مهرگان پس از جشن نوروز، بزرگترین جشن ایرانیان است که از هزاره دوم پیش از میلاد در دهم مهر یا نزدیکترین زمان به دهم مهر برگزار میشده است و بعضی معتقدند حدود چهارهزار سال قدمت دارد. نخستین روز جشن را مهرگان عامه و آخرین روز آن را جشن مهرگان خاصه مینامند. مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت است.
این جشن سه جنبه طبیعی، اسطوره ای و دینی دارد؛ در جنبه طبیعی مهرگان از این جهت جشن گرفته میشود که اندازه شب و روز در مهر برابر میشود. همچنین مهر برابر است با پایان فصل برداشت کشاورزی. از اینرو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده ایرانیان باستان بودند، است. در جنبه اسطورهای مهرگان باید گفت که از دیرباز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر درفش کاویانی را برداشت و علیه ضحاک ماردوش قیامی مردمی بر پا کرد و فرمانروایی را به فریدون داد . او بر ضحاک غلبه کرد، او را گرفته و به کوه دماوند فرستاد تا در بند شود. از اینرو مردم این پیروزی را جشن گرفتند و بعد از آن حکام با مهر و محبت با رعایا رفتار می کردند و به این دلیل این جشن مهرگان نامیده شد.
در جنبه دینی از سلمان فارسی نقل شده است که ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم: خداوند برای زینت بندگان خود، یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر. همچنین در دوره اردشیر دوم هخامنشی، میترا در کنار آناهیتا به عنوان ایزدی بزرگ ستایش میشد که در این میان، مهریشت که در ستایش میتراست، کهنترین، استوارترین و مهمترین یشت اوستاست.
صرف نظر از اینکه مهرگان را در کدام یک از سه جنبه فوق گرامی داریم، فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمتهایی است که به انسان ارزانی داشته و تحکیم دوستی و محبت میان انسانهاست. مهرگان نیز مانند نوروز با مراسم خاص و آداب و رسوم ویژه برگزار میشده است. چنانکه از نوشتارها برمیآید مردم در این روزها با جامههای ارغوانی گرد هم میآمدند و در سفره مهرگانی گل همیشه شکفته گذاشته و پیرامون آن را با گلهای دیگر آذین میکردند. میوههای مختلف پاییزی که ترجیحا به رنگ سرخ و زرد و ارغوانی بوده مثل سنجد، انار، سیب، خرمالو و... به این سفره اضافه میشده است. از دیگر لازمههای سفره مهرگان جام آتش یا شمع، شکر، شیرینی و گلاب بوده است.
پیشنه جشن مهرگان
بنیاد و ریشه واژه مهر به واژه مشترک هند و ایرانی miθra برمیگردد. این واژه در اوستا به صورت miθra «ایزد میترا» به کار رفته است. بسیاری واژه مهر را «عشق، دوستی» معنا میکنند، نه «پیمان و قرارداد» زیرا آنچه میان روابط خانوادگی معنا دارد، «عشق، دوستی» است و نه «پیمان و قرارداد». مهر به معنای فروغ و روشنایی نیز به کار رفتهاست، در نخستین سده میلادی میترائیسم در سراسر روم گسترش یافت و نقش نگارههای برجامانده تاکیدی از گسترش این آیین دارد.
برخی از این نگارههای به جا مانده نوشتهای دارند با عنوان «sol invictus» به معنای «خورشید همواره پیروز». این نوشته به معنی دیگری از مهر یا میترا، «خورشید» تاکید میکند. پیشتر مهرگان با نام بغ یادی، بگ یادی (bāgayādi) به کار میرفته است، بر این اساس برخی بخش نخست این نام را baga «بغ، خدا» و بخش دوم را yāda «ستایش» و در کل به معنی «خدایان ستایش» میدانند. میترا در میان ایرانیان با لقب «بغ» بیان شده، به همین جهت احتمال اینکه منظور از «بغ» در بخش نخست واژه همان «میترا» و احتمال اینکه بخش دوم صورت صرف شده از yad به معنی «جشن» باشد. در مجموع میتوان آن را «جشن بغ»، «جشن میترا» یا «جشن مهر» ترجمه کرد. هاشم رضی ایرانشناس و مترجم ایرانی واژه «گان» را پسوندی میداند برابر با معنی جشن؛ بنابراین میتوان این جشن را «جشن مهر» یا «مهرگان» نامید ولی این گفته برخلاف ادبیات کلاسیک فارسی است که در آن بیشتر شاعران از رودکی، پدر شعر فارسی تا دیگران عبارت «جشن مهرگان» را به کار بردهاند.
پیشینه جشن مهرگان به هزاره دوم پیش از میلاد برمیگردد و بیش از چهارهزارسال قدمت دارد؛ دیرینگی این جشن دستِکم تا دوران شاهان باستانی و بزرگی چون فریدون بازمیگردد. فردوسی در شاهنامه به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است. پیش از هخامنشیان، جشن مهرگان بغیادی، بگیادی (یاد خدا–سپاسگزاری از خدا) نام داشت. بغداد(خدا آن را داده) نام باغی در نزدیکی تیسفون پایتخت اشکانیان و ساسانیان بود که بعدها به شهر تبدیل شد، نام شهر بغداد کنونی برگرفته از همین نام پارسی است. براساس متون اوستا تقویم ایرانیان پیش از هخامنشیان دارای دو فصل تابستان و زمستان است که نوروز جشن آغاز سال جدید و فصل تابستان و مهرگان جشن آغاز نیمه دوم سال و فصل زمستان بودهاست. برای نمونه ناصرخسرو در این بیت هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند: «نوروز به از مهرگان، گرچه هر دو زمانند، اعتدالی». امروزه این جشن در دهم مهر برگزار میشود. حال آنکه چند نفر از ایرانشناسان آن را نادرست میدانند. البته همانگونه که در گزارش فردوسی دیده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بودهاست و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شايد تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشتهاست اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل میشود. منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شدهاست. دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهر و نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دورههایی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بودهاست و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کردهاند. تثبیت آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگی مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. میدانیم که سال زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه میپذیرد. قاعدهای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشنهای فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار میشود. در این جشنها گاه ترانههایی نیز خوانده میشود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره میشود. شاید بتوان شیوه سال تحصیلیِ امروزی را باقیمانده گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست.امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد و طایفههای کردان شُکری باقیماندهاست. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه در دو ناحیه «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز با نام «نوروز پاییزی/ نوروز تیرماه» یاد میکنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز را «تیرماه» مینامند.
روز مهر یا مهرروز
در گاهشماری زرتشتی یا اوستایی، سال۱۲برج و برج۳۰ روز بودهاست و هر روز از برج نامی داشتهاست. بعضی از این نامها، به نام برجهای دوازدهگانه نامیده میشد؛ هرگاه نام روز و برج همنام میشد ایرانیان آن روز را جشن میگرفتند. برای نمونه دهمین روز به نام تیر، شانزدهمین روز به نام مهر و پنجمین روز به نام سپندارمذ بود که به ترتیب جشنهای تیرگان، مهرگان، اسفندگان را جشن میگرفتند. بسیاری مهرگان را روز پیروزی فریدون بر ضحاک میدانند. در تاریخ طبری چنین آمدهاست: «فریدون سر بیوراسب (ضحاک) را با گرز سرخمیدهای بکوفت، پس او را به کوه دماوند برد و دست و بازویش را محکم ببست و به چاه افکند و فرمان داد که روز مهر ماه مهروز را عید بگیرندو این همان جشن مهرگان است». همچنین در آثارالباقیه آمدهاست: «روز بیست و یکم، رامروز است که مهرگان بزرگ باشد و سبب این عید آن است که فریدون به ضحاک ظفر یافت و او را به قید اسارت درآورد و چون ضحاک را به پیش فریدون آوردند، ضحاک گفت مرا به خون جدّت مکش و فریدون از راه انکار این قول گفت: آیا طمع کردهای که با جم در قصاص همسر قرین باشی بلکه من تو را به خون گاو نری که در خانه جدم بود میکشم سپس بفرمود تا او را بند کردند و در کوه دماوند حبس نمودند و مردم از شر او راحت شدند و این روز را عید دانستند». در این روز [روز مهر از ماه مهر] بود که فریدون بر گاو سوار شد. و گردیزی در زین الاخبار (ص۵۲۴) آوردهاست: «رام روز بودست از مهر ماه...که چون فریدون را از شیر مادر باز کردند، بر گاو نشست، اندرین روز بود».
جشن هخامنشی میتراکانا
زمان برگزاری جشن مهرگان در یکم ماه مهر و آغاز فصل پاییز بودهاست و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و شايد تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشتهاست اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهرروز از مهر یا شانزدهم ماه مهر منتقل میشود و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهر در گاهشماری ایرانی منسوب است اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویمهای محلی نیز بهره میبرند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلا برابر با حدود نیمه بهمن و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمن است. زمان برگزاری مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است. بنابر سنگنوشته بیستون، داریوش بزرگ بر گئومات مغ در روز دهم ماه بگیادیش (ماه هفتم، برابر با مهر) پیروز شدهاست. به گزارش هرودوت، از آن سال ایرانیان آن روز را به نام روز «مگوفونی» (مغکشی) جشن میگرفتند. پژوهشگران با توجه به اشتباهات یونانیان از خوانش نامهای پارسی احتمال میدهند که این واژه «بگو زتی»باشد که در این صورت نه به مغ که به بغ (مهر) پیوند دارد و در این روز ایرانیان به قربانی کردن برای بغ میترا میپرداختند و نه مغکشی. شايد از دوره اشکانی یا ساسانی جشن مهرگان به مهرروز از مهریا شانزدهمین روز ماه مهر منتقل میشود اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویمهای محلی نیز بهره میبرند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی، فعلا برابر با حدود نیمه بهمن و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمناست. زرتشتیان جشن مهرگان را همه ساله در اواخر ماه بهمن یا در حدود دهم ماه مهر برگزار میکنند. موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با استفاده از گاهشماریهای سنتی با ماههای ۳۰ روزه را بیتوجهی به دانش نجوم و دستاوردهای خیام و موجب ناهماهنگی در جشنها دانسته و لزوم توجه به گاهشماری ملی و رسمی با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شدهاست. برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به: گاهشماری جلالی بخش قوانین تقویم ایرانی. مهرگان دارای سه بعد طبیعی، اسطورهای و دینی است.
مهرگان طبیعی
مهرگان همچون نوروز دارای اعتدال کیهانی است. اندازه شب و روز در مهر برابر میشود و شاید از همین رو این ماه را به نام مهر که ایزد داوری و عدالت و دادگستری است، گذاشتهاند.
همچنین مهر برابر است با پایان فصل برداشت کشاورزی. از این رو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده مردمان دوران کهن بودند، است. همچنین این حاکمان در این زمان خراج و مالیات را از مردم میستاندند و از این رو برای دولتهای عرب و ترک و مغول که بر ایران چیره شده و با فرهنگ آنان بیگانه بودند هم مهرگان رسمیت داشت. برخی بر این باورند که در دورههایی نوروز ایرانی، نوروز پاییزی بودهاست و نوروز بهاری سپس بر آن غلبه یافتهاست.
مهرگان اسطورهای
شاید پیروزی داریوش بزرگ بر گئومات مغ غاصب که به ادعای کتیبه بیستون، بر مردم ستم کرده و مال آنها را ستانده و نیایشگاهها را ویران کرده بود، باعث شد تا بنا بر داستان کهن ضحاک و فریدون پیروزی نیکی بر بدی در این تاریخ روایت شده و از آن پس مهرگان را روز پیروزی کاوه آهنگر و بر تخت نشستن فریدون شاه بدانند. دقیقی شاعر زرتشتی چنین میسراید: «مهرگان آمد جشن ملک افریدونا/ آن کجا گاو به پرورش بر مایونا» و اسدی توسی و فردوسی نیز در شعر خود داستان حماسی فریدون و ضحاک را در خور توصیف دانستهاند.
مهرگان دینی
کومون، خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» چنین میگوید: «بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی» یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند». در ایران که از دوره هخامنشی دین مزداپرستی یا زرتشتی در غرب کشور همچون شرق چیرگی یافت، میترا از مقام بزرگترین خدای آریایی تنزل کرده و یکی از آفریدگان اهورا مزدا دانسته شد. با اینحال از دوره اردشیر دوم هخامنشی، میترا در کنار آناهیتا به عنوان ایزدی بزرگ ستایش میشد. زرتشتیان در جشنهای برابری روز و ماه ایزد مربوطه را ستایش میکردند و یشت ویژه آن ایزد در اوستا را میخواندند که در این میان مهریشت که در ستایش میتراست، کهنترین، استوارترین و مهمترین یشت اوستاست.
آیینهای مهرگان
آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگارهها و متون باستانی و نوشتههای مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی(مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث،...) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعد سلمان و...) دریافت میشود، مردمان در این روز تا حد امکان با جامههای ارغوانی (یا دستکم با آرایههای ارغوانی) بر گرد هم میآمدهاند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشته شادباش» یا به قول امروزی، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشتهاند. این شادباشها را معمولا با بویی خوش همراه میساخته و در لفافهای زیبا میپیچیدهاند.
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود، گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آن را با گلهای دیگر آذین میکردند. امروزه نمیدانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی خاصي بودهاست یا نام عمومیِ گلهایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا میمانند. در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که ترجیحا به رنگ سرخ باشد، به این سفره اضافه میشد. میوههایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی. دیگر خوراکیهای خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن مینوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه میشد. غلهها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمههای سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنیهای محلی و بویهای خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختهاند. سرودهایی از مهریشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت میرفتهاند (میرقصیدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبوییها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش میشوند. از آنجا که نشانههای بسیاری، همچون تندیسها، کتیبهها و سنگنگارهها (از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت میکند؛ بعید نیست که «سماع»های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دگرگون شده همان ارغشتهای میترایی باشد. در پایان مراسم، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود که بهطور دستهجمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمانهای گذشته، در هم فشرده میشدند.
موسیقی مهرگان
خلف تبریزی در برهان قاطع برای یکی از مقامها و لحنهای موسیقی سنتی ایران نام «موسیقی مهرگانی» را آوردهاست که گمان میرود در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژهای نواخته میشده که اکنون از آن آگاهی نداریم. همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی، مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است و نیز نظامی گنجوی در منظومه خسرو و شیرین نام بیست و یکمین لحن از 30 لحن نامبردارشده را «مهرگانی» نوشتهاست.
مهرگان در زمان حاضر
بهرام فرهوشی از برگزاری مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی، در بین زرتشتیان یزد و کرمان و نیز از آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زردشتی نشین یزد، برای ایزد مهر خبر میدهد. تا 30 سال پیش، زردشتیان کرمان، در این روز به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ویژه، یادمان مردگان میپختند.
جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران، که در نیمه اول مهر است، در برخی از سالها در دهم یا شانزدهم مهر (مهرگان) برگزار میشد. زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال آل احمد، با مهرگان هم پیوند میداند. صدرالدین عینی در یادداشتها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد میکند که هر سال در ماه میزان برگزار میشد. جشنی که میتواند، با همه دگرگونیها، بازمانده جشن مهرگان باشد. برخی انجمنها و نهادهای مردمی و غیردولتی نیز تلاش میکنند این جشن بزرگ را زنده گردانند.