ابوالفضل زرویی نصرآباد در 15 اردیبهشت سال 1348 در تهران به دنیا آمد. او در رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرد و در جوانی استعداد خودش را در طنزنویسی نشان داد و از سال 1368 فعالیت مطبوعاتی و فرهنگی خود را آغاز کرد.
زرویی در مطبوعات با نامهای مستعار «ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل» در نشریاتی مانند گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران، طنز قلم زد.
او طنز را هنری میدانست که تلاش دارد مردم را به حس نشاط داشتن هدایت کند. زرویی در اینباره گفته بود: »نشاط به باور من امری است قلبی و طنز هنری است که تلاش دارد مردم را به حس نشاط داشتن هدایت کند. به همین خاطر بار سنگینی هم بر دوش دارد چون باید حرفهایی را بزند که مردم نمیتوانند آن را به زبان بیاورند».
این نویسنده طنز، به جز فعالیت در نشریات، کتابهایی را نیز به یادگار گذاشته است که از آن جمله میتوان به تذکرهالمقامات، افسانههای امروزی، وقایعنامه طنز ایران، بامعرفتهای عالم، رفوزهها، حدیث قند، غلاغه به خونهاش نرسید، خاطرات سر پروفسور حسنعلیخان مستوفی، کتاب مستطاب خرپژوهی و... اشاره کرد.
این طنزنویس برجسته پس از سالها فعالیت در این عرصه، دهم آذرماه درگذشت.
پس از فوت ناگهانی این نویسنده و پژوهشگر، اشخاص بسیاری با انتشار پیامهای تسلیت نسبت به درگذشت او واکنش نشان دادند. محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی نوشت: «خبر درگذشت جناب ابوالفضل زرویینصرآباد برای اهالی و علاقهمندان ادبیات چنان تلخ است که همه را در بهت فرو برده و سکوت را بر زبان و رکود را بر کلام جاری ساخته است. او سالها با نقدهای خود با زبان طنز سعی در بیان ناراستیها داشت و هیچ زمان و در هیچ دورهای هم از راه خود منصرف نشد. یادداشتهای طنز او در مطبوعات، اهتمام و راهبریاش در تولید و انتشار کتابهای حوزه طنز و نیز حضورش در عرصه آموزش طنزنویسی از او چهرهای شناخته شده و دارای جایگاه و احترام در طنز معاصر ارائه کرده است. البته جفاست اگر خدمات مرحوم زرویی به ادبیات را فقط در حوزه طنز بررسی کنیم چرا که او در حوزه پژوهش ادبی و نیز ادبیات داستانی هم تلاشهای موثری داشته است. اینجانب ضایعه درگذشت ایشان را به اصحاب فرهنگ به ویژه اهالی قلم و ادبیات و نیز به خانواده محترم زرویینصرآباد تسلیت گفته و از درگاه پروردگار متعال برای آن مرحوم مغفرت و برای بازماندگان صبر مسئلت میکنم».
بنیاد شعر و ادبیات داستانی هم در پیامی درگذشت زرویینصرآباد را تسلیت گفت. در این پیام آمده است: «طنز آیینه تمامنمای جامعه است و در میان اهل قلم آنانی که طنز را برمیگزینند کسانی هستند که میخواهند آیینهدار شادیها و اندوههای جمعی باشند. طنزنویسان و طنزسرایان با این انتخاب گویی خود را موظف میکنند که شریک شادیها و غمهای تکتک افراد جامعه باشند و چنین است که بیش و پیش از دیگران تاب زیستن را از دست میدهند. بدون تردید یکی از مهمترین آیینهداران روزگار ما در طنز ابولفضل زرویینصرآباد بود. شاعر و نویسندهای توانا که از روزهای نوجوانی در مهمترین نشریات طنز درخشید و بعدها با کتابهایی تاثیرگذار و درخشان جایگاه خود را در ساحت طنز محکم کرد.
درگذشت او در 49 سالگی و در حالی که هنوز میتوانست بماند و بنویسد و به جوانترها بیاموزد برای طنز روزگار ما فقدانی بزرگ است. بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، درگذشت ایشان را به خانواده محترم، جامعه ادبی کشور به ویژه علاقهمندان این شاعر و انسان دوستداشتنی تسلیت میگوید».
سیدمهدی شجاعی اما در پیامی به شدت به مدیران و سیاستگذاران فرهنگی انتقاد کرد و به آنها گفت که حق ندارند درگذشت زرویی را تسلیت بگویند. او در بخشی از پیام خود گفته است: «اگرچه مرگ حق است و سرنوشت محتوم و مختوم همه ما، اما داغ سنگینتری که سفر ناگهانی این بزرگمرد عرصه ادب، بر دل ما گذاشت، مرگ مظلومانه و غریبانهاش بود.
رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که عرصه فرهنگ و ادب و هنر در کشور ما بیصاحبترین است و هیچ قوه تمیز و تشخیصی که لعل و گوهر را از خزف بازشناسد و قدر بداند در هیچ سطحی از مدیران و مسئولان وجود ندارد. رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمیتپد و سیاستگذاران و مدیران کلان در عرصه فرهنگ و هنر، از کمترین دغدغهای برای اهالی این خطه برخوردار نیستند. در رحلت مظلومانه این شخصیت بیبدیل عرصه ادب، همه مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئولاند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بیتوجهی و سهلانگاری و بیرحمی خود باشند. در این واقعه مولمه و مصیبت جانسوز هیچ کدام حق ندارند ابراز تاثر و تاسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچ کدام هیچ قدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند».
اکبر اکسیر؛ شاعر و طنزپرداز، اما درخواست کرد تا برای زرویی مرثیه نگویند. او در گفتو گویی در اینباره گفت: از همه همکاران و دوستان طنزنویسم میخواهم مراسم شادی را برایش برگزار کنند. او نه با مرثیه و نه با مرگ و نه با غم و غصه میانهای نداشت؛ با اینکه دلش پر از درد بود. زرویی به لحاظ معیشتی و اقتصادی هم در مضیقه بود اما شنیده بودم آبروی فقر و قناعت را نبرد. امیدوارم مجلس شادی برایش برگزار شود و طنزپردازان هر کدام دو دقیقه استندآپ کمدی اجرا کنند تا باعث شادمانی روح حاضران باشد؛ رفتگان که رفتهاند. امیدوارم نامهای دیگری از میان شاگردانش، جای او را پر کنند و طنز عزیز ما هیچگاه بیکس و بییار نباشد.
مراسم تشییع ابوالفضل زرویی نصرآباد، امروز (دوشنبه، ۱۲ آذرماه) ساعت ۹:۳۰ صبح از مقابل حوزه هنری (واقع در خیابان حافظ، نبش خیابان سمیه) برگزار میشود و پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد.
خاموشی عبید زاکانی طنز معاصر
«گلآقا» یا همان کیومرث صابری فومنی در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که «چشم امیدتان در طنز نویسی امروز به کیست؟» گفته بود: «…قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین ـ (ابوالفضل زرویی نصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد…». حالا یکی از چراغهای طنز خاموش شد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران