خسروی خواهر حسین قصه را شرح داد و گفت: سال ۹۱ بر اثر یک اتفاق در روستای ما یک نفر به قتل رسید؛ برادرم حسین و باجناق آن مرحوم با هم دوست بودند. همسر مقتول در ابتدا چند نفر را به عنوان مظنون و قاتل معرفی کرده بود، اما به دلیل نبودن ادله کافی همه آنها را آزاد کرده بودند. ما با خانواده مقتول فامیل بودیم و رفت و آمد هم داشتیم تا اینکه در روستا خبر میپیچد که مقتول گمشده است و از او خبری نیست.
حسین خسروی در ادامه گفت: برخی برای من قرآن آوردند و من را قسم دادند چیزی نگویم و من هم چیزی نگفتم. تقصیر من نبود، اما قتل را گردن من انداختند. به من گفتند تو به زندان برو و ما رضایت میدهیم.
در نهایت حسین خسروی دستگیر می شود و حکم قصاص برای او می آید و ۲۸۰ میلیون دیه باید پرداخت میکرد تا رضایت خانواده را به دست بیاورد. در نهایت ۲۸۰ میلیون از طریق فضای مجازی و کمکهای یک خانم خبرنگار، کانون ناشنوایان، بهزیستی، خیران و ... جمع آوری و حسین آزاد شد.