دیروز شورای شهر تهران از بین پنج نامزد انتخابی به آقایان عباس آخوندی و پیروز حناچی رسید. عملکرد شورای شهر پنجم و همچنین گزینههای انتخابی را چقدر کارآمد میدانید؟
شورای شهر سازوکاری انتخاب کرده که ایرادی بدان نمیبینم. اینکه یک مجموعه کاندیدا مطرح کرد و از بین آنها به لیست کوچکتر پنج نفره و سپس دو نفر رسید تا از بین دو نفر باقیمانده یکی را انتخاب کند، سازوکار دموکراتیکی به نظر میرسد و نمیتوان به آن ایرادی گرفت. لکن به نظر میرسد یک مقدار مظنه را پایین گرفتند. سِمَت شهرداری تهران کم از یک وزارت ندارد و شاید در حد یک وزارتخانه خیلی بزرگ باشد. هر کدام از ادارات مناطق شهرداری تهران برای خودشان یک دنیایی هستند و قریب به چند 10 هزار پرسنل دارد. حوزه کاری شهرداری حدود 10 میلیون نفر است. بنابراین از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است. اما متاسفانه گزینههایی که در نظر میگیرند تا حدودی در یک سازوکار عجیب اتفاق افتاده و مظنه را پایین گرفتهاند. بعضا افرادی را در بین گزینهها آوردند که شاید در حد و اندازه این سمت نباشند. هرچند دو نفری که باقی ماندهاند وزندارتر از بقیه بودند ولی قبلا در بین اسامی که مطرح بود در مقایسه با پنج نفری که معرفی شدند، آدمهای وزن دارتری وجود داشت که بیشتر به این سمت نزدیک بودند. شاید یک مقدار سیاسی بودن مانع انتخاب اصلح شده است. الان همه اعضای شورای شهر اصلاحطلب هستند و واقعا فاصله سیاسی گزنیهها از همدیگر زیاد نیست. حالا اگر کاندیدایی به حزب اعتماد ملی نزدیک باشد یا به حزب اتحاد یا کارگزاران به نظرم از حیث خط سیاسی خیلی تفاوت نمیکند و واقعا در گرایشهای فرهنگی کلی شهرداری خیلی تاثیری ندارد. البته کارآمدی، توان مدیریتی و تجارب اجرایی خود فرد هم در این میان میتواند مهم باشد.
رئیس شورای شهر تهران از کاندیداها خواست که زمان باقیمانده را به عمل اختصاص دهند و نه برنامهریزی. شهردار منتخب چگونه میتواند در مدت زمان باقیمانده مشکلات و مسائل کلانشهر تهران را ساماندهی کند و چه اولویتهایی باید داشته باشد؟
باید به روشنی کار کرد و خدمت به مردم را سرلوحه قرار دهند و نه اینکه صرفا شعار باشد. کارهای زیادی در شهر تهران مانده که باید انجام شود. مهمتری آن به نظرم، پاکسازی ساختار خود شهرداری تهران است. مهمترین کاری که اعضای شورای شهر فعلی میتوانند انجام دهند این است که واقعا سعی کنند یک پاکسازی اخلاقی و پاکسازی اقتصادی کاملی در ساختار کل شهرداری تهران بهوجود بیاورند به طوری که مردم احساس کنند هر یک ریال پولی که میدهند در جهت رفاه خودشان مصرف میشود. البته منابع مالی سالم برای شهرداری پیدا کردن و آن منابع را با نظارت و درست هزینه کردن، کار مهمی است که باید انجام داد. آقای قالیباف شاید به لحاظ ساخت و ساز چندان بد نبود و خیلی نتوان به وی ایراد گرفت و ساخت و سازهای خوبی انجام داد ولی ریخت و پاشی که در منابع درآمدی و در اختصاص هزینهها در آن دوره انجام داد باید منضبط شود. هرچند ممکن است این موارد خیلی رایآور و در نگاه اول چندان چشمگیر نباشد ولی مطمئنم شهروندان تهرانی بالاخره دیر یا زود سروکارشان با شهرداری میافتد. اینکه واقعا احساس کنند این سازمان، سازمانی پاک است و در آن خدای ناکرده غل و غشی نیست و با رشوه و سفارش کارها پیش نمیرود، خیلی مهم است. اینکه مردم احساس سلامت کنند، مهمترین کاری است که شهردار باید انجام دهد و شورای شهر باید نظارت کند. البته طبیعی است که شورای شهر باید کاملا مراقب خودش باشد. یعنی اعضای شورا باید بجد مراقب همدیگر باشند که خدای ناکرده آلایشی به رانت و رانتخواری پیدا نکنند و باید از مسائلی که شائبه سود اقتصادی دارد، پرهیز کنند. البته این بدان معنا نیست که کار اقتصادی نکنند ولی آنچه به نوعی به شهرداری مربوط میشود و بوی رانتخواری از شهرداری میآید، نباید در شورای شهر اتفاق بیفتد. در این صورت چنین شورای شهری میتواند کاملا نظارت کند و دامن شهرداری را از هر نوع آلایشی پاک کند. این به نظرم اصلیترین اولویت است.
برخی از افراد جناح رقیب سرنوشت این شورای شهر را همانند شورای شهر اول پیشبینی میکنند تا جایی که چندی پیش یکی از چهرههای اصولگرا در توئیتی انتخاب آخوندی به عنوان شهردار تهران را به معنای از بین رفتن تتمه آبروی جریان اصلاحات دانست و البته ابراز امیدواری کرد که در این صورت مردم از دست این جریان در شورای شهر و شهرداری و مجلس و دولت راحت خواهند شد!
هرچند ممکن است انتقاداتی به شورای شهر وارد باشد و همین الان بنده نیز به گزینههایی که مطرح شده انتقاد کردم و گفتم که مظنه بالایی نداشتند، اما به نظرم چنین افاضاتی سست، بیمنطق، پیچیده در میل شدید به حزبگرایی و در نظر نگرفتن منافع مردم و به بیان دیگر چیزی شبیه حرف بیمورد است. به دلیل اینکه فاصله خیلی زیاد است. در شورای شهر اول واقعا فضای غوغاسالارانه خاصی حکمفرما بود که برخی تریبونها به آن دامن میزدند. جدیترین مقصران آن ماجرا همان رسانههایی بودند که دائم به اختلافات دامن میزدند و صرف نظر از فشارهایی که از بیرون شورا وارد میشد، اعضای شورا را در مصاحبهها رودرروی هم قرار میدادند، کوچکترین حرف اعضا را برجسته و رسانهای میکردند و در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که فضای شورای شهر متلاطم شود. اکنون اعضای شورای شهر با هم تفاهم دارند هرچند که حتما هم اختلاف نظرهایی دارند. مهم این است که راه مدنی برای حل و فصل اختلافات وجود داشته باشد که تا به حال هم پیش بردهاند. ولی شورا با دو بدشانسی در انتخاب شهرداران مواجه شد. گزینه اول به دلیل فشارها و حاشیههایی که بهوجود آمد و مسائلی که اکنون آشکار شده، کنارهگیری کرد. این در حالی است که کسی از این ماجراها اطلاعی نداشت و اعضای شورای شهر چندان قابل مذمت نبودند. معمولا میدانیم که اگر کسی را برای یک سمت مهم میخواهند انتخاب کنند دستگاههای زیادی باید نظر دهند و این مهم حتی در مورد شهرداران مناطق و پستهای رده سه و چهار شهرداری هم صادق است. احتمالا در مورد گزینه اول شائبههایی که وجود داشت و این روزها برملا شد، یا دستگاههای اطلاعاتی هم نمیدانستند که به مراتب اولی شورای شهریها هم نمیدانستند یا میدانستند و دریغ کردند که به شورای شهر بگویند که در این صورت آنها را باید مذمت کرد. به نظرم در ماجرای کنارهگیری گزینه اول، شورای شهر هیچ تقصیری ندارد و کار خود را خوب انجام داده است. گزینه دوم هم بدشانسی دوم شورای شهر بود. آن زمان چه کسی میتوانست پیشبینی کند که ممکن است قانونی تصویب شود که طی آن بازنشستهها منع کار شوند؟ بهخصوص که لایحه دولت هم نبوده و یادمان باشد که یک طرح مطرح بوده است و در نهایت ادامه کار آقای افشانی به دلیل قانونی که تصویب شد قابل تداوم نبود. درواقع بدشانسیها نباید به معنای اینکه شورای شهر در کار خود تعلل کرده محسوب شود. اما اینکه برخی از اصولگرایان نسبت به آقای آخوندی نگاه منفی داشته باشند، تنها میتواند معطوف به عملکرد گذشته باشد و آشکار است که اگر انتقادها به وجهی دیگر باشد و هنوز نیامده، بخواهند شمشیر را از رو ببندند، نهایت ناجوانمردی است. اولا که معلوم نیست آخوندی انتخاب شود و دوما اگر هم انتخاب شود از اول که نباید شمشیر را از رو بست.
به نظر شما کدام یک از دو گزینه باقیمانده به ساختمان بهشت راه مییابند؟
نام آقای حناچی در دورههای قبل هم مطرح بوده و سابقه طولانی در کارهای شهرداری دارد و به عنوان یک مدیر نسبتا موفق در شهرداری مطرح بوده است. به نظرم ایشان شرایط شهردار شدن را داشته است. آقای آخوندی هم که سوابق اجرایی زیادی دارند. بنابراین هر دو از لحاظ وزنکشی در مقایسه با افراد دیگری که در آن لیست پنج نفره بودند، سنگینتر بهنظر میرسند. آقای آخوندی شهردار خیلی قوی و مستقلی خواهد بود. ممکن است ایشان جاهایی تسلیم و مطیع تکتک اعضای شورای شهر نباشند. شهردار نمیتواند در مقابل شورا موضع داشته باشد ولی ممکن است اعضای شورای شهر تقاضاهایی داشته باشند که شهردار نخواهد به آن تقاضاها جواب مثبت دهد و از این جهت نمره خوبی به آقای آخوندی میدهم. آقای آخوندی به کسی امتیاز نخواهد داد و مستقل و قوی عمل خواهد کرد. انتقادی که به آقای آخوندی وارد است و میتوان به زبان درستتری هم بیان شود، به دیدگاه اقتصادیشان برمیگردد که به نظرم قابل تصحیح است. درواقع دیدگاه اقتصادی آخوندی خیلی لیبرالیستی است و این میتواند گاه در مواردی به تصمیماتی منجر شود که هزینه زندگی در تهران را بالا ببرد. ولی به نظر میرسد در جهتگیریها و تصمیمات اساسی شورای شهر میتواند دخالت داشته باشد و اداره شورای شهر را به یک نگاه افراطی اقتصادی نسپارد. مثلا تصمیماتی هست که میتواند هزینه ساختوساز و حملونقل را بالا ببرد و ممکن است برخی از مشکلات را هم حل کند ولی شورای شهر باید حواسش به جیب مردم هم باشد!