رویداد ایران- زهرا آقایی
مهدی اخوان ثالث یکی از شاعرانی است که نسبت به اجتماع و مردم و آرمانهای انسانی، خود را متعهد و مسئول میداند و بر این باور است که هنر باید در خدمت اجتماع و تعالی نوع بشر باشد. وی با سرودههای خود نوعی روح تعهد و التزام نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی را در کالبد شعر فارسی میدمد. شعرا و سرگذشت امید، عشق و نفرت، غم و شادی، درد و دریغ و حمله و گریز است؛ اما محور اصلی تمام این عواطف اجتماعی است. کمتر شعری از اخوان هست که اثری از دردهای مردم و فضای مسلط بر جامعه را در آن نبینیم. شاعر به سبب پیوند بافرهنگ کهن فارسی و اختناق و خفقان حاکم بر جامعه اجازه سخن صریح و آشکار را نداشته است. شیوه شاعر منتقد بهرهبردن از واژگانی بود که میشد معنای دیگری به آنها پیوند زد. اشعار زمستان، باغ من، قاصدک، چون سبوی تشنه، میراث، خزانی، بازگشت زاغان، آخر شاهنامه، قصیده تسلی و سلام حاصل این تاکتیک است. وی از نمادهای گوناگون بهره برده است. بخش بزرگی از نمادهای بهکاررفته در اشعار وی ریشه در فرهنگ ایران باستان دارند. بیشترین نمادهای شعر اخوان ریشه دینی و آیین دارند و رد پای آنها را میتوان در ادبیات مزدیسنا به فراوانی یافت. اخوان ثالث به دلیل آشنایی با بدعتها و بدایع نیما و پشتوانههای عظیم مطالعاتی توانست مرز میان شعار و رمز ماندگاری و ناپایداری آثار هنری را بهخوبی تشخیص دهد و کوشید تا از طریق بیان نمادین شعر خود را از افتادن در ورطه روزمرگی دور گرداند و به آن پوشش هنری بخشد. در اشعار سمبلیک اخوان ابهام هنری و بیان نمادین موجب میشود که نهتنها نام شعرها و اجزای آن بلکه کل شعر قابلیت تفسیر و تأویلپذیری داشته باشد. در این میان نباید از بسامد بالا و نیز نقشی محوری عناصر طبیعت، قصههای عامیانه، اسطورهها و قهرمانان تاریخی در ایجاد شعر نمادین اخوان غفلت ورزید. زیباییشناسی زبان سمبلیک و نمادین شعر اخوان را باید مربوط به فراخوانی تدریجی یک شعر یا یک پدیده طبیعی و امور و پدیدههای مربوط به آن دانست چنان که در شعر زمستان در یک ساخت و رابطه ارگانیکی به بهترین نحو این فراخوانی انجام شده است. به مدد کلمات و عبارات، قافیهها، شیوه بیان، استفاده از هم حروفی و بادقت در معنای ظاهری کلمات نمادین و توجه به معنای رمزی آنها از وجود خفقان و اختناق در جامعه خبر میدهد. اخوان گرچه روایات و شخصیتهای اساطیری را به کار میگیرد اما نمود دگرگون شدهای از آنها ارائه میدهد و این به علت تضاد و تناقضی است که در جامعه وی وجود داشته است. در اساطیر قهرمان دارای نیرو فر و شکوهی آسمانی است که در سایه آن بر همه چیز و همهکس فائق خواهد شد؛ اما در شعر اخوان بر اساس ذهنیت و جامعه شاعر سرنوشت و فرجام قهرمان دگرگون میشود. در واقع شاعر در انطباق با نیازها و حوادث زمان و در تقابل با موقعیت جامعه خویش اساطیر را باتوجهبه نیت خویش بازآفرینی میکند.