پدیده کودکان کار در ایران به ویژه در کلانشهرها که جمعیت حاشیهنشین دارند به بحرانی اجتماعی برای مردم و مسئولان تبدیل شده است. این روزها، با شیوع ویروس کرونا و افزایش مشکلات اقتصادی، شاهد افزایش کودکان کار در سطح خیابانها هستیم. کافیست چند ثانیه پشت چراغ قرمز چهارراهها توقف کنید؛ میبینید که کودکان زیادی اسفند به دست یا با دستمال و شیشه پاککن متقاضی دریافت کمک از رانندگان هستند. بیشتر این کودکان توسط افراد سودجو به دلیل نیروی کار ارزان قیمت در خیابانها و کارگاههای فاقد شناسنامه استثمار میشوند.
فرزانه احمدی (فعال حقوق کودکان کار) آسیبهای جسمی و روانی کودکان کار را برمیشمارد و معتقد است؛ بایستی حقوق این کودکان توسط دولت در نظر گرفته شود.
سازمانهای مردم نهاد (سمن) و فعالان حقوق کودکان کار در دوران کرونا چه برنامههایی برای آنها در نظرگرفتهاند؟ این برنامهها تا چه میزانی اجرا شده است؟
ما اعضای «انجمن پرنده درخت کوچک» هستیم. متاسفانه، برخی از کودکان انجمن از تحصیل عقب مانده بودند یا در چرخه تحصیل قرار نداشتند، کلاسهایی را برای آنها به صورت حضوری برگزار میکردیم. انجمن در روزهای کرونایی، برای کودکانی که در کلاسها حضور داشتند، ماسک، دستکش و ژل ضدعفونیکننده فراهم کرد. ۲ مربی از انجمن روزانه به ۴۰ کودک کار دختر و پسر ۷ تا ۱۲آموزش میدادند. مربیها به کودکان دروس مدرسه را آموزش میدهند ولی تمرکز اصلی انجمن، دروس ریاضی، علوم و فارسی است. متاسفانه پس از تشدید کرونا، برخی از مربیان مجموعه درگیر بیماری کرونا شدند و ما هم ناچار به تعطیلی کلاسهای حضوری شدیم. اگرچه کلاسهای حضوری تعطیل شده ولی تلاش کردیم، کلاسها را به صورت مجازی برگزار کنیم، اما عدهای از کودکانی به تلفن همراه دسترسی نداشتند و به همین دلیل در کلاسها شرکت نمیکردند. چرایی غیبت برخی از کودکان در کلاسها را بررسی کردیم. پس از بررسی انجام شده، متوجه شدیم برخی از کودکان از تلفن پدر خود استفاده میکنند و هنگامی که پدر در خانه نیست آنها نمیتوانند در کلاسها شرکت کنند. ناچار تعدادی تلفن همراه تهیه کردیم و در اختیار کودکان قرار دادیم تا از تحصیل بازنمانند.
به هر حال این کودکان در مکانهای عمومی و خیابانها حضور دارند و از سادهترین وسایل پیشگیری مثل ماسک محروم هستند. وضعیت سلامت کودکان کار در روزهای کرونایی چگونه است؟
شهرداری و بهزیستی با کمک یکدیگر کودکان کار را جمع آوری میکنند و در این میان ۳ نفر از کودکان انجمن هم دستگیر شدند. ۲ نفر از کودکان دستگیر شده هنوز به آغوش خانواده خود بازنگشتهاند و تلاشهای ما بیثمر بوده و نتوانستهایم برای این دو کودک کاری کنیم. در حال حاضر، بهزیستی شرایط خانوادگی این دو کودک را بررسی میکند. در طول چند سال گذشته، کودکان انجمن بیش از ۳۰ بار دستگیر شدهاند و تلاشهای ما اغلب برای آزادی بلافاصله آنها بینتیجه میماند.
باید دانست که دستگیری کودکان کار بیفایده است و مشکلات آنها را حل نمیکند. اگر این کودکان آزاد باشند، انجمنهای بسیاری در حد توان خود از این کودکان حمایت خواهند کرد و آموزش آنها را تحت پوشش قرار میدهند. اگرچه وضعیت خانواده این کودکان مناسب نیست ولی دور بودن کودک از خانواده آثار منفی به همراه دارد. کودکانی که در خیابان مشغول به کار هستند به ناچار و از روی اجبار تن به کار دادهاند. اغلب فقر اقتصادی خانوادهها، کودکان کار را به خیابانها میکشاند، اما شهرداری و بهزیستی فقط کودکان را دستگیر میکنند که این نوع برخورد، مشکلی از آنها حل نمیکند. باید دید آیا بهزیستی و شهرداری میتوانند به خانواده کودکان کمک کنند؟ آیا اشتغال پدر خانواده را تضمین میکنند؟ پس از دوران کرونا، ساعت کاری کودکان افزایش یافته است. برخی از کودکان کار در مغازههای نجاری، مکانیکی از صبح تا شب مشغول به کار هستند درحالیکه پیش از دوران کرونا به مدرسه میرفتند و ساعتی را در مدرسه میگذراندند. در بدو ورود کودکان به مراکز هم گاهاً با آنها برخورد نامناسب صورت میگیرد. گاه پس از استحمام به کودکان لباس کهنهتر از لباس خودشان میدهند و بچهها باید محیط خودشان را تمیز کنند. تعداد کمی از کودکان را به بهزیستی میدهند ولی تعداد زیادی را پس از ده روز آزاد میکنند. کودکانی هم هستند که یک سال در این مرکز ماندهاند ولی هیچ آموزشی ندیدهاند.
اگرچه زبالهگردی ممنوع شده است ولی با افزایش مشکلات اقتصادی نه تنها تعداد زبالهگردان کم نشده، بلکه تعداد آنها افزایش یافته است و کودکان زبالهگرد زیادی را میبینیم که در باکسهای زباله مشغول جمعآوری زبالهها هستند. حتی برخی از کودکان، پسماندهای غذایی رستورانها و فستفودها را میخورند. برای بهبود شرایط کودکان کار چه باید کرد؟
تعداد زیادی از کودکان کار، زبالهگرد هستند. بارها کودکان زبالهگرد را در سطح خیابان میبینم که درون سطل زباله رفتهاند و به دنبال زباله میگردند. تمامی خانوادههای کودکان زبالهگرد زیر خط فقر هستند و در حال حاضر مشکلات اقتصادی آنها دو برابر شده است. بسیاری از خانوادههای کودکان زبالهگرد ماهی یکبار هم گوشت نمیخورند. کودکان به غذاهایی مثل کتلت علاقه دارند ولی به دلیل مشکلات اقتصادی، خانوادهها توانایی تامین این غذا را برای کودکان ندارند. برخی از کودکان زبالهگرد در مراکز بازیافت زندگی میکنند و عدهای از آنها هم شب را در کنار خانواده خود میگذرانند. محیط زندگی کودکان پر از زباله خشک است، بهتر است بگوییم، زباله بخشی از زندگی آنها شده است. شرایط کودکانی که در مراکز بازیافت زندگی میکنند نسبت به کودکان دیگر بدتر است؛ بسیاری از آنها در برابر مبلغ ناچیزی خریداری شدهاند و در ۲۴ ساعت شبانهروز تنها یک وعده غذایی دریافت میکنند. محل زندگی این کودکان اتاقهای تنگ و نمور اشتراکی است. اگرچه پیمانکاران شهرداری، کودکان کار را استخدام میکنند، ولی اثبات این موضوع زمانبر است و شهرداریهای مناطق این موضوع را رد میکنند و توضیح میدهند که شهرداریها هرگز کودکان را استخدام نمیکنند بلکه پیمانکار این کار را میکند. با این حال باید پرسید آیا پیمانکار زیر نظر شهرداری کار نمیکند؟ متاسفانه مسئولان شهرداری از پاسخگویی به این دست پرسشها شانه خالی میکنند. این درحالیست که برخی سمنها و انجمنها توانستهاند برای کودکانی که در کنار خانوادهها کار و زندگی میکنند، بستر آموزشی فراهم کنند تا آنها از تحصیل باز نمانند. همچنین توانستهایم با محدودیتهایی که داریم کمک ناچیزی به خانوادهها کنیم.
دولت در خصوص کودکان کار چه باید بکند؟ مطالبات اصلی شما به عنوان فعالان حقوق کودکان کار چیست؟
جمهوری اسلامی ایران، در سال ۷۹ به پیماننامه حقوق کودکان پیوست. اگر دولت مفاد پیماننامه حقوق کودکان کار را عملی کند، بزرگترین خدمت در خصوص کودکان را انجام داده است. دولت باید به تحصیل و بهداشت رایگان توجه کند و به کودکان زیر ۱۸ سال اجازه ندهد کار کنند. بسیاری از کودکان کار از خانوادههای مهاجر هستند. این کودکان با مشکلات بسیاری روبرو هستند و از حق تحصیل محروم هستند. کودکان کار بسیاری هنوز در پشت درهای بسته مدارس میمانند و از حق آموزش برخوردار نیستند. ما انتظار داریم، کودکان بدون هیچ قید و شرطی از حق تحصیل برخوردار باشند. اگر مهاجران به کرونا مبتلا شوند، باید دو برابر خانودههای ایرانی برای درمان کرونا هزینه کنند. ما فعالان حقوق کودکان کار، انتظار داریم تا پیماننامه حقوق کودکان کار اجرا شود و تحصیل و بهداشت رایگان در قانون اساسی نیز نوشته شده است. کشور ما، مهاجران داخلی هم دارد که به دلیل مشکلات بیکاری از شهرهای دور و نزدیک به تهران آمدهاند. مهاجران غالباً کارگران باربر و ساختمانی هستند و حتی توانایی پرداخت شهریه یا همان کمک هزینه به مدرسه را ندارند. در این شرایط، کودکان آنها از تحصیل بیبهره میمانند. یکی دیگر از مطالبات فعالان کودکان کار این است که دولت کودکان زبالهگرد را از میان گروههای بازیافت خارج کند. اگرچه آنها یکی از بازوهای درآمد خانواده هستند ولی بهتر است دولت آنها را از گروههای بازیافت خارج کند. دولت باید به دنبال چرایی حضور کودکان در گروههای بازیافت باشد. کودکان را به چه دلیل دستگیر و از سطح خیابان جمع میکنند؟ یک مددکار باید همراه تیم دستگیرکننده باشد و همراه با کودک به محل زندگی او برود. انجمنهای حامی کودکان کار بارها با بهزیستی گفتگو کردهاند. این انجمنها برای تدوین آییننامه و پذیرش آن از سوی بهزیستی دو سال تلاش کردهاند ولی این آییننامه هنوز خاک میخورد. ما در مجموع خواهان آموزش بیقید و شرط، درمان رایگان و توقف دستگیری کودکان هستیم.
وضعیت کار کودکان کار مادر ایرانی چگونه است؟ چند درصد از کودکان کار مادر ایرانی هستند؟ درخواستهای این کودکان چیست؟
اگرچه آمار دقیقی از تعداد کودکان کار مادر ایرانی ندارم ولی میدانم تعداد آنها کم است. ما کودکان کار سیستان و بلوچستانی داریم که شناسنامه ندارند و از تمامی حقوق خود محروم هستند. این کودکان ایرانی هستند و مهاجر نیستند؛ اما چرا به آنها شناسنامه نمیدهند؟ متاسفانه کودکان حاصل از ازدواج موقت هم وضعیت نابسامانی دارند، یعنی اینکه شناسنامه ندارند و از حقوق خود برخوردار نیستند.
برخی از کودکان کار از سوی کارفرما مورد خشونت یا تعرض قرار میگیرند. این خشونتها چه تاثیری بر کودکان دارد؟
به نظرم کودکان کار خیابان و چهارراهها نسبت به کودکانی که در مغازهها یا کارگاهها کار میکنند، آسیب جنسی کمتری میبینند. متاسفانه ادارات و سازمانهای مربوطه شرایط کارگاهها را بررسی نمیکنند تا از حضور کودکان کار مطلع شوند. بسیاری از کارفرماها بهکارگیری کودکان را کتمان میکنند ولی با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد کودکان کار در برخی از کارگاهها کار میکنند. در این محیطها بچهها علاوه بر آسیب جنسی، بارها شاهد خشونت از سوی کارفرما هستند. این واقعیت وجود دارد و انکارنشدنی است. آسیب جنسی یا جسمی کودکان، سبب بروز خشم درونی میشود و کودکان به دنبال جبران آسیبها هستند. اگر کودک برادر یا خواهر کوچکتر داشته باشد، آنها را کتک خواهد زد. وقتی کودکانی که مورد تعرض قرار گرفتهاند به ۱۵ سالگی میرسند، مسائل جنسی در آنها بیدار میشود در این شرایط، ما شاهد بازتولید همان کارفرما خواهیم بود یعنی اینکه کودک در بزرگسالی به دیگران آسیب خواهد رساند. اگر کودکان کار کتک بخورند به طور قطع کتک خواهند زد. ما بارها حتی هنگام بازی کردن کوکان شاهد درگیری یا کتک زدن، توسط آنها بودهایم. کار کودکان بازی کردن و درس خواندن است نه در کارگاههای زیرزمینی کار کردن. باید بدانیم تنها ۱۰ درصد کودکان کار در خیابانها هستند و بسیاری از آنها در کارگاهها کار میکنند یا زبالهگرد هستند. بسیاری از کودکان دختر کار، کارهای خانگی انجام میدهند یعنی به همراه مادر خود سبزی پاک کنند. آنها ساعت ۴ صبح از خواب بیدار میشوند و ساعت ۸ صبح سبزی پاک شده را به مغازهها میبرند. ای کاش اهالی هنر دوربین خود را در دست میگرفتند تا کودکانی را نشان دهند که ساعت ۴ صبح برای کار از خواب بیدار میشوند و کودکان کارگاههای قالیبافی یا خیاطی را نشان دهند. کودکان بسیاری در کارگاههای سراجی (کیف دوزی) خیابان امین حضور مشغول به کار هستند ولی دوربینها چیزی از آنها ضبط نمیکند. برخی کودکان هم در آتشسوزی کارگاهها صدمه میبینند ولی دوربینها تصویری از آنها ضبط نمیکند.
خطر تعرض جنسی کودکان کارِ کارگاهها را تهدید میکند/ کودکانی ایرانی بدون شناسنامه توسط مافیای زباله استثمار میشوند!
یک فعال حقوق کودکان کار میگوید: بسیاری از کودکانی کاری که در چهارراه مشغول به کار هستند، نسبت به کودکان شاغل در کارگاهها آسیب کمتری میبینند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران