گروه پرونده ویژه| مریم عاقلی: احمد شیخی یکی از زندانیان سیاسی رژیم شاه است که روزگار سختی را در کمیته مشترک ضد خرابکاری گذرانده است؛ او سال 1353 به جرم تکثیر اعلامیه حضرت امام (ره) دستگیر شده و سه ماه در شکنجهگاه کمیته مشترک اسیر بوده است، جایی که خود او نامش را کمیته جهنمی گذاشته است، حالا این شکنجه گاه از سال 1379 به موزه عبرت ایران تبدیل شده است، این پیرمرد پای کار انقلاب می گوید زمانی که این موزه به روی مردم باز شد به عنوان راوی به اینجا آمدم و خاطرات دیگر زندانیان را برای مردم بازگو می کنم.
البته برای ما هنوز شنیدن آن خاطرات هم سخت است، حتی موزه هم اجازه هم ورود کودکان زیر 10 سال را نمی دهد، حق هم دارد چون انگار به موزه ای از وحشی گری های داعش رفته اید، نام هشت هزار زندانی رژیم که روی دیوارهای زندان حک شده و دالان های تو در تو و سرد با پخش صدای شکنجه ها و دیدن عکس هایی از شکنجه زنان توسط جلادان پهلوی واقعا فضا را جهنمی و تحمل آن را سخت می کند، با این تِم تیره و دردناک آماده مصاحبه می شویم. قرار است به نمایندگی از زندانیان کمیته خرابکاری ساواک با یکی از آنها گفت و گو کنیم، آقایی موقر با موهای سفید شده که مرا یاد عزتشاهی میاندازد با روی خوش به پاویون موزه می آید و با اطلاعات به روز و جامعی که دارد تک تک خاطرات سالهای شکنجه را برایمان مرور می کند، وسط حرفهایش احساس می کنم 43 ساله شدن انقلاب چقدر مدیون صبوری و خون دل خوردن این افراد در دهه دور 50 است، همان هایی که فقط وصف امام را شنیدند اما مرید او شدند و برای تحقق انقلاب او هزینه سنگینی دادند. مشروح این گفت و گو در ادامه آمده است:
ایرنا: وقتی دستگیر شدید چند ساله بودید؟
19 ساله بودم.
ایرنا: محصل بودید؟
دیپلم ردی بودم که برای آموزش نظامی و سربازی رفتم. در پادگان آموزشی بودم که یکی از دوستان در اینجا (کمیته ضدخرابکاری ساواک) اعترافی کرد و به دنبال آن مرا در تربیت حیدریه دستگیر کردند و تحویل زندان ساواک خراسان دادند و بعد از آنجا از طریق راه آهن به تهران منتقل شدم و به کمیته مشترک و موزه عبرت فعلی انتقال پیدا کردم.
ایرنا: درباره تعداد و آمار زندانیان سیاسی کشور در دهه 50 اطلاعی دارید، چون در سال ۵۴ رئیس سازمان عفو بینالملل رسما اعلام کرده بود در هیچ کشوری در جهان وضع حقوق بشر اسفناک تر از ایران نیست، در زندان به شما و هم بندی هایتان چه گذشت؟
آماری که الان پس از حضور در موزه عبرت به عنوان راوی و از طریق مسئولان موزه به ما اعلام شده، بحث 8 هزار و 442 زندانی است که از سال 50 تا 57 بوده است. قبل از آن را کار نداریم و اطلاعات دقیق هم نداریم ولی از زمانی که این کمیته مشترک فعالیت خود را آغاز می کند این 8 هزار و 442 اسم در اینجا ثبت شده و دیوار اینجا سخنگوی موزه عبرت است؛ از این تعداد 517 نفر خانم بودند و کمترین سن هم 14-13 سال خانم رضوانه دباغ و خانم حمیده نانکلی 16 ساله بودند. از یک روز زندانی تا دو سال که در اینجا شهید شده اند زندانی داشتیم. درباره شکنه ها هم از یک سیلی تا زمانی که زندانی را داخل قفس داغ مورد شکنجه قرار دادند و منجر به قتل او می شدند ما زندانی در اینجا داشتیم.
ایرنا: برای زندانی و شکنجه کردن تفاوتی در خصوص سن افراد قائل نمی شدند؟
طبق آن چیزی که من اطلاع دارم در این سازمان جهنمی هر کسی که حرف نمی زد و اطلاعات نمی داد، شکنجه می شد، این یعنی تقریباً برای مامورین شکنجهگر ساواک به عنوان سربازجو اثبات می شد که آن فرد اطلاعاتی دارد و نمی دهد و به همین خاطر او را شکنجه می کردند.
**شکنجه های داعش تقلید از ساواک پهلوی بود
ایرنا: اشاره کردید این سازمان جهنمی بود، اگر مرور خاطرات اذیت تان نمی کند درباره شکنجه های هولناک اینجا هم توضیح دهید.
همه نوع شکنجه ای بود. اینها می گفتند شلاق است و خلاق است! به کف پا می زنیم و از زبان جواب را می شنویم. به هر صورت گوشت و پوست و استخوان است و سنخیتی با شکنجه ندارد و سنخیتی با ضربات کوبنده کابل و باتوم ندارد. زندانی را زیر گیره آهنی و دستگاهی به نام آپولو می گذاشتند. دو بار من را به آپولو بستند. بنابراین افراد تا جایی که می توانستند مقاومت می کردند ولی وقتی ناگزیر بودند ابتدا سعی میکردند اطلاعات سوخته را بدهند، اگر مجبور بودند شکنجه شوند اطلاعاتی می دادند که بعضاً این اطلاعات دیرهنگام به درد ساواک نمی خورد چون ساواک دنبال این بود که ظرف 24 ساعته اول دستگیری از افراد اطلاعات بدست بیاورد.البته باید بیان کنم اینها طی یک دوره برای ماموریت و آموزش شکنجه به اسرائیل و امریکا اعزام شدند و در آنجا دوره دیده بودند و اینجا پیاده می کردند. تا الان بیش از 90 نوع شنکجه اینجا به ثبت رسیده است. از چشم بستن زندانی، از بیخوابی زندانی تا ضربات کابل، مشت و لگد، تخت شلاق، آپولو، شوک الکتریکی، آویزان به طرف مختلف اعم از صلیبی، از پا، از دست، سوزاندن با آتش سیگار و کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن زیر ناخن ها، قفس داغ و غیره شامل این شکنجه ها بود.
ایرنا: یعنی ساواک آن زمان در نوع خود داعش بودند.
در حقیقت می توان گفت داعش از این شکنجه ها درس گرفت و روی مسلمانان مناطق عراق و سوریه پیاده کرد.
** شهیده طیبه واعظ و همسرش در کمیته ضد خرابکاری شهید شدند
ایرنا: درباره حضور و نوع مبارزه زنان زندانی در این کمیته هم برایمان بگویید؟
شکنجه ها فرق نداشت، چه خانم و چه آقا، چه مسلمان و چه غیرمسلمان در صورتی که اطلاعات نمی داد یا حرف نمی زد ممکن بود در زیر سخت ترین شکنجه ها قرار دهند اما آنچه برای خانم های مسلمان حائز اهمیت است بحث حجاب بود، چون دو تیپ اینجا زندانی بودند. عده ای کمونیست و عده ای مسلمان بود. خانم مسلمان اعتقاد به حجاب دارد، حرمت می فهمد، خود رااز دید نامحرم محفوظ می کند اینجا یکی از بدترین شکنجه ها بود که حتی یک نمونه داریم که شهیده طیبه واعظ دهنوی که می گوید من را بکُشید ولی چادرم را برندارید.
ایشان به همراه همسر خود در زمانی که دستگیر شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند به شهادت رسیدند، فرزندی دو ساله هم داشتن که گویا الان دندانپزشک هستند. برای خانم ها تحمل این شکنجه ها بسیار سخت بود ولی چاره ای نبود. آنهایی که اعتقاد به سرای باقی و جهان آخرت و اسلام داشتند با توسل به آیات قرآن، ائمه و احادیث و ذکر خدا گفتن تا حدودی مقاومت می کردند ولی همین هم برای برخی قابل تحمل نبود و همانطور که مسئولان موزه به ما آمار دادند طی سال 50 تا 57، دقیقا 57 نفر زیر شکنجه جان باختند.
** کمیته مشترک ساواک بر اساس سرویس انگلیس طراحی شد
ایرنا: درباره فضای دهه 50 و تغییر فضای زندان ها توضیح دهید چون از یک نقطه و بعد از کودتای 28 مرداد رژیم پهلوی سازمان های اطلاعاتی زیادی ایجاد کرد و از آنجا واژه زندانی سیاسی وارد ادبیات مربوط به دوره پهلوی شد.
ارگان های اطلاعاتی آن زمان شامل ضداطلاعات ارتش، اطلاعات شهربانی، ساواک و البته ژاندارمری و بخشی از نیروی انتظامی بود. برای اینکه راندمان کار را افزایش دهند و سعی کنند حکومت پهلوی را با تمام ستم های که داشت حفظ کنند کمیته مشترک را بر اساس الگوبرداری از اینتلیجنس انگلیس (سرویس اطلاعات محرمانه انگلیس که در ایران نیز با نامهای اینتلیجنس سرویس و ام آی 6 شناخه می شود) راه اندازی می کنند. از 50 تا 57 اوج خفقان و بیشتر مبارزات زیرزمینی و مخفی بود. روحانیت مبارز یعنی روحانیونی که با شاه مخالف و جناح خاصی نداشتند و روی منبر صحبت کرده و رساله امام را پخش می کردند و از ایشان تبعیت می کردند تا حد زیادی در نوک پیکان حمله به طاغوت بودند. یک روحانی به نام شیخ مصطفی رهنما بود که گویا بیش از 20 بار دستگیر شد.
ایرنا: از دستگیری روحانیون چه می خواستند؟
روحانیون فعالیت مخفی و زیرزمینی نداشتند. روحانیون کار منبر و نویسندگی و افشاگری می کردند و مردم را از جریان پنهان نظام طاغوت آگاه می کردند. ارتباط با صهیونیسم بین الملل، بها دادن به بهائیت، نوکری بدون چون و چرای غرب و شرق و غیره را بیان می کردند.
ایرنا: درواقع ریشه شناسی پهلوی را داشتند.
بله. سعی داشتند این را برای مردم تبیین کنند. قطعاً مقامت طاغوت هم روی این حساس بودند.
**رژیم به تمام مخالفان انگ مارکسیت می زد
ایرنا: البته با این وجود رژیم پهلوی نسبت به روحانیون و رشد فزاینده گروه های اسلامی غافل بود و تا مدتی بیشتر روی گروه های مارکسیستی تمرکز داشت. نسبت زندانیان روحانی و گروه های مارکسیستی چطور بود؟
از 517 خانم در اینجا بیشترشان مسلمان بودند اما ممکن است در آقایان این برعکس باشد یعنی طیف کمونیست و غیرمذهبی ها بیشتر باشند. آمار رسمی باید این را بیان کند چون ممکن است ما اخبار مختلفی را شنیده باشیم اما آنچه مهم بود این است که برای نظام طاغوت فرق نداشت. هر کسی با هر عقیده ای ممکن بود کارهایی انجام دهد، حرف هایی بزند، مقالاتی و کتابی بنویسد و یک سخنرانی کند که بوی مخالفت با طاغوت بدهد لذا سعی می شد در نطفه خفه شود. اگر تاریخ را بررسی کنید، می بینید درست است در مقطعی مبارزات مارکسیستی اوج گرفته اما نظام طاغوت سعی می کرد به جریانات اسلامی انگ مارکسیستی بزند. در یک زمانی از مارکسیست اسلامی اسم می برد درحالی که مارکسیست و اسلام در تقابل و تضاد همدیگر هستند، اینها کنار هم قابل جمع نیستند. ولی طاغوت با این کار یک ذهنیتی را در جامعه ایجاد می کند که تمام کسانی که با طاغوت مخالفت می کنند از یک ایده کمونیستی برخوردار هستند تا در بین مردم نسبت به اینها انزجار ایجاد شود. البته موفق نشدند و در نهایت هم انقلاب اسلامی پیروز شد چراکه لطف خدا شامل حال ما شد و با رهبری امام و آمدن همه آحاد ملت در صحنه معجزه انقلاب اسلامی پیروز شد. به همین خاطر می گویند انقلاب اسلامی انفجار نور بود. چون نظام طاغوتی که تا دندان مسلح بود و اغلب کشورهای بیگانه، ابرجنایتکاران تاریخ همچون امریکا و اسرائیل و اروپا پشتیبانی این نظام طاغوت را می کردند، اما الحمدالله انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن به پیروزی رسید.
ایرنا: از دوران زندانی شدن حضرت آقا در این کمیته هم خاطره ای دارید؟
بله ابتدا جا دارد یادی از رهبر معظم انقلاب کنم که در اینجا زندانی بودند و 8 ماه از عمر خود را اینجا گذراندند، ایشان روز 15 بهمن سال 84 از موزه عبرت بازدید چند ساعته ای داشتند و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند. فیلم مستندی هم با نام دیوار یخی از بازدید ایشان در سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهه فجر پخش شد و در فروشگاه محصولات فرهنگی موزه عبرت عرضه می شود.
ایرنا: آن زمان که زندانی بودید یا فعالیت ها انقلابی داشتید فکر می کردید نهضت انقلاب به پیروزی برسد؟
من در این فکر نبودم نظام طاغوت را سرنگون کنیم، بلکه ما بعنوان یک بیدارباش و حرکت ضد شاه اقدامات خود را آغاز کردیم. خیلی از کسانی که در این وادی قرار می گرفتند در زندان و حبس بودند یا جان خود را از دست داده بودند. لذا انقلاب ما معجزه بود که پیروز شد. هیچ کسی تصور این را نداشت حتی با حضور امام در 12 بهمن 57 انقلاب پیروز شود، اصلا این موضوع یک تصور غیرقابل پیش بینی بود که نظام طاغوت سقوط کند. به همین دلیل عرض می کنم انقلاب معجزه بود.
** به ذهنمان خطور هم نمی کرد انقلاب اینقدر زود پیروز شود
ایرنا: چشم انداز شما برای سقوط رژیم پهلوی چندسال بود؟
شاید حالا حالاها مدنظر ما نبود. من به ذهنم خطور هم نمی کرد رژیم عن قریب سقوط کند. چون نمونه ها را دیده بودیم، سرکوب قیام 15 خرداد و غیره را دیده یا شنیده بودیم که همه را رژیم سرکوب کرده بود. ثمره همین قیام 15 خرداد به رهبری امام بود که به درازا کشید و تا حدود 15 سال بعد در 22 بهمن 57 انقلاب به محصول رسید.
ایرنا: شما امام را چه زمانی شناختید؟
قبل از انقلاب در مکتب هدایت تهران اوایل خیابان شکوفه، میدان شهدا هیئت روخوانی قران داشتیم در این هیئت با روخوانی و مسائل فقهی آشنا می شدیم. دنبال رساله بودیم. مرحوم ساجدی که او هم اینجا بود و در هیئت به ما قران درس می دادند، برای ما مسائل شرعی را مطرح می کردند. یکی این مورد بود که کسی به سن بلوغ رسید یا باید مجتهد باشد یا از مجتهدی تقلید کند. گفتیم مجتهد اعلم کیست و به ما آیت الله خمینی را معرفی کردند که آن زمان در تبعید بودند. از آنجا ذهن ما به سمت امام خمینی رفت که ایشان کیست و کجاست و به تدریج با مبارزات ایشان و جریان تبعید ایشان به ترکیه و سپس در عراق آشنا شدیم و به دنبال رساله ایشان بودیم. آن زمان رساله ایشان ممنوع بود اما ما به طریق خیلی مخفی از برخی مساجد و روحانیون آن را تهیه کردیم. دنبال پیام های جدید ایشان بودیم و برنامه ای رادیو بغداد به نام نهضت روحانیت در ایران 10 و نیم هر شب پخش می شد و حجت الاسلام دعایی پیام های امام را می خواندند و من اینها را ضبط می کردم و می نوشتم و از چهارراه مخبرالدوله، استقلال فعلی، در تهران ماشین تحریر کرایه می کردم و کاربن می گذاشتم و اعلامیه را تکثیر می کردم. این کار من بود. پای صحبت های دکتر شریعتی، علامه یحیی نوری، مرحوم فخرالدین حجازی، مرتضی مطهری هم می رفتیم. نه اسلحه داشتم و نه مهمات داشتیم.
**اصغر وصالی در کمیته ضد خرابکاری
ایرنا: شبکه سازی هم کردید؟
خیر. کار من به آنجا نرسید. من در پخش اعلامیه امام ماندم تا زمانی که دستگیر شدم اما در هیئت روخوانی قران به نام مکتب هدایت عزیزانی همچون شهید اصغر وصالی بودند که بچه محله ما بود، آنها گروه زیرزمینی تشکیل دادند که دستگیر شدند و همه در زندان بودند.
ایرنا: اصغر وصالی هم در کمیته ضد خرابکاری ساواک بود؟
بله. عکس ایشان موجود است. برادر ایشان هم عکس شان هست که الان در قید حیات هستند. همراه با بچه های محله و اعضای هیئت حدود 8-7 نفری از بچه های محله و هیئت دستگیر شدند و عکس ایشان موجود است.
ایرنا: نکته پایانی هم هست که بخواهید بفرمائید.
امیدوارم خدا کمک کند و مسئولان ما بیشتر از گذشته بیدار باشند و به وظایف خود آگاه و آشنا باشند و بدان عمل کنند تا به اهداف مقدس شهدا و امام شهدا برسیم که البته فاصله زیادی داریم که این اتفاق باعث آزار و اذیت روحی و روانی جانبازان و آزادگان و مردم مسلمان ایران میشود. امیدواریم با تلاش بیشتر مسئولان و دولت فعلی به اهداف مقدس آن عزیزان نائل شویم.