او در سریال تلویزیونی «نوار زرد ۲»، نقش زنی به نام یاسمن را بازی میکرد که در اقدامی غیرمنتظره به قتل میرسد و این قتل در نهایت با پیگیری سرگرد کاوه کیهان به باز شدن گرههای کل قصه منجر میشود.
بخشهایی از صحبتهای نجمه جودکی را مرور میکنیم.
چه شد که از اجرا سر از بازیگری درآوردید؟
روزی که این موضوع پیشنهاد شد من مجری بودم. هرچند تحصیلات دانشگاهیام هم در حوزه سینما بود اما، در این فضا تازهکار به حساب میآمدم. نمیدانم، شاید از سر کنجکاوی بود که دوست داشتم این فضا را تجربه کنم.
کنجکاوی یاجاهطلبی؟
هر دویش را بهشدت هستم! اصولا به هر چیزی که میخواهم دست پیدا میکنم اما انصافا بازیگری تفاوتهای زیادی با اجرا دارد.
شما در دورهای از اجرا به بازیگری کوچ کردید که همچنان در اجرا حضور داشتید و بهنوعی فراموششده نبودید. چون بسیاری از کسانی که از یک حرفه به بازیگری آمدهاند در دوران بازنشستگی چنین کردهاند که این مورد درباره شما صادق نیست.
بله، من هم برنامه صبحگاهی مفصل داشتم و هم زمان طلایی شب را روی آنتن بودم. اگر میخواستم اینطور حساب و کتاب کنم هیچوقت نباید به بازیگری میآمدم، چراکه بازی هیچ بازیگری بهاندازه اجرای برنامه تلویزیونی روی آنتن نیست. ضمن آنکه آنکسی که اجرا میکرد خود نجمه جودکی بود نه یاسمن در سریال؛ یعنی من واقعی بودم با آن همه آنتن و شرایط خوب، نه بازیگر یک نقش که میزان حضورش روی آنتن بسیار کمتر از اجراست. یعنی اگر میخواستم جاهطلبی کنم بیشک باید اجرا را ادامه میدادم.
به خاطر بازیگری اجرا را کنار گذاشتید؟
اصلا. این دو ارتباطی به هم نداشت.
نمیخواهید درباره کنارهگیریتان از اجرا صحبت کنید؟
فعلا تمایل ندارم درباره این موضوع حرف بزنم.
بازیگری سختتر است یا اجرا؟
کاملا متفاوت هستند اما اگر بخواهم بهعنوان یک مجری از خودم این سوال را بپرسم، میگویم بازی از اجرا سختتر است و گفتوگو از بازی سختتر است.
چطور؟ دربارهاش توضیح میدهید؟
ببینید، وقتیکه شما دارید یک گفتوگو را اجرا میکنید باید به حوزه محتوایی گفتوگو کاملا اشراف داشته باشی و سطح مطلوبی از دانش و اطلاعات را برای ادارهکردن گفتوگو اندوخته باشید و برای آنکه بتوانید گفتوگو را خوب اداره کنید باید به مسیر محتوایی آن مسلط باشید و وقتی به همه اینها آنتن زنده را هم اضافه میکنیم، میبینیم که فرصت هیچ اشتباهی ندارید و اگر اشتباهی کنید مخاطب کاملا متوجه آن میشود و احتمالا روی آنتن زنده ممکن است ضایع و به بیسوادی متهم شوید. این میتواند اعتبار شما را نزد مخاطب کم کند. گفتوگو انصافا سخت و پیچیده است. اینکه فلان سوال شما یا پاسخ شما در لحظه چه قضاوتی از مردم میگیرد حساسیتهای ویژهای دارد.
میخواهید این مسیر را تا انتها بروید یا همین تجربه کافی بود؟
تو فکر کن نروم! (خنده) من اجرا را تا انتها طی کردم. دیگر بالاتر از اجرای برنامه نوروزی و شب یلدا و صبحگاهی و شبانگاهی کدام برنامه و زمان اجرا هست که من آن را تجربه نکرده باشم؟ حالا هم دوست دارم در بازیگری موفق شوم و تمام تلاشم را میکنم تا این مسیر را که در آغاز آن هستم با موفقیت طی کنم.
اینکه دانش سینمایی و تحصیلات آکادمیک دارید را دربارهاش کمتر صحبت کرده بودید.
خب من کارگردانی سینما خواندهام در دانشگاه صداوسیما.
و چرا همان مسیر را ادامه ندادید؟
از کجا میدانید ادامه ندادم؟ من چند فیلم کوتاه کارگردانی کردم.
اینکه ما از این موضوع خبر نداریم و شما را یک مجری میدانیم یعنی اینکه نخواستهاید آنها را در فضای رسانهای هم ارائه کنید و ترجیح دادهاید مجری باشید و ما شما را بهعنوان مجری بشناسیم.
راستش اجرا آنقدر من را درگیر خودش کرد که فرصت ادامه کار در رشته تحصیلیام را پیدا نکردم. من روزهای عجیبی را در اجرا گذراندم. آن روزها واقعا روزهای سختی بود و پیچیدگیهایش باعث میشد نتوانم در رشته تحصیلیام که اتفاقا به آن علاقه داشتم ادامه فعالیت دهم.