این شخصیت خوش اقبال در طول عمر 74 ساله خود شغل دولتی به عهده نگرفت و از سنین نوجوانی به مطالعه و نوشتن تمایل و اشتیاق نشان داد. نگارش خاطرات روزانه حاصل این علاقه، جدیت و پشتکار او بود که با نظم و دقتی ستودنی تا آخر عمر ادامه یافت. خاطرات عین السلطنه آیینه ای تمام نما و منبعی قابل اعتنا برای بازنمایی اخبار و اوضاع سیاسی و اجتماعی و نیز فرهنگ عمومی جامعه اواخر دوره قاجار و اوایل سلطنت پهلوی است. در این مجموعه اطلاعات بسیار مهمی در عین ایجاز با قلمی گیرا و روان از وقایع مهم کشوری،تحولات و رخدادهای مهم دربار و ولایات و نیز امور دیوانی، ملکی و مدنی تا مشاهدات روزمره شخص نویسنده و تحلیل های جالب او از اجتماع آن دوران به رشته تحریر درآمده است و گاهی با دقت نظر و تحلیل و ریشهیابی حوادث همراه میشود.
علقههای مذهبی و جهتگیریهای روحی و عقیدتی نویسنده بهطور كامل در قلم او هویداست. البته عینالسلطنه با وجود آنکه عضو یکی از خانوادههای اعیان وابسته به طبقه حاکم بوده اما در برخی مسائل اجتماعی و سیاسی به صراحت به نقد وضعیت موجود پرداخته که این مهم شایسته تجلیل و درخور ستایش است. کتاب 10 جلدی مجموعه یادداشتهای او توسط استاد ایرج افشار و با همکاری مسعود سالور (فرزند عین السلطنه) توسط انتشارات اساطیر به چاپ رسیده است. ایرج افشار در مقدمه این مجموعه و در اهمیت این یادداشتهای ارزشمند مینویسد: «روزنامه خاطرات عين السلطنه (قهرمان ميرزا سالور) مفصلترين خاطراتى است كه من ديدهام. شايد مىتوانم ادعا كنم كه در زبان فارسى تاكنون خاطراتى به اين تفصيل نوشته نشده است. هرچه بر سن قهرمان ميرزا افزوده مىشود و هرچه بيشتر با رجال ،شاهزادگان، درباريان، ديوانيان و خارجيان محشور مىشود و با خواندن مجلات و روزنامههاى خارجى از وقايع جهانى و روشهاى حكومتى ممالك ديگر آگاهى مىيابد بر مزيت،كيفيت و ژرفى محتويات خاطراتش افزوده مىشود. چون او روزنامه را براساس شوق و ذوق و احساس خويش مىنوشت؛ طبعا در مواردى كه نظرى در مسائل داشت يا نقدى به نظرش مىرسيد، مطلب را دامنه داده و به قضاوت پرداخته است. چه بسا كه نظر و عقيدهاش درست نباشد اما از اين لحاظ كه مىتواند گوياى انتقادهاى روشنى از زمانه او باشد، امكان استفاده از آنها به دور نيست». (1) به مناسبت ماه صیام قسمتهایی از این خاطرات درباره روزهخواری و روزه خواران، بدون توضیح اضافی انتخاب شده است تا وضعیت این عمل غیرشرعی در اواخر قرن گذشته شمسی و اوایل قرن حاضر را بازنمایی کرده و برای خوانندگان محترم به تصویر بکشد. این فرازها را با هم می خوانیم.
فکلیهای روزه خوار
«روزهخواري امسال نهايت ندارد. اولا تمام رژيمان ژاندارم كه علنى روزه مىخورند، فكليها و مردمان لاقيد در اين باغستان همه مشغول روزه خوردن هستند. بابى هم قزوين زياد دارد، آنها هم كه معلوم است. گويا در تمام اداره ماليه دو نفر روزه نباشد». (ج6، ص4170)
افطار فقط آب یخ
«غروب به باغ آمديم. 17 ساعت روزه خيلى است. افطار جز آب يخ، چيز ديگري آدم ميل نمىكند. ملكه ناخوش شد. عفت ملك ،دختر افخم الدوله ناخوش شد. هردو روزه را خوردند. روزهخور زياد است. يك ثلث مردم طهران زيادتر روزه مىخورند. اصلا قبح روزهخورى هم از ميانه رفته» . (ج6، ص 4841)
آرزوى مرگ
«شخصى در مسجد خازن الملك نزديك ما نشسته بود و به رفيقش مىگفت اين قبا مال پارسال من است. درست امشب كه آمدم تنم كنم ،يك وجب گشاد شده بود. ديگرى مىگفت وقتى كه ما به اين دنيا رجعت كنيم ،تمام معاملات با صلوات است. اين يكى گفت اى برادر چيزها يي كه ما در اين عهد ديديم هرگز خيال رجعت را نداريم. بس است همين يك مرتبه و اين عمر قليل. والا تمام مردم آرزوى مرگ مىكنند براى آنكه احدى راحت نيست. روز به روز به جاى خوب شدن بدتر مىشود». ( ج4، ص 2860)
آژان های روزه خوار و رشوه بگیر
«ادارات چهار ساعت به غروب مانده باز مىشوند. هرمز همه روزه با دوچرخه به شهر مىرود و بعد از افطار مراجعت مىكند. از هر 10، يكی اگر روزه باشند، تتمه بدون هيچ ملاحظه روزه را مىخورند. هرمز مىگفت دو سه روز اول ماه همانطور آبدارخانهها به راه بود. بعد از طرف معاونها قدغن شد و گفتند اقلا به اين وضوح خلاف شرع نشود. آبدارخانهها بسته شد. گيلاسهاى آب يخ را توى گنجهها و پشت پردهها مخفى كردند. آژان هركس علنى در معبر روزه بخورد را دستگير و پنج تومان و دو قران جريمه نقدى مىكند، در حالىكه خود آژانها روزه نیستند. كسى هم آزار ندارد توى كوچه غذا يا آب بخورد» . (ج6، ص 4841)
کانه ماه رمضان نیست
«مقتدر وزارت داخله رفت بازار گردش كه هيچ شباهت با سابق نداشت. هوا گرم مردم نصف در ييلاق، نصف در توى زيرزمينها در حوضخانهها مشغول روزه خوردن، به اين دو دليل هيچ جمعيتي در بازار نبود. بازار مثل ايام معمولى بود نه مثل ماه رمضان. مسجد شاه رفتم، آنجا هم خبرى نبود. امام جمعه به نماز آمد.12نفر دنبال او نماز مىكردند. مسجدها هم كساد است. واعظ هاى خوب خراسان رفتهاند. اعتقاد مردم هم كم شده. مسجد مروى كه در گذشته تا توى بازارچه و تمام پشتبامها جمعيت براى نماز جمع مىشد، درش بسته بود، كانه ماه رمضان نيست». (ج6، ص 4844)
وکلای روزه خوار و حفظ شعائر دینی!
«چهارشنبه يازدهم- امروز وعاظ باز هنگامه كردند. حاجى آقا جمال ديروز به رييس الوزرا تاخت آورد و تمام تقصيرات را گردن او گذاشت كه همه را او باعث شده است. امروز به وكلا، كه شما در مجلس شوراى ملى روزه مىخوريد، سماور و آب يخ راه است. ما مردم از اين مجلس و از اين وكلاى روزهخوار توقع داريم حفظ شعائر اسلامى را براى ما بنمايند، هيهات، هيهات. اى وكلا به خدایى خداوند اگر بساط روزهخوارى و بىديانتى را برچيديد فبها، والا اسامى شما را يكى يكى در اين منبر گفته و محاكمه و مجازات شما را به مردم واگذار مىكنم تا دمار از روزگار شما برآرند. آنوقت شرحى از جرايد و مديران آن بهطور سربسته گفت و به مردم نصيحت كرد نخريد، نخوانيد. روزهخوار زياد است». (ج9 ،ص 6951)
روزه خواری از شرایط استخدام ادارات!
«عموما اجزاي ادارات روزه مىخورند كه گويا يكى از شرايط استخدام ادارات ترك واجبات مذهب است». (ج7، ص 5538)
مجازات روزهخوار
«در طهران مجازات سخت به روزهخوار مىدهند. اگر نظامى باشد، مجازات ضعيف مىشود. قمار ممنوع است حتى در خانههاى خصوصى و مفتش همهجا را تفتيش مىكند. ليكن در قزوين قمارخانه كافه لندن را كه بسته بود، اجازه دادند باز كند. در باب روزهخوار هم كه بيشتر همان اجزاي ادارات و ژاندارم و قزاق است، حكمى و اعلانى نشد. اصلا ديانت اسلامى كم شده است. مردم در باب روزه و نماز قيدى ندارند. اين احكام هم براى روزه فقط ظاهرى است. هركس بخواهد در خانه خودش مىخورد نه در معبر. ديانت بايد قلبى و عقيدهاى باشد. در گذشته آدم از كلفت و نوكر خودش هم مىترسيد كه در حضور او روزه بخورد، حالا خير. در مغازهها كسى جرات نداشت برود آب بخورد يا سيگار بكشد. قدغن نبود. پليس و آژان مثل حالا نبود بلكه از خود آن صاحب مغازهها و دكان مىترسيد و واهمه داشت. همان دكاندار قادر بود توى دهان او بزند. حالا نه، اگر دكاندار خودش هم روزه و متدين باشد حرف نمىزند، كارى ندارد. ما هيچگاه نمىشنيديم در باب روزهخوار اعلانى ، قدغنى يا مجازاتى وضع شود. تمدن جديد در هرمذهب و كيشى خلل انداخته. مذهب و آيين ما را نمىتوان استثنا كرد. من در اين مدت فقط اين كلمه حرف را از كلنل كه خارج از وظيفه حكومتى او بود در ملاقات اخير خودم شنيدم. گفت از كسى پرسيدند روزه خوب است يا نماز؟ گفت البته روزه. گفتند به چه دليل. گفت روزه خوراكى است اما نماز خوراكى نيست». (ج8، صص 5974 و 5976)
رمضان هم رمضان های قدیم
«رمضان آن شكوه و عظمت خود را از دست داده هيچ با ماه هاى ديگر در ادارات، دولت، مدارس، بازارها، شركتها توفيرى ندارد. خوردن و گرفتن روزه آزاد است در معابر و غيره هيچ حكمى، قيدى براى روزهخور معين نيست، بهكلى برخلاف سابق. مساجد هيچ رونقى ندارد. وعاظ بايد از روى پرگرام وعظ كنند». (ج10 ، ص 7859)
روزه در شمال و جنوب شهر
«جمعه 17 شهريور، 19 رمضان- در خانواده بزرگان روزه نيامده، همينطور شمال شهر از ميدان توپخانه به بالا. در رستوران و كافه روزهخوار هست. جنوب از توپخانه به پايين روزه، نماز، مسجد همه داير و كافه، رستوران، قهوهخانهها بسته است».(ج10 ، ص 8008)
واعظ تماشایی!
«شبها ميهمانى مىرويم اما همانطور مختصر و خيلى مسكين. امسال روزهخوار زيادتر است. چند دكان منحصر آنهاست. هر وقت تشنه مىشوند يا سيگارى مىخواهند بكشند، آنجا مىروند. مسجدها هم رونقى ندارد. وعظ تازه، واعظ تازه نيست. آن طفل پارسالى را هم نياوردند. گويا شهر ديگرى برده باشند. سيد يعقوب شيرازى در مسجد شاه ايستاده بالاى منبر نطقى مىكند؛ ليكن جمعيتى جمع نمىشود و تازگى ندارد. يك نفر بجنوردى همراه آقاى آقا سيد محمد آمده . كلاه بزرگى به سر دارد كه تمام صورت دراز لاغرش را مستور مىدارد، عينك هم مىگذارد. با كت بالاى منبر وعظ مىكند. از بس كه آرام صحبت مىكند من هر چه ايستادم چون قدرى دور بودم هيچ استماع نكردم. اما پز آن بجنوردى با كلاه بزرگ و كت و آن صورت تراشيده خيلى خيلى لاغر و آن لهجه بىتماشا نيست، اغلبى براى تماشا جمع مىشوند».( ج 4 ،ص2837)
منابع:
1-روزنامه خاطرات عین السلطنه_ ج1، صص 12-9
رمضان هم رمضانهای قدیم!
«قهرمان میرزا سالور» ملقب به عین السلطنه (متولد ۱۲۵۰- مرگ ۱۳۲۴ هجری شمسی) دومین فرزند «شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله بن محمد شاه قاجار» و برادرزاده ناصرالدین شاه است.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران