اما به دلایل نامعلوم و بر اثر فشارهای داخل دانشگاه و بیرون دانشگاه برخی از این سخنرانیها و برنامهها حتی بعد از گرفتن مجوز لغو می شود. رضا محسننژاد، عضو تشکل فرهنگ و سیاست دانشگاه امیرکبیر در گفت و گو با «قانون» میگوید:« ما در دانشگاه تشکلی داریم به نام فرهنگ و سیاست. همان طور که میدانید تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها هم از قشر اصلاح طلب هستند و هم از قشر اصولگرا. اما متاسفانه دانشگاه با سخنرانیها و مراسمهایی که از سوی تشکلهای دانشجویی اصلاح طلب درخواست میشود موافقت نمیکند و تقریبا بیشتر برنامه هایی که ما میخواهیم برگزار کنیم را تعطیل میکنند یا مجوز برگزاری نمی دهند. مواردی هم داریم که حتی مجوز برنامه را میدهند و ما پوسترهایش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم اما دو روز مانده به برگزاری برنامه لغو می شود». او با اشاره به برنامه ای که چندی پیش در این دانشگاه تعطیل شد می گوید: «ما تقریبا در یک ماه گذشته سه برنامه داشتیم. یکی از این برنامه ها مربوط به تشکل فرهنگ و سیاست بود که قرار بود با موضوعیت «بررسی حقوقی جایگاه زنان بعد از انقلاب اسلامی» برگزار شود. مهمانهای برنامه هم آمنه شیرافکن، مهسا جزینی و سعیده حسنی بودند که چهار روز قبل از اجرای برنامه لغو شد. همچنین برنامه دیگری هم انجمن دانشجویی دانشجویان ترقی خواه قرار بود برگزار کند که مهمانشان آقای محمدعلی کامفیروزی و حسام سلامت بود؛ آن هم لغو شد. در برنامه آخر هم به مناسبت روز 16 آذر داشتیم که قرار بود مناظره ای میان آقای «سید احمد زیدآبادی» و «صادق زیباکلام» برگزار کنیم که مجوز آن صادر شد و بعد از مدتی برنامه را لغو کردند».
فشارهايي كه هميشه هست!
این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در ادامه با بیان اینکه این کارشکنیها تحت تاثیر فشارهایی است که از سوی گروههای داخل دانشگاه و بیرون دانشگاه به دانشجویان وارد می شود افزود: «حالا قرار شده در برنامهای که روز دوشنبه برگزار میکنیم درباره بحث زنان باشد و خانم سلحشوری و کولایی هم مهمانهای برنامهمان هستند. البته این برنامه در اعتراض به لغو برنامه با محوریت زنان است». محسننژاد هم مانند دیگر دانشجویان دانشگاه از این وضعیت شکایت دارد و میگوید: «متاسفانه هر سال خط بطلان بیشتری بر روی مهمانهایی که ما آنها را دعوت کردهایم کشیده میشود و محدوده افرادی که میتوانیم آنها را دعوت کنیم تنها نمایندههای مجلس یا شورای شهر هستند و افرادی که هیچ گونه سابقه زندان و محکومیت نداشته باشند.
تقریبا هیچ کدام از مهمانان ما که سابقه زندان دارند برای برگزاری سخنرانی پذیرفته نمیشوند. سه سال پیش دانشگاه ما از سیدمحمد خاتمی دعوت کرد که برای سخنرانی به دانشگاه بیايد اما دیگر قرار نیست این اتفاق بیفتد چون اجازهاش را به ما نمیدهند. یک سری از افراد اصلاح طلب مانند حسن زیدآبادی که هنوز دانشجویان به آنها اعتقاد دارند را اجازه نمیدهند که به دانشگاه بیایند و سخنرانی کنند. هر روز دایره این افراد کوچکتر و کوچکتر می شود». این دانشجو در ادامه میگوید: « از سويی دیگر دانشجویان اصولگرای دانشگاه قصد دارند برای سخنرانی روز دانشجوی آقای رائفیپور را دعوت کنند.
برنامههای آنها به صورت روتین برگزار میشود اما ما برای برگزاری تمام برنامه هایمان دچار مشکل می شویم. در بعضی موارد وزیر علوم میگوید دانشگاه مقصر است و در برخی موارد دیگر دانشگاه میگوید از سوی وزارتخانه مجوز نمیآید. اینجا ما مانده ایم که باید چه کار کنیم که اینقدر ما را پاسکاری می کنند». محسن نژاد همچنین درباره تحصنی که از سوی دانشجویان این دانشگاه چند روز گذشته در حمایت از کارگران هفت تپه برگزار شده بود میگوید:«سه شنبه هفته گذشته از دانشجویان ما در حمایت از کارگران هفت تپه شوش و فولاد اهواز تحصنی انجام شد که متاسفانه با دخالت برخی از دانشجویان به پایان رسید. از ساعت هشت صبح روز تحصن انتظامات در صحن حضور داشت و دانشجویان بسیجی هم از صبح در صحن بودند. انتظامات به ما فشار می آورد که صحن را ترک کنیم اما به بقیه چیزی نمیگفت. سر ساعت 12 که تحصن شروع شد دوستان بسیجی به ما حمله کردند و پرچم ها را به سوی ما پرتاب کردند که بعضیهایش به سر بچه ها خورد». این بخشی از مشکلاتی است که در دانشگاه برای دانشجویان با تشکل ها و احزاب مختلف وجود دارد.
اخراج استادان دگراندیش از دانشگاه ها!
دانشجو اولین خواستهای که از دانشگاه دارد این است که بتواند مستقل باشد و مستقل فکر کند. دانشگاه هم جایی است که باید این مفهوم را به دانشجو بیاموزد اما گویا در دانشگاههای ایران چنین اتفاقی نمیافتد. چندی پیش دکتر حوزه دهقانشاد استاد ارتباطات دانشگاه آزاد تهران بدون هیچ مدرک مستندی صرفا بر اساس یک اظهار نظر تعلیق شد. دهقانشاد؛ استاد دانشكده ارتباطات واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد که سابقه 21 سال استادی این دانشکده را دارد با شروع ترم اول تحصیلی در پاییز امسال از تدریس تعلیق شده است. او درباره چگونگی این اتفاق به اعتمادآنلاین گفته بود: «ابتدای ترم به من درس ارائه شد ولی بعدا این درس را از روی سایت دانشگاه برداشتند. زمانی که علت را پیگیری کردم به من گفتند تعلیق شدهام. وقتی پرسیدم که دلیل این تعلیق چیست به من گفتند دستور از بالاست. حتی در این خصوص هیچ کاغذ و دستوری به من داده نشد. همچنین پایاننامههایی را که قرار بود با دانشجویان بگذارنم از من گرفتند و حقوق من را هم قطع کردند». اما حدود 400 نفر از دانشجویان دانشگاه در اعتراض به این اخراج نامهای نوشتند و از مسئولان و به خصوص فرهاد رهبر، ریاست دانشگاه آزاد توضیح خواستند. دانشجویانی که نشستن سر کلاس این استاد را دوست داشتند و در فضای اجتماعی از او به عنوان کسی یاد میکردند که بیشتر از بقیه استادها به آنها اجازه می دهند با عقاید شخصیشان سر کلاس حاضر شوند و با همدیگر مباحثه کنند. این اتفاق در حالی میافتد که منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به مناسبت روز دانشجو گفته است: «باید به آینده جریان دانشجویی امیدوار بود و در چارچوب قانون، امکانات و اختیارات بدنه اجرایی و اداری کشور را برای رونق و نشاط هر چه بیشتر در دانشگاهها فراهم کرد». اما گویا این صحبتها بیشتر شبیه به شعار است تا واقعیت، آن هم با اتفاقهایی که در دانشگاه ها میافتد. به گزارش ایرنا وزیر علوم در ادامه صحبتهایش گفته: «روز دانشجو نه تنها فرصتی است که دانشجویان حضور مسئولانه خود را اثبات کنند و به تماشا بگذارند، بلکه بستری است برای فهم تاریخی فراز و فرو های تاریخ معاصر ایران و بصیرت افزایی نسبت به زمانه خود و ارج نهی و تکریم مقام آزادیخواهان و شهیدان که در راه کسب استقلال و عظمت ایران اسلامی از وجود خود مایه گذاشتند».
هزینههایمان روز به روز بیشتر میشود
اما بخش دیگری از مشکلات دانشجویان مشکلات معیشتی است. گرانی اجاره خانه و اجاره بهای تختهايی که در خوبگاههای خودگردان به دانشجویان داده میشود خیلی بالاست. گاهی دانشجویی برای اینکه پول پیش ندارد باید هزینه یک ماه اجاره خانه را به خوابگاه بدهد تا روی یک تخت زندگی کند. در این میان کار دانشجویی هم درآمد چندانی ندارد. چه بسیار دانشجویان نخبهای که در این اوضاع اقتصادی مجبور شدند پیک موتوری شوند و چه بسیار آنها که به کارگری روی آوردند تا هزینههای تحصیلیشان را بدهند. یکی از دانشجویان ارشد دانشگاه تهران میگوید:« حتی گاهی غذای سلف دانشگاه هم برای ما گران تمام میشود و مجبوریم نان و پنیر بخوریم. هر قدر که از هزینه هایمان میزنیم باز هم نمیشود دخل و خرج را با هم یکی کرد.