زمانی تهران با وجود تالارهای نمایشی در شب تنها 40 اجرا داشت و حالا با رشد این تماشاخانه آمار از 100 اجرا فراتر رفته است. در واقع با احتساب تمام تماشاخانههای دولتی و خصوصی حدود 130نمایش هر شب در تهران روی صحنه میرود.
همهچیز با عشق شروع شد
وقتی تاسیس تماشاخانههای خصوصی کلید زده شد، مدیران آن بیشتر تئاتریهایی بودند که به واسط عشق و علاقه شخصی خود به این حوزه ورود کردند اما بعدها با سخت شدن وضعیت اقتصادی و عدمحمایت مادی و حتی معنوی و واگذاری صفر تا صد کارها به بخش خصوصی، دیگر عشق و علاقه جواب نداد و در نهایت تماشاخانهها برای کشیدن گلیمشان از آب، متوسل به ترفندهایی برای جذب مخاطب شدند.
شکرخدا گودرزی، کارگردان و مدیر موزه خانه عزتالله انتظامی به اشکالات موجود در تاسیس و رشد تماشاخانههای خصوصی اشاره کرد و به همشهری گفت: «قبل از دهه 40 نخستین تماشاخانهها در ایران، تماشاخانههای خصوصی بود که عموما فعالان تئاتر بانی آنها بودند. در همان دوران، دولت زمانی به جریان تولید و اجرای نمایش ورود میکرد که نمایشها وارد بحث ممیزی شدند. در آن سالها آرام آرام تماشاخانههای دولتی مانند سنگلج در دهه 40 شکل گرفت. بعد از آن دهه، ما در ایران تماشاخانه خصوصی نداشتیم تا اوایل سال 90 که باز هم زمزمههای تاسیس تماشاخانههای خصوصی شنیده شد.»
کمپانی تئاتر؛ آرمانشهری که به آن نرسیدیم
وی به تماشاخانههایی که تاسیس و موفق هم شدند نیز اشاره کرد: «در این فاصله یکسری تماشاخانه هم با شتاب فراوان تاسیس شدند که حاشیه امنیت خوبی نداشتند. ایدهآل این بود که تماشاخانهها به شکل کمپانی تئاتر تاسیس شوند و کار خود را ادامه دهند. این موضوع آرمانشهری شد که کسی نتوانست به آن دست پیدا کند چون تماشاخانهها استاندارد نبودند و شاکله کار درست نبود.»
سوبسید برای هزینههای جاری؛ یک راه نجات
بازیگر سریال «شب دهم» در ادامه به هنر نمایش بهعنوان کالایی فرهنگی اشاره کرد و گفت: «نیروی انسانی در دانشگاهها و آموزشگاههای تئاتر نسبت به رشد تماشاخانهها فزونی یافت. عرضه و تقاضا درست نبود و به همین دلیل گروههای تئاتری مجبور بودند در سالنهای نمایش در هر شکل و کیفیتی اجرا بروند. در این میان دولت هم میخواست خصوصیسازی شکل بگیرد، اما نه نظارتی داشت و نه در روند تولید خودش را سهیم کرد و تنها به تماشاخانهها مجوز داد.»
وی کمک دولت را در بهبود شرایط تماشاخانههای خصوصی مهم خواند و یادآور شد: «اگر دولت برای هزینههای جاری سالنها اعم از آب، برق و گاز میتوانست کمک کند شاید وضعیت تماشاخانهها به لحاظ کیفی و کمی بهتر بود، اما دولت تصدیگری خود را کنار کشید. در نتیجه تماشاخانهها هم دچار ورشکستگی شدند.»
گودرزی معتقد است که خصوصیسازی بخش فرهنگی با بخش صنعتی متفاوت است. وی ادامه داد: «ورزش ما با این همه امکانات نتوانسته خود را ساپورت کند چه برسد به تئاتر با بدنه نحیف و شکننده. ما اصلا تئاتر خصوصی نداریم. ما با یکسری تماشاخانههای خصوصی روبهرو هستیم که تلاش میکنند تا بتوانند زنده بمانند.»
تعطیلی پالیز و زنگ هشدار
در تلاش تماشاخانههای خصوصی برای بقای بیشتر در وضعیت اقتصادی امروز، نخستین شکست از آن تماشاخانه پالیز بود. این تماشاخانه بعد از فعالیت گستردهای که در 2سال گذشته داشت و توانسته بود پذیرای چهرههای تئاتری باشد، تعطیل شد.
پالیز تابستان سال 95 با 2 اثر رضا ثروتی آغاز بهکار کرد و حالا از قرار معلوم بهدلیل اختلاف با مالک ساختمان آن تعطیل شده است. این مشکلی است که گریبان ا=کثر تماشاخانههای خصوصی را گرفته؛ مالکانی که هر سال بهای اجاره خود را بالا میبرند و مدیران تماشاخانهها از عهده مخارجش برنیامده و در نهایت تماشاخانه تعطیل میشود.
هر چند مدیریت این تماشاخانه بهدنبال جایی برای ادامه کارش است اما تا اطلاع ثانوی پالیز تعطیل است. البته در این مدت بر تماشاخانههای دیگری چون دراما، موج نو، ایران، پندار و... هم مهر تعطیلی خورده است. کیانوش بابادی، مدیر تماشاخانه پندار درباره وضعیت تماشاخانهها به همشهری گفت: «از همان ابتدای فعالیت تماشاخانههای خصوصی هیچ حامی دولتی نداشتیم و کسی به تماشاخانهها سوبسیدی نمیداد. حتی در آن اوایل چوب لای چرخمان میگذاشتند؛ با این حال تماشاخانهها رشد کردند و در زمینه اجرا موفق بودند.»
تورم افسارگسیخته و ضربه به تماشاخانههای خصوصی
بابادی یکی از مشکلات تماشاخانههای خصوصی را عدماستقبال تماشاگران عنوان میکند و ادامه میدهد: «تئاتر هیچگاه در سبد فرهنگی خانوادهها نبوده و این روزها استقبال از آن بسیار کمتر هم شده است. ما بهعنوان مدیران تماشاخانههای خصوصی هم گاهی برای کشاندن تماشاگر کارهایی میکردیم که شاید همین فعالیتها پاتک فرهنگی بود و با روحیات ما سازگاری نداشت.»
وی مهمترین مشکل را تورم افسارگسیخته میداند و میگوید: «در سال 95 با 200میلیون تومان سرمایه تماشاخانه پندار را تاسیس کردیم، اما الان حتی با این مبلغ نمیتوان تماشاخانهای را تجهیز کرد.» وی به افزایش اجارهها نیز اشاره کرد: «مالکان امروز ترجیح میدهند ملکشان را با اجاره خوب صرف کارهای دیگر کنند، نه ایجاد تماشاخانهای که رفتوآمد در آن زیاد است و ملکشان صدمه میبیند.»
خودمان را جدی نگرفتهایم
کسری شاهینی، مدیر تماشاخانه «دا» نیز به همشهری گفت: «بهطور کلی حمایتی از هنر در بخش خصوصی نشده و در مراکز دولتی برنامهای برای حمایت از این بخش دیده نمیشود.»
وی با بیان این مطلب که تماشاخانههای خصوصی بنیهای برای چرخاندن سالنهای نمایش ندارند، این راهحل را برای برونرفت از این وضعیت ارائه داد: «مدیران تماشاخانههای خصوصی باید برای هویتبخشی به مکانهای تئاتری برنامهای جدی داشته باشند. ما هنوز خودمان را جدی نگرفتهایم و حتی نمیتوانیم برای تماشاخانههایمان وام بگیریم.» وی تنها راه بقای تماشاخانههای خصوصی را کمکهای دولتی ندانست و عنوان کرد: «در وهله اول مدیران باید راههای دیگری برای خروج از مشکلات پیدا کنند و اصولیتر و متمرکزتر به این مسئله بپردازند.»
هر چند مدیران تماشاخانههای خصوصی هنوز هم امیدوارند و چراغ بسیاری از این تماشاخانهها با تلاشهای فراوان آنها روشن است اما با توجه به شرایط اقتصادی موجود، زنگ خطر برای این تماشاخانهها بهصورت جدی بهصدا درآمده است و اگر همین روند ادامه پیدا کند، دور نخواهد بود که سالنهای خصوصی نمایش برای همیشه از صحنه هنر کشور خارج شوند.
پرده میافتد صحنه تاریک میشود
اواخر دهه 80 بود که تماشاخانههای خصوصی آرام آرام شکل گرفتند. این تماشاخانهها ابتدا در اطراف چهارراه ولیعصر و در همسایگی تئاترشهر پدیدار شدند و گاهی توانستند با حضور چهرههای شناختهشده در سالنهایشان، تماشاگران تئاتر را جذب کنند. بعدها تماشاخانهها با صدور مجوز از سوی مرکز هنرهای نمایشی افزایش یافتند و با گذشت 7 سال از دهه90 در سطح پایتخت تماشاخانههایی متولد شدهاند که در اجرای نمایش، بار بیشتری را نسبت به تالارهای دولتی بر دوش میکشند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران