یک خاطره است. بعد مسئله‌ی روز عرفه است که روز دعا و توسّل و توجّه و اوج توجّه به خدا است که در روایت از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که ایشان فرمودند پدرم، یعنی حضرت باقر، در روز عرفه در عرفات در هوای داغِ آنجا روزه میگرفتند -که لابد روزه‌ی نذری بوده است- و دعا میخواندند و تضرّع میکردند و گریه میکردند در آن هوای داغ کذایی. دعای امام حسین (علیه السّلام) هم که خب روشن است و دعای صحیفه‌ی سجّادیّه هم که دعای فوق‌العاده‌ای است. اینها مربوط به روز عرفه است. امیدواریم ملّت عزیز ما دیروز را که عرفه بود، حظّ وافر برده باشند و ان‌شاءالله همه‌ی دعاهایتان مستجاب باشد.

 بعد نوبت میرسد به روز عید قربان، این قربانی شگفت‌انگیز و شگفتی‌ساز در تاریخ که بی‌نظیر است. حضرت ابراهیم مأمور میشود که نوجوان خودش را به دست خودش به قتل برساند -امر الهی است، آزمایش الهی است- آن هم فرزندی که سالهای متمادی از وجود او محروم بوده و در پیری اَلحَمدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الکِبَرِ إِسماعیلَ وَإِسحاق؛ خدای متعال این بچّه را به حضرت ابراهیم داده بود و خب پیدا است چقدر انسان به فرزندِ اواخر عمر و دوران پیری دلبسته است.

به این فرزند که حالا «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ» یک جوانی و یا نوجوانی شده- گفت میخواهم تو را به قتل برسانم، این دستور خدا است. آن جوان هم گفت: یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‌ إِنْ شاءَ اللَهُ مِنَ الصَّابِرین. ببینید اینها حوادث عجیب تاریخ دین، تاریخ دین‌داری، تاریخ ایمان، تاریخ اسلام است.

ما در گذشته‌ی خودمان، در سابقه‌ی دین‌داری خودمان اینها را داریم، که پدرِ پیر حاضر است جوان خودش را به دست خودش به خاطر دستور خداوند قربانی کند و جوان هم با کمال میل و طوع و رغبت میگوید: اِفْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‌ إِنْ شاءَ اللَهُ مِنَ الصَّابِرین؛‌ خواهی دید که من تحمّل میکنم. این هم خاطره‌ی عید قربان است که خب این دهه‌ی اوّل، دهه‌ی این‌ جور خاطره‌های شکوهمند و پُرمعنا و راهنمایی‌کننده است.


دهه‌ی دوّم و سوّم ذی‌حجّه؛ یادآوری برتری جایگاه ولایت

دهه‌ی دوّم ذی‌حجّه، دهه‌ی ولایت است و مسئله‌ی غدیر که در روایت هست که «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة»؛ از همه‌ی احکام الهی، این ولایت جایگاه برتری دارد، چون تأمین‌کننده و تضمین‌کننده‌ی همه‌ی احکام الهی است که خب ماجرای غدیر و آن داستان بسیار مهم بیانگر آن است.

دهه‌ی سوّم هم باز دهه‌ای است که در آن هم حوادث مهمّی وجود دارد؛ از جمله و شاید مهم‌ترینش داستان مباهله است که آنجا هم مسئله، مسئله‌ی توحید است؛ یعنی بحث پیغمبر با مسیحیان آن روز، نصارای نجران که به مباهله منتهی شد، بحث درباره‌ی حضرت عیسیٰ بود که حضرت میفرمودند حضرت عیسیٰ بنده‌ی خدا و پیغمبر خدا است، آنها چیزهای دیگری میگفتند؛ قرار شد مباهله کنند که بعد در قضایای مباهله که معروف است و شنیده‌اید آنها مجبور شدند عقب‌نشینی کنند.

خب امیدواریم ان‌شاءالله که این روز بر شما مبارک باشد؛ این دهه را با مبارکی گذرانده باشید و دو دهه‌‌ی بعد ذی‌حجّه را هم ان‌شاءالله آن چنان که رضای الهی است و آن چنان که خوشبختی ملّت عزیز ما است بگذرانیم.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد