18 شرورهای دیزنی در عینحال که ضدقهرمان داستان هستند، بخش هیجانانگیز فیلمهای انیمیشن این کمپانی محسوب میشوند. در نتیجه مخاطبان با این شخصیتها که یک سمت مبارزه بین خیر و شر را نشان میدهند، ارتباط برقرار میکنند. شرورهای دیزنی ماهیت، اهداف و ویژگیهای شرورانه خاص خود را دارند، که مخاطبان با آن آشنا هستند. اما حقایقی هم درباره این شخصیتها وجود دارد، که ممکن است آنها ندانند.
با وجود تعداد زیادی انیمیشن در کارنامه دیزنی، دانستن نکات و جزییات عجیب درباره همه شرورها تقریبا غیرممکن است. ازطرفی کاتالوگ فیلمهای دیزنی هر روز پرتر از روز قبل میشود. پس انتخاب جالبترین حقایق درباره انیمیشنهای دیزنی، کمی دشوار است. بههر حال خواه این یک واقعیت پشتصحنه باشد یا حقیقتی که حتی نمیتوان حدسش را زد، در اینجا لیستی از جزییات عجیبوغریب درباره شرورهای دیزنی وجود دارد.
10. 54 سال طول کشید تا یک شرور مرد در انیمیشنهای دیزنی نشان دادهشود
فیلمهای پرنسسی دیزنی بخش بزرگی از انیمیشنهای بلند این کمپانی هستند. تولید و نمایش این آثار جذاب، از سفید برفی و هفت کوتوله در سال 1937 شروع شد. اما در سال 1991 بود که دیزنی، مردی را بهعنوان شخصیت شرور خود معرفی کرد. این فیلم روند 54 ساله را شکست و یکی از بهیاد ماندنیترین شخصیتهای شرور را با گاستون در انیمیشن دیو و دلبر به ارمغان آورد.
گاستون یک مرد خودخواه است، که در همان دهکده محل زندگی بلا زندگی میکند. گاستون هیچ ویژگی مثبتی ندارد و به خوبی با فهرست شخصیتهای شرور پیش از خودش همخوان است. ملکه بدجنس از سفید برفی و هفت کوتوله، بانو ترمین از سیندرلا، مالفیسنت از زیبای خفته و اورسولا از پری دریایی کوچک، شخصیتهای شرور پیش از گاستون، همگی زن هستند. البته لازم است بدانید فیلمهای دیگری هم از کمپانی دیزنی مانند کتاب جنگل، شرورهای مرد دارند، اما این آثار حولمحور داستان یک شاهزادهخانم نیستند.
9. اسکار در فیلم دیگری به جز شیر شاه هم با ظاهری عجیب ظاهر میشود
با صحبت درباره شرورهای مرد، به اسکار میرسیم. اسکار یکی دیگر از مواردی است که در تاریخ دیزنی ماندگار است. اسکار بهعنوان برادر شرور و حسود شاه موفاسا در شیر شاه، درگیر تصاحب تاجوتخت شد و برای رسیدن به آن، خواهر و برادرش را کشت. داستان زندگی و سرنوشت اسکار به هیچعنوان خوب به پایان نرسید. در حقیقت زمانیکه لشکر کفتارها در اواخر فیلم به سمت او رفتند، بدترین پایان برایش رقم خورد.
اما جالب است بدانید حتی اگر کسی مطمئن نیست که اسکار زنده ماند یا نه، انیمیشن هرکول همهچیز را روشن میکند. وقتی شخصیت هرکول برای یک نقاشی ژست میگیرد، پوست شیری به تن دارد. هنگامیکه او آن را روی زمین میاندازد، بینندگان یک شخصیت بسیار آشنا را میبینند. هرکول پوست اسکار را پوشیدهاست. فکر کردن به این حقیقت بسیار وحشتناک است، اما برای دیزنی بیسابقه نیست، که کراس اوورهای کوچکی بسازد، که گاهیاوقات نیاز به چند بار دیده شدن دارد.
8. کاپیتان هوک مورد نفرت همه نیست
کاپیتان هوک هرگز نتوانست از دشمن بزرگ خود پیتر پن پیشی بگیرد. این دزد دریایی عصبانی، بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای انتقام میکند. دلیلش این است که پیتر دست او را قطع کرده و به خورد تمساح میدهد. به همین دلیل یک قلاب به جای دست شخصیت کاپیتان هوک قرار دارد. کاپیتان هوک علیرغم هدفش، و بهعنوان یک شرور معرفی میشود، ولی مانند بسیاری دیگر کشته نمیشود.
حتی خود والت دیزنی میداند که مخاطبان واقعا کاپیتان هوک را دوست دارند و نمیخواهند مرگ او را ببینند. پیتر پن یک انیمیشن کمی پیچیدهتر نسبت به دیگر آثار دیزنی است، زیرا قهرمان فیلم همیشه دوستداشتنی نیست. بنابراین، شاید بتوان گفت که جای تعجب نیست که کاپیتان هوک با توجه به رفتار پیتر و اینکه این شخصیت در گذشته صدمات زیادی به او وارد کردهاست، میل انتقامجویی از پیتر پن دارد. بنابراین این میل نمیتواند دلیلی برای تنفر همه مخاطبان از کاپیتان هوک باشد.
7. اولین دیالوگ تاریخ انیمیشنهای دیزنی، توسط یک شرور بیان میشود
سفید برفی و هفت کوتوله علاوهبر اینکه اولین انیمیشن شاهزادههای دیزنی است، بهترین انیمیشن دیزنی هم محسوب میشود، زیرا این اثر برای استودیو دیزنی انقلابی بود و تاثیر زیادی بر آینده انیمیشن این کمپانی و کل صنعت داشت. سفید برفی شاهزاده خانم برجسته فیلم است، با این حال این او نیست که اولین دیالوگ را میگوید. ملکه بدجنس، با صداپیشگی درخشان لوسیل لا. لاورن، با آهنگ آغازین خود یعنی قطعه «Slave in the Magic Mirror, come from the farthest space» اولین دیالوگ اولین فیلم بلند دیزنی را میگوید. این یک شروع کاملا دراماتیک است و مخاطبان بلافاصله با شخصیت منفی اصلی خود آشنا میشوند. ممکن است تصور شود که شخصیت شرور بیشتر به داستان وارد میشود، اما اینطور نیست. در عوض، او عنوان اولین شخصیتی را که در اولین فیلم انیمیشن دیزنی صحبت میکند، به دست میآورد.
6. صداپیشگی دو شرور نمادین، توسط یک نفر انجام گرفتهاست
بانو ترمین یا همان نامادری سیندرلا و مالفیسنت در زیبای خفته، دو شرور دیزنی هستند، که بهطور گسترده شناخته میشوند. این دو شخصیت بسیار متفاوت از یکدیگر، اما به یک اندازه ترسناک هستند. اما تشخیص این حقیقت سخت است، زیرا صداگذاری دو شخصیت بسیار استادانه انجام گرفتهاست.
در واقع صداپیشگی هر دوی این شرورهای دیزنی توسط یک بازیگر توانا با نام، النور آدلی، انجام میشود. النور آدلی همچنین صدای شخصیت مادام لئوتا در عمارت جنزده دیزنی را اجرا کردهاست. بدیهی است که این هنرمند توانا حتی فقط با آواز خود، مهارت ایجاد یک فضای سرد و وحشتناک را داشتهاست. باید بدانید که فشار زیادی روی یک صداپیشه وجود دارد، تا شخصیت خود را زندگی ببخشد. انجام این کار برای دو فیلم کاملا متفاوت، و منحصربهفرد و ساختن شخصیتهای نمادین نامادری سیندرلا و مالفیسنت توسط النور آدلی، بسیار تاثیرگذار است.
5. مرگ گاستون قرار بود بسیار متفاوت باشد
برگردیم به یکی از بدترین تبهکاران دیزنی، گاستون. نقشه او برای کشتن هیولا و به دست آوردن بلا یا همان دلبر در دیو و دلبر، هرگز نتیجه نداد، زیرا او پس از سقوط از ارتفاع میمیرد. این پایان ممکن است به اندازه کافی برای شخصیت شرور مشخص باشد. با اینحال، او در ابتدا قرار بود مرگ بسیار وحشتناکتری داشتهباشد، که شبیه مرگ اسکار در شیر شاه بود. اسکار در شیر شاه به این شکل مرد که دستهای از حیوانات درنده او را محاصره کردند و خوردند. در واقع قرار بود که پس از سقوط گاستون، او زنده بماند، و سپس دستهای از گرگها او را محاصره کرده و بخورند؛ درست مانند اسکار و کفتارها.
اما قابلدرک است که پایان جایگزینی برای این شخصیت در نظر گرفته میشود، زیرا پایان قبلی برای روایت خیلی سنگین به نظر میرسد. دلیل شباهت پایانی که برای گاستون در نظر گرفتند با پایان اسکار در شیر شاه، این بودهاست که این شرورها هر دو در قلمرو حیوانات به آخر خط میرسند. درباره دیو و دلبر، سقوط گاستون پیامی را که باید منتقل میکند و بینندگان به مرگ بدتری برای این شخصیت شرور نیاز ندارند.
4. بیشتر شرورهای دیزنی سقوط میکنند و میمیرند
سقوط و مرگ برای شخصیت گاستون، اولین بار در کاتالوگ دیزنی نیست و مطمئنا آخرین بار هم محسوب نمیشود. در واقع، مرگ بر اثر سقوط در بین شرورهای دیزنی بسیار رایج است. ملکه بدجنس، کلود فرولو، کلایتون و مادر گوتل؛ تنها بخشی از شرورهای دیگر دیزنی هستند، که به همین ترتیب با مرگ خود مواجه میشوند. در واقع ایده خوبی است که شرورها به این شکل بمیرند، زیرا زیاد دردآور نیست و بینندگان جوان مجبور نیستند شاهد مرگهای خونین باشند.
البته در واقعیت زیاد مهم نیست، که شرورها چگونه میمیرند. این بیشتر درباره پیروزی یک قهرمان یا پیامی است، که شر نمیتواند به آن غالب شود. سقوط بهترین راه برای پایان دادن به روایت یک شرور است و باعث ناراحتی مخاطبان از آنچه دیدهاند، نمیشود. پس میتوان درک کرد که چرا تعداد زیادی از شرورهای دیزنی، به همین شکل میمیرند.
3. بانو ترمین نامادری سیندرلا روش خاص خود را برای شرارت دارد
جادوگری و خشونت زیادی در انیمیشنهای دیزنی وجود دارد، که بهطور مرتب توسط شرورهای دیزی مورد استفاده قرار میگیرد. درباره سیندرلا، شرور اصلی، بانو ترمین یا همان نامادری سیندرلا، برای ایجاد ترس به هیچ یک از ابزارهایی که در اختیار دارد، نیازی ندارد. روش مورد علاقه این شخصیت برای شرارت، آزار روانی است. او یک حضور وحشتناک است، و برای رسیدن به اهدافش لازم نیست کار زیادی انجام دهد.
بانو ترمین هیچ عشقی به دختر ناتنی خود ندارد. سیندرلا فقط یک خدمتکار برای او محسوب میشود. او دو دختر بیولوژیکی خود را در جایگاه بسیار بالاتری قرار میدهد و با آنها طوری رفتار میکند که گویی لیاقت آنها بسیار بیشتر از سیندرلا است. او خودخواه و فریبکار است و دقیقا میداند که چگونه دیگران را بدون سروصدا پایین بکشد. صداپیشه نامادری سیندرلا النور آدلی است. این هنرمند توانا توانست با صداپیشگی استادانه خود، انگیزههای شوم شخصیت بانو ترمین را به خوبی به تصویر بکشد و حتی به بار روانی شخصیت او بیافزاید.
2. تنها باری که دو شرور در یک فیلم دیزنی با هم روبرو میشوند، در علاالدین است
شخصیتهای شرور در فیلمهای دیزنی معمولا در داستانها و شخصیتهایشان در همان اثر باقی میمانند. اما در یک پروژه خاص، دیزنی تصمیم گرفت برای به نمایش گذاشتن ملاقات دو تن از شرورهای معروف خود، خلاقیت به خرج دهد. این دو شرور عبارتند از هادس از انیمیشن هرکول و جعفر از انیمیشن علاءالدین. این ملاقات در جریان مجموعه انیمیشنی هرکول انجام میشود.
در این سریال در اپیزود هرکول و شب عربی، هادس در عالم اموات است که روح جعفر هم در آنجا فرود میآید. آنها به سرعت با هم دوست میشوند و به این نتیجه میرسند، که این ایده خوبی است که هرکول و علاءالدین را به مبارزه با یکدیگر وادار کنند. این یک کراساوور عجیبوغریب است، که بینندگان انتظارش را ندارد و به همین دلیل بسیار سرگرمکننده است. چه کسی میداند، شاید دیزنی در مقطعی کراساوورهای شرور بیشتری را برای مخاطبان به ارمغان بیاورد.
1. ترانه آماده باش در شیرشاه توسط دو صداپیشه مختلف اجرا میشود
ترانه آماده باش یک قطعه نمادین و بهیاد ماندنی از انیمیشن شیر شاه است. این ترانه توسط شخصیت اسکار خوانده میشود، در زمانیکه او از کفتارها برای کشتن موفاسا و خلاص شدن از شر سیمبا کمک میگیرد. این آهنگ بسیار جذاب و خوب ساخته شدهاست، بنابراین فهمیدن اینکه در واقع دو نفر هستند که قسمتهای مختلفی از آهنگ را میخوانند، بسیار دشوار است.
داستان از این قرار است که، در ابتدا جرمی آیرونز، صداپیشه شخصیت اسکار در شیر شاه، شروع به خواندن این قطعه و ضبط آن میکند. اما در نهایت او به مشکلی با صدایش برمیخورد و نمیتواند خواندن ترانه را کامل کند. در نتیجه جیم کامینگز وارد صحنه شده و قسمت آخر آهنگ را تمام میکند. اما خوشبختانه صداهای این دو نفر بهقدری با هم تطابق دارند، که بهسختی میتوان متوجه این موضوع شد که خوانندهها دو نفر هستند. با این وجود، برای خواندن ترانه آماده باش، اسکار دو صدا دارد.
منبع: مایکت
منبع: faradeed-236834