hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > داستان همین روزمرگی‌هاست

داستان همین روزمرگی‌هاست

سلمان باهنر، متولد مهر 1356 در نجف‌آباد است و فارغ‌التحصیل کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران. درزمینه داستان، فیلم‌نامه، نمایشنامه و انیمیشن فعال است. نویسندگی و انیمیشن را جدی‌تر دنبال می‌کند. تدریس نویسندگی هم دارد. «سی‌وسه‌پل، چهار و نیم اکتاو» اولین مجموعه داستانی است که از او چاپ‌شده است.
رویداد ایران-لیلا شهبازیان: ساعت پنج عصر یک روز گرم است و کلاس داستان‌نویسی سلمان باهنر به‌خاطر کرونا با پنج نفر با دهان‌های ماسک زده در خانه ادب و اندیشه برگزار می‌شود. جلسات آخر است و دیالوگ تمرین می‌شود.
هنرجو دیالوگ سؤال‌وجواب را می‌خواند و بحث داغ می‌شود. استاد نکته‌های آموزشی را لابه‌لای حرف‌هایش می‌گوید و کلاس پویا جلو می‌رود.
مریم، بهیار است و بیشتر نوشته‌هایش در فضای درمانگاه اتفاق می‌افتد. خوب می‌نویسد و مشغول کارکردن روی یک فیلمنامه تلویزیونی است. سودابه، طراح لباس است و فروشگاه لباس‌فروشی دارد. هر جلسه همه مشتاق‌اند ببینند چه می‌پوشد و امروز چشمشان به چه رنگ‌هایی روشن می‌شود. علیرضا، دانشجوی روانشناسی است و اهل مطالعه و هر جلسه چیزی برای خواندن دارد. پرستو، آرام است و تابه‌حال چیزی در کلاس نخوانده، بیشتر گوش می‌دهد. رمانی نوشته است و هنوز چاپش نکرده. لیلا از کودکی شیفته نوشتن بوده و چندتایی هم کلاس داستان‌نویسی رفته سه سالی است که کلاس‌های باهنر را دنبال می‌کند و لذت می‌برد. دست اش راه افتاده و بیشتر می‌نویسد.
استاد و شاگردان کتاب‌ها و فیلم‌هایی را که خوانده و دیده‌اند معرفی می‌کنند و از تجربیات تلخ و شیرین این روزها و سال‌هایشان می‌گویند. باهنر داستان را همین روزمرگی‌ها و اتفاقات به نظر ساده و پیش‌پاافتاده می‌داند و می‌گوید که نویسنده باید به همه جزییات اطرافش دقت کند و کنجکاو باشد. داستان‌های خودش هم در مجموعه «سی‌وسه‌پل و چهار و نیم اکتاو» پر است از این جزییات.
می‌گوید که برخی از نویسندگان بیشتر به دنبال بازی‌های زبانی هستند و برخی تنها به فکر ماجراپردازی صرف، اما داستان کامل داستانی است که هردوی این موضوعات را به‌اندازه داشته باشد. داستان کامل فقط حاصل زبان پروری و یا توصیف نیست بلکه نتیجه هردوی آنهاست.
باهنر که نویسنده پرکاری نیست و بیست سال طول کشید تا مجموعه داستانش را منتشر کند، می‌گوید: «در این مدت یکی دو بار پیش آمد که کتابی دربیاورم اما وسواس خودم مانع شد. عطش دیده شدن از طریق انتشار داستان توسط نویسنده فطری است و اگر این عطش نبود داستان نوشته نمی‌شد. تا چند سال پیش، انتشار کتاب منطقی‌تر بود حالا با فضای پرهیاهوی مجازی نویسنده به این فکر می‌کند که مخاطب خاص به دست بیاورد. این مسئله منجر به این می‌شود که کتاب ساحتی خاص بیابد. در چنین فضایی نویسنده باید سعی کند با گزینش و تأمل بیشتری داستان‌هایش را منتشر کند.»
ساعت 7 است و بچه‌ها بلند می‌شوند تا کلاس داستان‌نویسی بعدی باهنر شروع شود. هنرجویان کلاس بعدی در حیاط کوچک و پر از گلدان خانه ادب و اندیشه منتظرند تا کلاسشان برگزار شود و هنرجویان داخل کلاس انگار دوباره بحثشان با استاد داغ شده. لیلا معصومی نائینی که دکترای ادبیات دارد و با مرکز ادبی خانه ادب و اندیشه در این چندساله سری در میان مراکز ادبی شهر بازکرده می‌آید و می‌گوید که کلاس بعدی شروع‌شده. بچه‌ها با اکراه از کلاس بیرون می‌روند و به داستان‌هایی که قرار است بنویسند و هفته بعد بخوانند فکر می‌کنند.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد