مدتی قبل زن جوانی به پلیس رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد: همسرم به همراه برادرش اشکان فرشفروشی در شمال تهران دارد. شب گذشته همسرم مغازهاش را به مقصد خانه ترک کرده، اما برنگشته است.
آدم ربایی شبانه
با شکایت زن جوان تحقیقات برای یافتن آرش- مرد فرش فروش- آغاز شد. در نخستین گام مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته اطراف فرش فروشی رفته و پس از بازبینی دوربینها مشخص شد به محض اینکه وی از مغازه بیرون آمده و قصد سوار شدن بر خودرواش را داشته مرد جوانی با تهدید اسلحه او را سوار خودرواش کرده و از محل متواری میشود.
با بدست آمدن تصویر مرد آدم ربا، تحقیقات برای شناسایی هویت او ادامه یافت و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد متهم یکی از شاگردان مغازه وی بوده که چندی قبل اخراج شده است.
با شناسایی هویت آدم ربا به نام کامران، مأموران با هماهنگیهای قضایی بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت برای دستگیری کامران وارد عمل شدند. اما مرد جوان از خانهاش متواری شده بود و با این احتمال که او به شهرستان محل زادگاهش رفته با نیابت قضایی راهی شهرستان مورد نظر شدند.
همزمان کامران که متوجه شده بود مأموران پلیس در تعقیب او هستند آرش را رها کرد.
آدمربایی مسلحانه
کامران که از این آدمربایی به نتیجهای نرسیده بود، دوباره راهی پایتخت شد. او این بار نقشه سرقت مسلحانه از اشکان، برادر آرش را اجرا کرد. در حالی که اسلحهای در دست داشت وارد مغازه فرش فروشی شد و با تهدید سلاح خودروی شاسی بلند اشکان، پول و طلاها و مقداری از وسایل را به سرقت برد.
مرد جوان این بار با خودروی شاسی بلند اشکان راهی زادگاهش شد. اما مأموران ایست پلیس در بین راه به او مشکوک شده و هنگامی که دستور ایست دادند، کامران اقدام به فرار کرد. تعقیب و گریز آغاز شد و در نهایت مأموران با شلیک چند تیر هوایی موفق به دستگیری او شدند.
در بازرسی از خودروی شاسی بلند مأموران علاوه بر اجناس سرقتی اسلحه نیز داخل خودرو کشف کردند. بدین ترتیب مرد جوان به اداره آگاهی پایتخت منتقل شد و به آدم ربایی و سرقت مسلحانه اعتراف کرد.
کامران در تحقیقات گفت: سالها است که در مغازه این دو برادر کار میکنم، اما با شیوع کرونا و کساد شدن کار و کاسبی، اوضاع کمی بد شد و درنهایت آنها پس از سالها مرا بیرون کردند. از این ماجرا خیلی ناراحت شدم و تصمیم به انتقام گرفتم. با اسلحهای که از قبل داشتم شب حادثه به کمین آرش نشستم. وقتی مغازه را تعطیل کرد با تهدید اسلحه آرش را سوار خودروام کرده و برای اینکه در مسیر کسی به ما شک نکند او را بی هوش کردم و به راه افتادیم. زمانی که به شهرستان محل زادگاهم رسیدم او را در اتاقی حبس کردم من فقط میخواستم از او انتقام بگیرم که باخبر شدم ماجرا لو رفته و از ترس او را رها کردم.
او ادامه داد: وقتی آرش را آزاد کردم این بار به سراغ برادرش اشکان رفتم تا سرقت کنم، اما باز هم ناکام ماندم.
به دستور بازپرس سهرابی متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
انتقام عجیب کارگر اخراجی از صاحب کارش
کارگر اخراجی مغازه فرش فروشی برای انتقام از صاحب کارش نقشه ربودن او را کشید، اما وقتی پلیس را در تعقیب خود دید وی را رها کرد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران