کیسههای محیط زیستیِ متقال، به دستان توانمند گروهی از زنان تولید میشود که همسرانشان قادر به کار نبوده و به دلایلی مثل اعتیاد، بیماری، از کار افتادگی و ... خانه نشین یا نیمه بیکار هستند.
زنان نانآور محله هرندی
پسر پنج ساله «ساره» در مهد کودک آوای ماندگار نگه داری می شود... دختر دو ساله اش دایم بی قرار است و شیر میخواهد...«دختر و پسرم هر دو به صورت مادرزادی کم خونی شدید دارند و تشنجی هستند؛ با کمک مرکز «ماندگار» برای درمانشان اقدام کردم که البته هزینه های درمان، دارو و آزمایش ها بسیار بالا ست و تشنج شان قابل درمان نیست... آنقدر بدبختی دارم که دیگر روی کمک گرفتن از مدیر مرکز را ندارم و بیشتر وقتها دوره های درمان را نیمه کاره ول میکنم... شوهرم کارگرساختمانی و بیشتر مواقع بیکار است. ناراحتی اعصاب دارد و چندان متعهد نیست... تازگی کل خانه 12 متریمان که اجاره هست به خاطراتصالی برق آتش گرفت و مرکز «ماندگار» هزینه تعمیر خانه را پرداخت کرد. اگراین مرکز نبود باید در خیابان میخوابیدیم، صاحب خانه اثاث مان را بیرون انداخته بود...صدای چرخ خیاطی ها در فضای کارگاه بلند شده، بوی متقال و صدای برش دسته ای پارچهها فضا را پر کرده، هر کدام از بانوان مشغول کاری هستند و در عین حال وقتی از سرگذشتشان می گویند بغض می کنند.
صدیقه نگران اجاره بها و بیکارشدن است وميگويد:«قیمتهمه چیز سه برابر شده. هر روز همه جا در مورد مشکلات اقتصادی صحبت میشود و روزی نیست که به خاطر گرانی، تن و بدنمان نلرزد. نگرانی همه ما تعطیلی مرکز و کم شدن سفارش است که باعث تولید کم در مرکز شده و خودمان خیلی خوب می دانیم که تا الان هم به سختی سر پا بودهایم... اینجا همه مشکل دارند. همه کم درآمد، مقروض، اجاره نشین و آبرومند هستیم».
کم کاری در سایه بازار خراب
همسر «صدیقه» باربر موتور است و تنها چند ماه در سال توان کار دارد...«اینجا هنرهای زیادی یاد گرفتیم، آموزش دیدیم و حالا می توانیم به راحتی به صورت مستقل کار کنیم اما انقدر به مرکز «ماندگار» مدیون هستیم که هرکدام ترجیح می دهیم به تازهواردها کمک کنیم و حامی باشیم اما هر روز دریغ از دیروز... شرایط کار خراب است، کار ما هم از رونق افتاده و مواد اولیه به سختی تامین میشود. «آوای ماندگار دروازه غار» درست در قلب منطقه و محله پر آسیبی که مردمانش با معضل فقر و اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند، فعالیت دارد؛ جایی که برای پیشگیری در حوزه کار کودک و کودک آزاری حرف اول را می زند و عملکرد قابل قبولی دارد. برگزاری دوره های مختلف آموزشی در خصوص پیشگیری از کودک آزاری، پیشگیری از خشونت خانگی ، آموزش مهارت های زندگی و... در کنار حرفه آموزی و تولید، سبب شده تا صحبت و درددل درمورد آزارهای خانگی و کودک آزاری در این مرکز به راحتی صورت گیرد و افراد آزار رسان شناسایی وبه مراکز مشاوره و روان درمانی ارجاع داده شوند. چه بسیار اتفاقات تلخی که توسط کودکان به مسئولان مرکز اطلاع داده شده و در این زمینه گام های موثری برداشته شده است.
اینجا در سه حوزه توانمندسازی حرفهای(شامل آموزش چرخکاری صنعتی،خیاطی،بافندگی،تکهدوزی وسوزن دوزی و...) مهارت های اجتماعی (شامل تقویت مهارتهای ارتباطی، آموزش مهارتهای زندگی و آموزش خانواده و...) و سوادآموزی فعالیت صورت ميگيرد و در کنار آموزش مادران، به فرزندان آنها هم توجه شده و ارتقای وضعیت تحصیلی و مهارتهای اجتماعی و مهارت های زندگی آنان از اهداف اصلی موسسه است.
«علی اکبر اسماعیل پور» مدیرعامل مرکز کارآفرینی «آوای ماندگار» در اين به خبرنگار «قانون» میگوید: اینجا را با یک مرکز خیریهای صرف اشتباه نگیرید، ما یک مرکز «کار آفرینی اجتماعی» و از معدود نهادهای مردمی هستیم که طبق استراتژی مشخص به منظور دستیابی به متُدی قابل اتکا برای توسعه محلی فعالیت میکنیم.ما اعتقاد داریم درگیر کردن خانواده های فرودست جامعه در برنامههای توسعه ، درنهایت به ارتقای کیفیت زندگی و عدالت اجتماعی در این محلات منجر شده که همان توسعه پایدار است. وی میافزاید: در مرکز توانمند سازی آوای ماندگار علاوه برفعالیت برای جمعیت هدف، به دلیل فقر روز افزون و وضعیت ناگوار اقتصادی جامعه، خانوادههای دیگری نیز در کنار حمایتهای بهداشتی – درمانی از بسته های مواد غذایی، لباس گرم و بسته های تحصیلی بهره مند میشوند. وی به نکته مهمی که خط قرمز فعالیت های مرکز است، اشاره میکند و ميگويد : تعهد و شرط اصلی پذیرش بانوان و مشارکت آنان در برنامههای توانمند سازی مرکز این است که هرگز نباید از فرزندان برای تامین معیشت خانوادههایشان استفاده کنند و چنانچه خلاف این موضوع توسط مددکاران ثابت شود، از پذیرش بانوان برای کار خودداری خواهد شد. هدف سختگیری این است که کودکان به کار اصلی خود که تحصیل، بازی و شادی های کودکانه است، بازگردند وبا حذف اشتغال کودکان ، بانوان با قدم گذاشتن به اجتماعات محلی و سازمان هایی مانند آوای ماندگار مشارکت مستقیم در برنامههای توسعه محلی داشته و نقش ایفا کنند .
هفت خان ارتباط با صدا و سیما!
وی با اشاره به آسیب های حاصل از گرانیهای اخیر، تورم و مشکلات حاشیه ای، گله هایی دارد و میگوید: سال های سال است که درمورد فعالیتهای موثر مرکز در حوزه کودکان و بانوان اطلاع رسانی های گسترده ای شده اما نهادهای دولتی برای حمایت از مرکز اقدامی نمیکنند؛ مواد اولیه گران و بد بودن شرایط بازار، مرکز را با بحران روبهرو کرده و هر زمان امکان کم شدن فعالیت های جانبی و موثر، آن هم در منطقه پر آسیب و فقیری مثل « هرندی» وجود دارد. در حالیکه جای سوال می ماند که چرا اقدامات موثر در حوزه کارآفرینی و اشتغال زنان نیازمند و درمعرض آسیب که مهمترین دستاوردشان تولید کیسههای زیست محیطی و متقال است، امکان اطلاعرسانی در سطح گسترده را ندارد؟ مگر قرار بر حمایت از تولیدات داخلی نبوده؟ ارتباط گرفتن با صدا و سیما که درست هفت خان رستم است. گرفتن یک مجوز برای داشتن یک بنر یا بیلبورد تبلیغاتی در حوزه مزایای استفاده از کیسه های متقال هم برایمان بسیار سخت است. در حالیکه فعالیت های مرکز در کنار داشتن منافع فراوان در حوزه محیطزیست، با کاهش آسیب های اجتماعی هم ارتباط نزدیکی دارد. علاوه بر این ها اسماعیل پور آرزو دارد که کاش فضای تبلیغاتی و تجاری مناطق عمومی شهری مانند فضای تبلیغی داخل واگن مترو، غرفه های فروش مستقر در ایستگاههای پرجمعیت مترو ، غرفه های داخل پارک ها و... را به جای واگذاری صرف به پیمانکاران ، بخشی را به تبلیغات و فروش محصولات کارآفرینان اجتماعی اختصاص دهنداما افسوس که صدای ما به جایی نمی رسد و هرگونه درخواست از شورای شهر و مسئولان مختلف در چنبره بروکراسی گرفتار میشود. وی می افزاید: در این شرایط، حمایت دولت برای تهیه متقال ارزان قیمت، میتواند بسیار موثر باشد اما متاسفانه قیمت متقال به متری 14 هزار تومان رسیده و با توجه به کار مرکز و لزوم حمایت از تولیدات به صرفه و با ارزش از نظر محیطزیستی، به کمک احتیاج داریم. کیسه های نان، سبزی و ... که همگی از متقال تهیه میشوند، سلامتی تزریق می کنند و لازم است در کنار تبلیغات محصولات غذایی دیگر، به تبلیغ این کالای مهم تولید شده در «آوای ماندگار» نیز پرداخته شود. در حالی که متاسفانه اطلاع رسانی درمورد نوشابه، پفک، چیپس و ... همچنان وجود دارد و هیچ گونه حمایتی از محصولات سالم نمیشود. چندین بارنیز نامه ای به خانم «ابتکار» به عنوان مشاور در حوزه امور زنان و خانواده و نیز رییس سازمان محیط زیست ارسال شد و در قالب این نامه درخواست کمک داشتیم اما انقدر حواشی در سازمانهای دولتی زیاد است که هنوز به درخواست ما رسیدگی دقیقي نشده است.
نذر و نیاز کردیم بیکار نشویم!
وقتی با اهالی آوای ماندگار صحبت میکنیم، نگرانی در میان تک تکشان موج میزند. اضطراب تعطیلی یا کاهش فعالیتهای مرکز هر کدام از آنها را بسیار نگران کرده و حتی به صورت دسته جمعی نذر و نیاز کرده اند که هر چه سریعتر از این بحران نجات پیدا کنند.يكي از آنها ميگويد:« هر سال میشنویم ممکن است مِلک «آوای ماندگار» جابهجا یا واگذار شود.
امسال هم که درگیر مشکل گرانی پارچه شدهایم... خودم زمانی با مرکز آشنا شدم که به خاطر اعتیاد همسرم، قادر به تامین یک عدد نان نبودیم، پسرم در چهار راه آدامس می فروخت و خودم خانههای مردم را تمیز می کردم اما بعد از آمدن به «آوای ماندگار»، پسرم در پیش دبستانی مرکز ثبت نام شد و خودم هم مشغول آموزش و کار شدم. پسرم وقتی کار میکرد هر روز مریض بود و همسر هم غُر ولند میکرد که چرا باید کار کنم اما با کمک و حمایت مرکز، خانوده ما نجات پیدا کرد.
حالا هم اگر چه اعتیاد همسرم درمان شده و گاهی کارگری می کند اما زندگی خیلی سخت میگذرد و هزینه های کرایه خانه و مواد غذایی سر سام آور شده است». اسماعیل پور مدیر مرکز کارآفرینی آوای ماندگار نسبت به عدم ثبات در بدنه مدیریت شهری و تاثیرآن بر مرکز ابراز نگرانی کرده و میگوید: از آنجایی که سیستم شهرداری تهران در تمام سطوح مدیریتی، مدام در حال تغییر است، هیچ ضمانتی وجود ندارد که ملک فعلی همیشه در اختیار مرکز باشد و به جای قرارداد های طولانی مدت و چندساله، قرارداد ما تاکنون یک ساله تمدید شده که البته همین یک سال هم مدت زیادی است که تمدید نشده است . روی هم رفته به دلیل عدم حمایت از مرکز، مشکلات مان هر سال پیچیده و بغرنج تر می شود.