تابستان سال 94 بود که سمیه 30 ساله ناگهان ناپدید شد.در حالی که پدر ومادر زن جوان در جستجوی دختر خود بودند،همسر او ماجرای گم شدن سمیه را اینطور شرح داده بود:« یک روز صبح زمانی که از خواب بیدار شدم،متوجه شدم همسرم تمام مدارکش را برداشته و از خانه فرار کرده است و به خارج از کشور سفر کرده است.»
تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از سمیه بی نتیجه ماند تا اینکه چند سال بعد از ناپدید شدن سمیه؛ اظهارات دختر او که هنگام حادثه تنها شش سال داشت،پرده از راز جنایت برداشت.
دختر خردسال پدر قاتلش را لو داد
چند سال از ناپدید شدن سمیه گذشته بود که همسر سمیه اجازه داد دخترش با پدر و مادر سمیه زندگی کند.سوگند دختر سمیه در زمان وقوع حادثه تنها شش سال داشت و در حالی که پنج سال از وقوع قتل می گذشت به پدر بزرگ و مادر بزرگ خود گفته بود:«شب قبل از گم شدن مادرم،او با پدرم دعوایش شد و پدرم من را از خانه بیرون کرد.وقتی به اتاق برگشتم مامان خوابش برده بود.من هم کنار او خوابیدم و صبح وقتی بیدار شدم بابا به من گفت که مامان به خارج از کشور رفته است.بابا به بقیه می گفت که مامان همه مدارکش را برداشته و به سفر رفته است اما من خودم مدارک مامان را در جیب بابا دیده بودم.»
صحبت های سوگند کافی بود که پدر و مادر سمیه بعد از گذشت پنج سال از ناپدید شدن دخترشان از داماد خود شکایت کنند.سال 98 زمانی که شوهر سمیه تحت بازجویی قرار گرفت لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت خود برداشت.
او اعتراف کرد سمیه را به قتل رسانده و جسدش را در باغچه خانه شان واقع در سعیدآباد جاجرود دفن کرده بود.با اعتراف متهم بقایای جسد سمیه در باغچه پیدا شد.
پرونده قضایی با طی روال قانونی و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و صبح امروز در شعبه دوم به ریاست قاضی زالی متهم پای میز محاکمه رفت.
حالا که مادرم نیست پدرم را قصاص کنید
در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده،پدر و مادر سمیه و دختر او به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و شکایت خود را اعلام کردند.شاکیان پرونده تقاضای قصاص متهم را کردند و سپس پدر سمیه گفت:«در پنج سالی که از سرنوشت دخترم بی خبر بودیم،عذاب زیادی تحمل کردیم.به حدی نگران سمیه بودیم که به هر ریسمانی چنگ می زدیم تا خبری از او بگیریم.تا حدی که خانه ام را فروختم و هزینه آینه بین و رمال دادم تا شاید از عالم غیب خبری از دخترم برسد! اما خبری نشد که نشد!به خاطر همه این سختی ها که کشیدم هرگز به بخشش فکر نمی کنم.»
سپس سوگند که حالا دوازده سال سن دارد نیز با گریه گفت:«حالا که مادرم از دنیا رفته و پدرم باعث شد که دیگر او زنده نباشد،پدرم را هم قصاص کنید!»
دخترم جسد مادرش را آغوش کشید و خوابید
سپس متهم در جایگاه دفاع حاضر شد.او در دفاع از خود گفت:«اتهامم را قبول دارم.مدتی بود که بر سر مسائل ناموسی با سمیه بگو مگو داشتیم.او خانه دوستانش می رفت و دیر به خانه می آمد.از روابط نامتعارفش با مردان غریبه ناراضی بودم و وقتی به او اعتراض می کردم به من فحاشی می کرد.این اواخر اختلافات ما شدید شده بود.همین باعث شد یک بار سمیه از خانه من فرار کرده و به اصفهان برود.با شکایتی که از او کردم توسط پلیس همسرم را پیدا کردم و به خانه برگرداندم.اما او جلوی همه گفت با من زندگی نمی کند و تهدید کرد این بار که فرار کند به افغانستان می رود تا کسی نتواند او را پیدا کند.»
متهم در ادامه گفت:«شب حادثه همسرم باز هم دیر به خانه آمد و گفت خانه دوستم بودم.به او گفتم با رفتارت داری آبروی من را می بری.اما او باز هم به من فحاشی کرد.من اعتیاد شدید دارم و آن شب هم مواد مخدر مصرف کرده بودم.در حیاط خانه داشتم با یک تکه طناب دینام تعمیر می کردم که با سمیه بحثم شد.
بعد او وارد خانه شد و من با همان طنابی که دستم بود به خانه آمدم.سوگند را بیرون کردم و به حمام داخل حیاط فرستادم.در را بستم و طناب را دور گلوی سمیه انداختم و کشیدم تا او خفه شد.بعد جسد ش را در رختخوابش خواباندم و پتو روی آن کشیدم.سوگند را به داخل خانه آوردم و گفتم مادرت خوابیده است.او هم کنار جسد مادرش دراز کشید و خوابش برد.وقتی مطمئن شدم که سوگند خوابش برده،جسد سمیه را به حیاط خانه مان بردم و در حیاط خانه دفنش کردم.»
قضات شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران بعد از شنیدن اظهارات شاکیان پرونده،دفاعیات متهم و دفاع وکیل متهم،ختم جلسه دادرسی را اعلام کرده و برای صدور رای وارد شور شدند.
راز جسد سمیه در باغچه خانه فاش شد
مرد تهرانی اعتراف کرد جسد زن جوان را در کنار دخترشان خوابانده بود و ساعتی بعد در حیاط خانه دفن کرد.راز این جنایت رهولناک پس از پنج سال فاش شد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران