خداوند به پیامر خاتم ص می گوید: مردم به خاطر نرمخویی و مهربانی ات به تو گرویده و ایمان آوردند و اگر فردی خشن و درشتخوی بودی، از دورت پراکنده می شدند (آل عمران/ 159) نکته قابل تامل این است که خداوند نمی گوید مردم به خاطر قران و برهان و معجزه ات به تو ایمان آوردند (که البته این امور به عنوان عوامل بعدی حتما نقش داشتند).
این آیه نقش مهم احساسات و عواطف و اخلاق را در امر جامعه سازی و هدایت نشان می دهد که البته باید در تداوم با آگاهی و عقلانیت تکمیل شود.
امیرالمؤمنین در باره حکمرانی خشن می گوید:
صَیَّرَهَا فِی حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ ..فَمُنِیَ النَّاسُ ... بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ (نهج البلاغه خطبه شقشقیه)
"حاصل حکمرانی خشونت آمیز آلوده شدن جامعه به خطاکاری، سرکشی و کینه ورزی، ریاکاری و دورویی و اعتراض و نافرمانی است."
خشونت در حکمرانی دینی انواعی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1. خشونت کلامی که شامل لحن آمرانه حاکمان و یا رسانه ها و عوامل حکومتی در مواجهه با جامعه و مردم است. امام علی ع به مالک اشتر گفت: مبادا به مردم بگویی فرمان می دهم، باید اطاعت شوم.
2. خشونت سیاسی: اعمال سیاست با شیوه های استبدادی و بی اعتنایی به مشارکت و آرای مردم و مشورت نکردن با کارشناسان.
3. خشونت تبلیغی: تلاش دستگاههای فرهنگی و تبلیغی برای تحمیل دینداری و ارزشهای دینی به جامعه فراتر از بلاغ مبین.
به قول ظریفی برخی از مبلغان و خطیبان حتی آیات بهشتی را هم با قیافه ای جهنمی می خوانند!
4. خشونت قانونی: تصویب قوانین سخت گیرانه فراتر از توان مادی و روحی مردم
5. خشونت فیزیکی: سرکوب اعتراضات مردمی و برخوردهای امنیتی و قضائی با منتقدان و معترضان مدنی
و به بیان علی ع حکمرانی آمرانه و خشونت آمیز آثار و نتایج زیر را در جامعه و مردم بر جای می گذارد:
1. خطاکاری و رفتارهای غیر منطقی را افزایش می دهد.
2. به سرپیچی و سرکشی در برابر حکومت دامن می زند.
3. ریاکاری و دو رویی را گسترش می دهد.
4. به اعتراض و نافرمانی می انجامد.