در سالهای اخیر خشکسالی و بحران آب مشکلات زیادی را در اقصی نقاط کشور به بار آورده است. این بحران متوجه یک یا دو استان نمیشود اکثر استانهای کشور با مصائب بیآبی دست و پنجه نرم میکنند. در فلات مرکزی، خشکی زاینده رود و در پی آن بحران بیآبی سبب از دست رفتن کار و سرمایه کشاورزانی شده است که سالها از آن روزی میجستند؛ تقریباً شبیه آن چیزی که این روزها از خوزستان در تمام کشور شنیده میشود.
بحران بیآبی در خوزستان همزمان شد با جاری شدن ۱۰ روزه زایندهرودی که ماهها بود خشک مانده بود و البته پس از قطع جریان آب، بازهم خشکی نصیب زایندهرود شد. این اتفاق عرصه را بار دیگر برای اختلاف افکنان فراهم کرد تا از آب گلآلود یک جریان موقتی در بستر زایندهرود ماهی تنش میان استانهای اصفهان و خوزستان را بگیرند. اینکه ادعاهای مطرح شده توسط بخش کوچکی از افراد و نه تمام مردم یک استان درباره ارتباط توسعه اصفهان با توسعهنیافتگی استانهای دیگر مانند خوزستان تا چه اندازه منطقی و قابل اعتناست، موضوعی است که در روزهای اخیر در محافل مختلف در خصوص آن صحبت شده است.
فتح الله معین، رئیس کمیسیون پایش، نظارت و پیگیری شورای اسلامی شهر اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از چهار سال تلاش مدیریت شهری برای احیای زاینده رود و پاسخ به حواشی مربوط به اختلافات میان برخی مطالبهگران اصفهان و خوزستان میگوید که متن آن را در ادامه میخوانید:
در روزهایی که بیآبی خوزستان حسابی رسانهای شد، این شائبه برای عدهای پیش آمده که این استان تاوان توسعه صنعتی، فضای سبز و جاری شدن زاینده رود را در اصفهان میدهد. تا چه حد این ارتباط را درست دانسته و آیا این انتقادات که به نوعی اصفهانستیزانه است را صحیح میدانید؟
حداقل طی ۱۵ سال گذشته هیچ طرح انتقال آبی از حوزه کارون به اصفهان اتفاق نیفتاده است. بخشی از این طرحها مانند تونلهای کوهرنگ مربوط به قبل از انقلاب اسلامی بوده است و قبل از انقلاب به بهره برداری رسیده است و تعدادی نیز مراحل نهایی کارشان بعد از انقلاب بوده است. بیشتر تنشهای آب خوزستان مربوط به حوضه کرخه است و موضوع کرخه نیز هیچ وجه مشترکی با زاینده رود ندارد. ارتباط دادن معضل آب خوزستان به زاینده رود بیشتر دامن زدن به تشنجها است تا حل مشکل. این موضوع مانند مباحثی چون صادرات آب خوزستان به کویت است درحالی که از هیچ کجای ایران قطرهای آب به خارج از کشور صادر نمیشود.
موضوع اصلی مطرح شده، انتقال آب از طریق تونل بهشت آباد به فلات مرکزی و نه فقط اصفهان، بوده که آن پروژه هم بیش از ۱۶ سال است متوقف شده است و طی این سالها چه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و چه دوره ریاست جمهوری آقای روحانی، هیچ طرح انتقال آبی نداشتهایم.
مگر طرح انتقال آب از تونل بهشت آباد کارشناسی نیست؟
این طرح یکی از طرحهای به شدت مطالعه شده و کارشناسانه است و دو شرکت معتبر ایرانی و سه شرکت معتبر خارجی به عنوان مشاور این طرح را بررسی و مطالعه کردهاند. بخشی از این طرح انتقال آب، در جهت جبران آب مورد نیاز شرب آشامیدنی و بهداشتی استان بوده است که البته آن هم با مشکلات متعدد رو به رو شده است.
موضوعی که در بیشتر مواقع نادیده گرفته میشود، برداشتهای غیر مجاز آب در استان چهار محال و بختیاری است؛ بیش از ۲۰۰ میلیون متر مکعب برداشت غیرمجاز آب در آن وجود دارد. اصفهان خود دچار مشکلات حاد و بسیار اساسی در خصوص کسری آب برای حفظ وضع موجود و تأمین آب شرب مورد نیاز جمعیت است اما این هیاهو و جنجالهای بر سر آب را به اصفهان منتسب میکنند.
در دولت تدبیر و امید شاهد بودیم که دریاچه ارومیه احیا شد اما موضوعات مربوط به زاینده رود و حوضه آبریز آن با وجود قولی که دولت داده بود، به نتیجه نرسید. برای حل این معضلات چه راهکارهایی باید در استانها اتخاذ کرد تا گره کور مشکل زایندهرود باز شود؟
بر خلاف تمام دستورالعملهای علمی، در استان چهار محال و بختیاری آب در شیب بالای ۲۰ درصد مصرف میشود درحالی که تمام توصیهها میگوید نباید آبیاری دستی انجام شود. در این شیبهای بالا باغاتی ایجاد شده است که در آن نواحی آب زاینده رود حتی تا بیش از دو مرحله هم پمپاژ میشود تا به ارتفاعات برسد.
اگر استانی نیاز به آب دارد به این مفهوم نیست که استان دیگری را تخریب کند. جمعیتی حدود چهار میلیون نفری از زاینده رود ارتزاق میکنند به علاوه پایداری اقلیم فلات مرکزی ایران که بخشی از آن در اصفهان است مستلزم جاری بودن آب در زاینده رود است. این اتفاق تعادل اقلیم را به هم خواهد زد و آثار آن برای کل کشور غیر قابل جبران است.
اعتراض ما به مدیریت منابع آب است که قانونا دولت باید آن را مدیریت کند و مهمترین بخش مدیریتی آن جلوگیری از برداشت غیرمجاز است. اگر کسی تخلفی در این خصوص میکند و با هیاهو میخواهد این تخلف را موجه جلوه دهد در هیچ کجا پذیرفته نخواهد بود.
برخی میگویند بعد از انقلاب همواره نگاه توسعه گرایانه در استان خوزستان وجود داشته است و هیچ گاه به آن با دید اجتماعی نگاه نشده است. چرا که تاکنون تمام استانداران آن مهندس بودهاند. با توجه به اینکه شما نیز در دولت اصلاحات استاندار خوزستان بودید، فکر میکنید چرا خوزستان دچار بحران اجتماعی شد و آتش اختلافات ناشی از آن دامن تمام کشور را گرفت؟
در دولت اصلاحات یک موضوعی که بهطور جدی به آن پرداخته شد، تشکیل جامعه مدنی بود. اولین گام آن نیز تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا و ارج نهادن به فعالیتهای آن و ارتباط مستمر با آنها بود که انجام شد.
در دوره اصلاحات و زمانی که من به عنوان استاندار در خوزستان خدمت میکردم کارهای زیادی برای انسجام اجتماعی انجام شد. احترام به ساختارهای قبیلهای و محلی، جلسات متعدد با بزرگان و رؤسای قبیلهها و استفاده از نظریات آنها و ارتباط مستمر با آنها به عنوان مشاوران ما، از مهمترین اقدامات اجتماعی بود که نتایج خوبی را نیز در پی داشت. فکر نمیکنم در دولت اصلاحات کوچکترین کوتاهی در زمینه اجتماعی در استان خوزستان شده باشد.
با توجه به اینکه در واپسین روزهای این دوره مدیریت شهری قرار داریم بفرمائید در این چهار سال برای زاینده رود چه کردید؟
حداقل در سه دورهای که من عضو شورا بودهام به طور مستمر این موضوع پیگیری شده است حتی اگر در قالب کمیسیونی خاص و با عنوانی جدا نبوده باشد. البته این موضوع را در نظر بگیرید که مشکل زاینده رود نه تنها یک مشکل شهری نیست بلکه استانی هم نیست. حتی میتوان گفت مشکل دولتی هم نیست و حاکمیتی است. یعنی کل نظام جمهوری اسلامی باید در خصوص آن اراده کند. این موضوع خارج از حدود اختیار و توان یک شورای محلی است.
دکتر رضایی استاندار اصفهان از ابتدای کار یک شورای مشورتی راجع به زاینده رود تشکیل داد و برای حل مشکل آن تقریباً با تمام افراد تأثیرگذار در کشور چه دولتی و چه غیر دولتی ارتباطات مستمر و ملاقات داشت. در قالب غیردولتی تقریباً با همه مسئولان اعم از استانی یا مرکزی، نمایندگان ادوار قبل شورا، ریاست سازمان حفاظت از محیط زیست، معاونان رئیس جمهور و حتی آقای ناطق نوری مذاکره و وضعیت زاینده رود شرح داده شد.
یعنی بهطور غیرمستقیم بیت رهبری نیز در جریان مشکلات زایندهرود قرار گرفت؟
بله؛ آیت الله مظاهری و امام جمعه اصفهان نیز بسیار به این موضوع ورود و آن را پیگیری کردند.
بدین سبب میگوئید که دفاع از حقابه مردم اصفهان از طرق مختلف پیگیری شد.
ببینید، آورد طبیعی زاینده رود و بدون سهم اضافی از سد و تونلهای دیگر، بر اساس اندازه گیری هایی که در سال ۱۳۳۲ شده است، نزدیک به ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب بوده است. تونل اول کوهرنگ چیزی حدود ۱۵۰ میلیون متر مکعب به آن اضافه کرده است که بنا بر تصمیم هیئت دولت وقت در پیش از انقلاب، هزینه حفاری و ساخت آن از کشاورزان و حق آبه داران اصفهان اخذ شده است.
با این تفاسیر حدود ۹۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال ۱۳۳۲ آورد زاینده رود بوده است. حتی بدون در نظر گرفتن تونل اول ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب، حق آبه مردم استان اصفهان است. دولت مکلف است این مقدار آب را به مردم تحویل دهد.
تأمین آب شرب و بهداشت و سهم آبه صنعتی صنایعی که ملی است و ضرر و زیان آن به کل کشور باز میگردد نیز بر عهده دولت است. تصمیم استقرار این صنایع بزرگ را هم مردم اصفهان یا مسئولان استان نگرفتهاند. این تصمیمات مرکزی و ملی بوده است و کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت آنها را تصویب کردهاند و از تعهدات دولت و وزارت نیرو است که باید به آن عمل شود.
احداث پالایشگاه اصفهان نیز مربوط به قبل از انقلاب است و آب آن نیز همان موقع تأمین شده است. این تعهدات دولت وقت بوده است که به دولتهای جمهوری اسلامی منتقل شده است. حق مردم اصفهان این گونه به سرقت رفته و غصب غیر قانونی شده است.
دولت حق ندارد حق آبه شرعی، قانونی و تاریخی مردم اصفهان را به دیگری ببخشد. فرض کنید کسری بارندگی ۱۶۰ میلیون متر مکعب از ۸۰۰ میلیون متر مکعب سهم استان بکاهد، حتی فرض کنید ۲۰۰ میلیون متر مکعب؛ آیا تاکنون حتی یک ششم از این ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب اصفهان در اختیار کشاورز قرار گرفته است؟
ما نه آب خوزستان، نه آب چهارمحال و بختیاری و نه هیچ کجای دیگر را نمیخواهیم. تاریخ و بافت شهر اصفهان خود با وجود این همه مادی، مسیر آب، شبکههای آبیاری و طومارهای تاریخی تقسیم آب زاینده رود که حتی از دوره ساسانیان وجود داشته گواه حق اصفهان در بهرهبرداری از آب است. طومار موسوم به شیخ بهایی یکی از متاخرین این اسناد تاریخی است که از زمان صفویان بوده است. در کجای دنیا حق ۴۰۰ ساله شهری را میگیرند و به دیگری میدهند؟ فتوای تمام مراجع تقلید این است که حق آبه مردم باید محفوظ شود.
این نکته بسیار واضح و روشن است که وظیفه همه دولتها جلوگیری از اجحاف، حق کشی و بردن حق توسط دیگران است. در خواستی منطقیتر و اصولیتر از درخواست مردم اصفهان وجود ندارد. ما با همه هموطنانمان که دچار هر نوع مشکل معیشتی، زیست محیطی و حوادث طبیعی رنج میبرند همدرد هستیم اما خود نیز دچار مشکل هستیم.
شورای آینده کمیسیون ویژه زاینده رود را تشکیل خواهد داد. به نظر شما این کمیسیون چه مسیری را باید طی کند و چه توصیهای به آنها دارید؟
انشاالله با تشکیل کمیسیون ویژه زاینده رود به طور جدی تری مسائل مربوط به این رودخانه در شورای شهر دوره ششم پیگیری میشود هرچند همانطور که قبلاً عرض کردم این اقدام نیازمند یک عزم و اراده ملی است.