حسین اکبری در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا با اشاره به سیاستها و راهبرد نظام سلطه در منطقه و استفاده آنها از تروریسم و افراطی گری اظهار کرد: یکی از ابزارهایی که نظام سلطه با محوریت آمریکا علیه انقلاب اسلامی استفاده می کند، جریانات تکفیری و افراطی است و در سالهای اخیر تلاش کرده با ساماندهی این جریان از آنها در راستای اهداف خود استفاده کند.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی افزود: این کار از گذشتههای دور هم سابقه داشته است و رویهای بود که انگلیسیها از چند قرن پیش بنیان آن را گذاشته و دو جریان فکری ایجاد کردند. جریان اول به نام جریان وهابی با این هدف که اهلتسنن را بههم بریزد و جریان دوم فرقه بهایی بود که هدفش اختلاف افکنی میان شیعیان بود.
اکبری تصریح کرد: انگلیسیها این جریانات را مدیریت و سعی کردند از جریان وهابی در راستای منافع خود استفاده کنند. بعد از پیروزی انقلاب تلاش کردند از آن علیه انقلاب اسلامی استفاده کنند.
سفیر سابق ایران در لیبی بیان کرد: از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، نظام سلطه جریان وهابی و افراطگرایی را تقویت کرد و شاهد ایجاد جریانات افراطی در قالب القاعده،مجموعه زرقاوی، جبههالنصره و انصارالشریعه و سایر جریانات تندرو بودیم.
اکبری با بیان اینکه آمریکاییها به تعبیر سیاسی تلاش کردند اسلام آمریکایی را در مقابل اسلام ناب محمدی قرار دهند، گفت: از آنجایی که آمریکاییها به همهچیز نگاه ابزاری دارند، زمانی که کارشان با شوروی تمام شد القاعده را رها کردند و بخشی از آن را علیه انقلاب اسلامی بهکار گرفتند. اما بعدها دیدیم که القاعده با آمریکا دچار مشکل شد.
کارشناس حوزه مقاومت عنوان کرد: اشکالی که آمریکاییها از روی کار آوردن این جریان تندرو و افراطی در کارشان میدیدند، این بود که در مقابل انقلاب اسلامی چند نقطه ضعف اساسی داشت؛ اول اینکه این جریانات جغرافیا ندارند که در آنجا مستقر شوند. نقطه ضعف دوم این بود که آنها محوریت و رهبریت هم ندارند که از یک نفر حرف شنوی داشته باشند و اشکال سوم این جریانات هم این بود که مدل حکومتی ندارند.
وی اظهار کرد: آمریکاییها با نگاه به این ضعفها و ایردات گروههای قبلی، جریان داعش را شکل دادند و با دیدگاههایی که برای داعش ترسیم کردند، در واقع پیشرفتهترین و شاید آخرین مدل تکفیری را علیه مقاومت به کار گرفتند.
اکبری اضافه کرد: ایجاد داعش اینگونه برنامهریزی و طراحی شده بود که ابتدا عراق را به تصرف خود درآورده و در موصل مستقر شود، بعد وارد سوریه وارد شود و آرام آرام برخی از کشورهای اسلامی را هم تصرف کند و جغرافیایی وسیعی از کشورهای اسلامی را در اختیار داشته باشد.
این کارشناس حوزه مقاومت با بیان اینکه داعش در صورت موفقیت میتوانست جنگ طولانی چند ۱۰ سالهای را در جهان اسلام رقم بزند، یادآورشد: داعش به شکلی سازماندهی شده بود که اگر هم زمانی جهان اسلام بخواهد از شر آن نجات پیدا کند، غربیها بهراحتی بتوانند تسلط خود را بر حوزه جهان اسلام و بهویژه در غرب آسیا گسترش دهند. در واقع می خواستند موانعی را در مقابل تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی ایجاد کنند که آنها هیچگاه به فکر مبارزه علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا نباشند.
وی خاطرنشان کرد: داعش بعد از ظهر و شکل گیری با حمایت غرب توانست منطقه وسیعی را در اختیار بگیرد این جریان توانست مدل حکومتی، خلیفه و جغرافیا و سرزمین داشته باشد و همه اشکالاتشان گروههای قبلی را هم برطرف کرده بودند و عملا به مرحله به رسمیت شناختن این جریان رسیده بودند.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی گفت: کار پیچیدهای که آمریکاییها انجام دادند این بود که مرزهای عراق با سوریه را شکستند و داعش در آنجا مستقر شدند. یکی از اهداف اصلی آمریکاییها این بود که داعش منطقه را تصرف کند و اگر به هر دلیلی شکست خورد، آمریکاییها مرز عراق و سوریه را در اختیار داشته باشند.
اکبری با اشاره به موقعیت شهرهای واقع در مرز عراق و سوریه گفت: شهر قائم عراق روبروی بوکمال و مرز تنف نقطه مشترک مرزهای سوریه وعراق است. آمریکاییها از روز اول در منطقه تنف مستقر شده و در قسمتی از مرز مشترک اردن، سوریه و عراق پایگاه زدند. علاوه براین پایگاه اصلی دیگری هم در اطراف بوکمال زدند و این پایگاه را بهشکلی درست کردند که مقر همیشگی و دائمی داعش باشد و اگر داعش از هر کجا عقبنشینی کرد حداقل بوکمال را در اختیار داشته باشد.
وی با اشاره به تاسیسات داعش در بوکمال اظهار کرد: آنها کانالهای زیرزمینی حفر کردند، فضاهای مختلفی ایجاد کردند، همه خیابانهای داخل شهر بوکمال را با استفاده از چرم و پارچههای مشکی سقف کاذب زده بودند که وقتی هواپیماها و پهپادها از بالای بوکمال عبور میکنند تحرک و تردد نیروهای داعش را نبینند و طوری منطقه را تجهیز کرده بودند که حداقل چند ۱۰ سالی آنجا بمانند.
کارشناس حوزه مقاومت با اشاره به موقعیت صحرایی مرز عراق و سوریه و عدم سکونت در این منطقه گفت: این منطقه با این شرایط میتوانست برای آمریکاییها منطقه آزاد و امنی باشد که تا هر زمانی که خواستند تکفیریها را آنجا نگه دارند و به عراق، سوریه و هر جا که دلشان خواست ببرند و آنها استفاده کنند.
اکبری افزود: تاکید سردار سلیمانی این بود که زمانی که بوکمال را بگیریم عملا به معنای برچیده شدن خلافت داعش و فتح مهمترین سنگر آمریکا در سوریه است. همان بحث معروفی که اعلام کردند و گفتند دو ماه دیگر خلافت شجره خبیثه طیبه برچیده خواهد شد، بنابراین خود ایشان کمتر از آن ۲ ماه پای کار ماند و منطقه بوکمال و مرز میان سوریه و عراق را آزاد کرد.
وی عنوان کرد: آمریکاییها نتوانستند مرز را که یک سر آن بوکمال و سر دیگر آن تنف بود را نگه دارند و عملا در تنف هم در محاصره قرار گرفتند و به قدری فشار از دو سوی عراق و سوریه بر آنها فشار وارد شد که بخشی از تنف را به خاک اردن بردند و آنجا برای آمریکاییها تبدیل به پناهگاه شد و به جای نقطه آفندی تبدیل به نقطه پدافندی و دفاعی شد.
این یار و همراه سردار سلیمانی اضافه کرد: اهمیت فتح بوکمال این بود که همه توطئهها و طرحهای آمریکا را به هم ریخت و تبدیل به نقطه آغاز نقطه فتح سرزمین عراق و سوریه و فروپاشی خلافت داعش شد و همان نامه معروفی که در آن زمان به حضرت آقا نوشتند و پاسخی که از سوی ایشان داده شد نشان داد که اهمیت بوکمال چقدر است.
اکبری یادآور شد: آمریکاییها در ادامه به شرق فرات و منطقه نفتخیز رفتند و سعی کردند باز هم دو نقطه امن یعنی تنف و منطقه شرق فرات را که اصطلاحاً به آن جزیره میگویند، تصرف کرده و برای خود نگه دارند و سعی کردند در منطقه کردنشین حضور پیدا کنند. برای آمریکاییها این دو نقطه منطقه امن بود و آنها بهشدت نگران از دست دادن آن بودند و سعی کردند تردد مقاومت از قائم به بوکمال را با بمباران ناامن کنند.
وی بیان کرد: برای آمریکاییها این دو نقطه منطقه امن بود و آنها بهشدت نگران از دست دادن آن بودند و سعی کردند تردد مقاومت از قائم به بوکمال را با بمباران ناامن کنند.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلام ادامه داد: جبهه مقاومت در ابتدا پاسخ این تحرکات را در عراق میداد زیرا بیشتر نیروهای مقاومت در عراق بودند اما بعد از مدتی که درگیری جدیتر شد، مقاومت در خود سوریه مقرهای آمریکا را در منطقه جزیره یا شرق فرات هدف قرار دادند و خسارت سنگینی به آمریکا وارد شد و باعث شد آمریکاییها قدری کوتاه آمدند. بار دوم که رژیم صهیونیستی مقر مقاومت را هدف قرار داد، مقاومت هم این بار تنف را مورد اصابت موشکهای خود قرار داد.
اکبری افزود: از زمانی که آمریکاییها هدف موشکهای مقاومت قرار گرفتند، عملا آخرین سنگرهای باقیمانده آنها برای به هم ریختن دوباره سوریه و کنترل مرز را از دست داده و کاملاً در لاک دفاعی فرو رفتند و اقدامی هم انجام نمیدهند که مقاومت را حساس کنند که با موشک یا پهپاد به آنها حمله کنند.
وی اظهار کرد: اکنون آمریکاییها دو نقطه ضعف دارند که هر کجا بخواهند مقاومت را اذیت کنند، مقاومت میتواند در آنجا تلافی کند و از آنها انتقام بگیرد بنابراین اهمیت منطقه بوکمال با توجه به طرحها و توطئههایی که آمریکا در منطقه داشته به این دلیل است.
سفیر سابق ایران در لیبی درخصوص آسیبها و خسارتهای وارده به کشورهای منطقه درصورت موفقیت داعش گفت: داعش در عرض چند روز توانست جغرافیای وسیع یعنی ۳، ۴ استان عراق را تصرف کند و با همین سرعت هم توانست استانهای مختلف سوریه را بگیرد و این مرز را به هم وصل کند. این سرزمین اشغال شده شده توسط داعش از جغرافیای کشورعراق یا سوریه بزرگتر بود و داعش خلافت و حکومت خود را در این منطقه را به مرکزیت موصل اعلام کرد.
اکبری درباره علل انتخاب موصل به عنوان مرکز خلافت اظهار کرد: آنها با نگاه موعودگرایی و نقطه مشترک خلافت ترکی و عربی موصل را مرکز خلافت قرار دادند. تصور آنها این بود که بهراحتی میتوانند عراق را تصرف کنند و اگر تلاش و حضور حاجقاسم نبود حتما بغداد سقوط میکرد.
وی با اشاره به راهبرد و خط مشی مبتنی بر خشونت داعش گفت: وقتی داعش میگفت به سمت اربیل یا بغداد میرویم، همه مردم از ترس وحشیگری آنها شهر را تخلیه میکردند زیرا جنایتهای داعش را شنیده بودند.
این کارشناس حوزه مقاومت اضافه کرد: از طرفی داعش بهلحاظ تجهیزات و قدرت نظامی بهقدری قوی بود که ارتشهای کلاسیک نمیتوانستند در مقابل آن ایستادگی کنند و بلافاصله عقبنشینی میکردند.
وی با اشاره به تدابیر حاج قاسم در مقابله با این رویه داعش گفت: شهید سلیمانی با بسیج ظرفیتهای مردمی حشد الشعبی را ایجاد کرد و حشد الشعبی امنیت را در عراق ایجاد کرد و اگر حشدالشعبی نبود قطعا داعش حالاحالاها در عراق باقی مانده بود.
اکبری با بیان اینکه اگر داعش یکی دو کشور را تصرف میکردند، بقیه کشورها خودشان تسلیم میشدند، گفت: اگر داعش از ۵۶ کشور اسلامی، ۱۰، ۱۵ کشور را میگرفت و آنها را به یکدیگر وصل میکرد تبدیل به قدرت عظیمی میشد که نفت، پول، اقتصاد و یک تفکر افراطی داشت.
وی ادامه داد: اولین هدف داعش نابودی ارزشها در جهان اسلام بود زیرا براساس شعاری که داده بودند کل جهان اسلام و غرب دشمن آنها بود و میگفتند کسی که با ما بیعت نکند و مانند ما فکر نکند کافر است و کافر را باید کشت آنها با چنین شعاری با همه درگیر بودند.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی افزود: اگر داعش در جهان اسلام حاکم میشد، بلایی که سر مردم موصل، رقه و جاهای دیگر آوردند خیلی بدتر از آن را سر مردم سایر کشورها میآوردند و سرنوشت به مراتب بدتری در انتظار اقلیتهای دینی و مذهبی بود.
اکبری تصریح کرد: اگر داعش در دنیای اسلام ولو در چند کشور مستقر میشد، حداقل ۲۰، ۳۰ سال جهان اسلام باید در درون خودش مانند جنگهای صلیبی درگیر میشد و مجال اینکه جهان اسلام بخواهد به بیرون از این وضعیت حرکت کند را پیدا نمیکرد و با این وضعیت فرصتی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا فراهم میشد که هر جنایتی که میخواهند در جغرافیای جهان اسلام انجام دهند.
وی در خصوص راهبرد و برنامههای سردار سلیمانی برای مقابله با داعش گفت: داعش یک جریان کاملاً اعتقادی درعینحال مجهز به سلاحهای مدرن و روحیه بالای رزمی، بسیار جنگنده، مقید، مقاوم و ورژن جدیدی بود و کاملاً با جریانات افراطی قبلی متفاوت بود.
این کارشناس حوزه مقاومت ادامه داد: این گروه تا حد زیادی عملیاتهای انتحاری انجام میداد و آرزوی بسیاری از آنها این بود که سوار ماشینها شوند و خودشان را منفجر کنند و تعدادی هم از طرف مقابل تلفات بگیرند. روزی چند ۱۰ نفر از اینها در صف بودند که بروند و عملیات انتحاری انجام دهند. آنها به کسی هم رحم نمیکردند و در جنگ هم بهقدری مقاوم بودند که عقبنشینی و تسلیم شدن آنها بعید و یا محال بود.
اکبری یادآور شد: این نیرو، نیروی بسیار ویژهای است که تجهیزات هم دارد تنها چیزی که توانست با اینها بجنگد نگاه بسیجی بود به این معنا که فقط بسیجی که تفکر اعتقادی، روحیه شهادتطلبی و شجاعت داشت میتوانست جلوی اینها بایستد و با آنها مقابله کند.
بعد از مدتی بسیج دست اینها را خواند، و البته نیروهای بسیاری از افغانستان، پاکستان حزبالله لبنان، عراق، زینبیون، فاطمیون و کشورهای دیگر هم برای جنگیدن و مقابله با آنها آمدند.
وی افزود: این روحیه شهادتطلبی که مبتنی بر دفاع از حرم بود، به شکلی یادآور صحنهها و حوادث عاشورا بود یعنی همان فضایی که یزیدیان آمدند و حمله کردند و جنایتی را مرتکب شدند این فضا دقیقا همان فضا بود. در آن فضای معنوی، عرفانی و جهادی، و حتی بسیجیانی که کمترین آموزشهای نظامی را نسبت به کسانی که دورههای بلندمدت نظامی را دیده بودند رشادتهای فوقالعادهای از خود نشان میدادند.
کارشناس حوزه مقاومت عنوان کرد: این موضوع توانست معادله داعش را تغییر دهد و نگاه اعتقادی قویتر و با روحیه شهادتطلبانه، معنادار و هدفمند توانست داعش را حذف کند. البته کمک خداوند تبارک و تعالی و اهلبیت و بحث حرمها هم بود که توانست این انتقام را بگیرد و اجازه ندهد که بحث یزید در منطقه تکرار شود.
اکبری درباره چگونگی عبور از بحران تروریستی- تکفیری بر ضد امنیت منطقه گفت: آمریکاییها همچنان معتقد هستند یکی از ابزارهای برنده و کارآمد علیه اسلام ناب و یا مقاومت، افراطگرایی و جریان تکفیری است و این موضوع میتواند جهان اسلام را از درون با مشکل مواجه کند. آمریکاییها بههمین دلیل سعی میکنند به هر قیمتی داعش را در هر کجا میتوانند حفظ کنند.
این یار و همراه سردار سلیمانی سردار سلیمانی با اشاره به حمایتهای آمریکا از داعش اضافه کرد: داعش جریانی است که تقریباً خلافت و جغرافیای خود را از دست داده و اکنون تبدیل به گروههای کوچک شده است. از آنجایی در افغانستان دولت مستقر وجود ندارد فرصت در این کشور فراهم است اما در عراق تا حدودی امنیت ایجاد شده و به ندرت اتفاق میافتد که داعش در آنجا عملیات انجام دهد.
وی اظهار کرد: البته اینگونه نیست که بگوییم داعش رسما در افغانستان پادگان یا شهری در دست دارد، بلکه به شکل پنهان و غیررسمی عملیاتهای کور و تروریستی انجام میدهند و در خیلی از کشورها همچنان این افراد وجود دارند اما آن داعش باخلافت و سرزمینی دیگر وجود خارجی ندارد و خودشان هم میدانند که بساطشان برچیده شده است.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی با تاکید بر ضرورت هوشیاری جهان اسلام در این مقطع گفت: امروز و با تضعیف آمریکا جهان اسلام میتواند به سمت وحدت گام بردارد. وقتی جهان اسلام بهآمریکا نگاه نداشته باشد، حتما جریانات مانند مقاومت پیروز میشوند.
اکبری با اشاره به پیروزیهای جریان مقاومت در منطقه گفت: امروز آمریکا هیچ پرونده موفق و دستاوردی در جغرافیای جهان اسلام ندارد که بگوید من این کار را کردهام یا این کار را انجام میدهم هرکجا که حضور داشته کشتار، جنایت، قتل عام و دامن زدن به فقر و نا امنی بوده است.
این دیپلمات پیشین کشورمان اضافه کرد: امروز جهان اسلام نه تنها به آمریکا بهعنوان ناجی نگاه نمیکند بلکه بهعنوان گروه شکستخورده به آن مینگرد. خود آمریکاییها و شخصیتهایی مانند فوکویاما هم در صحبتهایی که می کنند اذعان می کنند که فروپاشی آمریکا زودتر از موعد اتفاق میافتد.
اکبری ادامه داد: باتوجه به مسائل داخلی آمریکا، پیروزیهای حوزه مقاومت و بحرانهایی که در این کشور آغاز شد، دیگر آمریکا قدرت هژمونی خود را در منطقه از دست میدهد. بهنظر میرسد با کاهش قدرت آمریکا، فرصت تعامل بیشتری برای مسلمانها به وجود میآید و در این شرایط مسلمانان اجازه نخواهند داد جریاناتی مانند داعش و وهابیت جایگاهی در جهان اسلام داشته باشند .
وی با ذکر خاطرهای از سردار سپهبد قاسم سلیمانی گفت: حاج قاسم آمریکا را بهعنوان دشمن قدرتمند مجهز تا دندان مسلح به مفهومی که امروز وجود دارد، نمیدانست. سردار سلیمانی معتقد بود آمریکا جبهه باطل است و چون ما در جبهه حق قرار داریم پیروز هستیم. وی همواره در ادبیات و نگاهش در مبارزه با آنها بود که به اعتقاد من نوع نگاه بسیار حائز اهمیت است.
این کارشناس حوزه مقاومت اضافه کرد: موضوع دیگری که در مورد این شهید عزیز برجسته است، این بود که بهشدت به دنبال این بود که در هر جغرافیایی از مقاومت، خود در خط مقدم حضور داشته باشد تا اینکه بنشیند و از دور تحلیل کند و همواره سعی میکرد در میدان نفر اول باشد.
اکبری گفت: بسیاری از مواقع به این شهید بزرگوار پیشنهاد میشد که برای ریاست جمهوری نامزد شود و او بهشدت نسبت به این موضوع بیعلاقه بود.حتی گاهی به حدی از این پیشنهاد عصبانی میشد که انگار به او توهین شده است برای اینکه مبادا الفاظ و عناوین و عبارتهایی که برای برخی بسیار مهم است، در مورد ایشان به کار ببرند.
وی یادآور شد: ویژگی دیگر حاجقاسم این بود که سعی میکرد حتما نماز شب او قضا نشود و تا نماز صبح همواره بیدار بود و تلاش می کرد هیچگاه معنویت عبادت را از دست ندهد.
این یار و همراه سردار سلیمانی، مردمداری را از خصوصیات بارز حاج قاسم عنوان کرد و گفت: ایشان نسبت به خانواده و فرزندان شهدا اعتقاد و علاقه ویژه و فوقالعادهای داشت تا حدی که اگر بگوییم فرزندان شهدا را مانند فرزندان خودش میدانست اقرار نکرده ام.
اکبری درباره خلأ حضور سردار سلیمانی بیان کرد: ما فلسفه اعتقادی به حوادث فیزیکی داریم در فلسفه اعتقادی ما وقتی کسی شهید میشود برش و نقش وی از زمانی که زنده است، بیشتر میشود. بنابراین تاثیر شهادت سردار سلیمانی بیشتر از زمان حیات وی بود از این حیث که تحول درونی در حوزه شیعه، مقاومت و جهان اسلام و در میان آزادیخواهان ایجاد کرد.
وی گفت: به اعتقاد من اگرچه به ظاهرا نبود حاج قاسم فقدان بزرگی است اما نهتنها خللی ایجاد نشده بلکه روح جدید شجاعت و معنویت به مقاومت تزریق شده است.
معاون دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی افزود: اگر قبل از شهادت حاجقاسم این موضوع را مطرح میکردند که بعد از شهادت او میلیونها نفر برای تشییع جنازه او شرکت میکنند هیچکس این را قبول نمیکرد. یا اگر وی در کشورهای دیگر دنیا شهید میشد برای او مراسم میگرفتند و از او قدرشناسی میکردند شاید کسی باور نمیکرد اما عظمت شهادت وی این موضوع را نشان داد.
اکبری تصریح کرد: شهادت حاجقاسم از طرفی مقاومت را مصممتر کرد و اینگونه نبود که مقاومت متزلزل شود، مقاومت احساس کرد حاجقاسم انسان بزرگی بوده و هر انسانی در حوزه مقاومت میتواند به این عظمت بزرگ برسد و فرماندهان و عناصر مقاومت احساس عزت، قدرت، شجاعت و عظمت کردند که یکی از آثار شهادت این سردار بزرگ بود.
وی بیان کرد: از دیگر آثار شهادت سردار دلها این بود که وی میدان را تثبیت کرده بود و مقاومت در همه جا تثبیت شده و تکلیف آن در سوریه، لبنان و عراق و یمن تکلیف مشخص شده بود بنابراین کار نیمهکارهای بر زمین نمانده بود.به این معنا که مقاومت نهتنها در معرض خطر نبود، بلکه همهجا دست برتر را داشت.
این کارشناس حوزه مقاومت خاطرنشان کرد: آمریکاییها فکر میکردند با شهادت ایشان تزلزل در چهره مقاومت ایجاد میشود اما برای آمریکا بعد از شهادت سردار سلیمانی هم جا بدتر شد. دیدند که در افغانستان، عراق، یمن، سوریه و لبنان وضع بدتر شد و در هیچ کجا وضعیت بهتر نشد.
اکبری تصریح کرد: حتی در درون هیات حاکمه آمریکا هم میگفتند که ترور سردار سلیمانی و شهادت ایشان اشتباه بوده است. با این حال ترامپ مرتکب این جنایت شد و آمریکا حالاحالاها باید هزینه آن را بپردازد. یعنی هنوز همه چیز تمام نشده و انتقام حاجقاسم هنوز ادامه دارد شما میدانید جنایتی که آمریکاییها انجام دادند کسی فراموش نکرده است و این نیست که بگوییم همه چیز تمام شد.
وی گفت: گرچه اقدام آمریکاییها انجام شده اما مقاومت همچنان پای اینکه آمریکا باید از خاک عراق و سوریه بیرون برود ایستاده است و شاید قبلا این موضوع مطرح نبوده اما بعد از شهادت حاجقاسم اهمیت موضوع بیشتر شد.
منبع: irna-84555249