در این برهه ای که بحران آب به یکی از جدیترین دغدغههای ملی تبدیل شده است، پروژه ای بمانند انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی ایران،با صدها کیلومتر طول ،دهها ایستگاه پمپاژ و واحدهای شیرینسازی ، فراتر از یک سازه مطرح وگفته می شود با مجموعهای از تصمیمات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، آینده استانهای اصفهان، یزد و کرمان را تحتتأثیر قرار میدهد. گامی راهبردی که برای بقاء صنعت و زیستبوم کشور،پر اهمیت و در قلب این تحولات ،فولاد مبارکه ، نقش محوری را ایفا میکند.
این مجموعه با سرمایهگذاری سنگین در این طرح، نشان داده است که صنعت فولاد بدون دسترسی به منابع پایدار آب، آیندهای قابل اتکا ندارد. وحالا نه تنها مصرفکننده، بلکه شریک اصلی توسعه زیرساخت است.
چرا آب دریا حیاتی شده است؟
خشکسالیهای پیاپی، کاهش سطح زایندهرود و برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی، فلات مرکزی را به وضعیت بحرانی رسانده است .
شرایطی سخت که مضاف برتأثیر در تامین آب شرب ، فعالیت های کشاورزی وصنعت را هم به شدت ،تحت الشعاع خود قرار داده است.
درواقع آب برای صنایع نه یک ماده جانبی، بلکه جزء جداییناپذیر از فرآیند تولید است. هر وقفه در تأمین آب، هزاران شغل و میلیاردها تومان ارزش افزوده را تهدید میکند.
با این اوصاف ،تعدادی از صنایع ،پای به میدان گذاشته تا شاید بتوان از این بحران ،عبور کرد. دراین میان فولاد مبارکه بهعنوان بزرگترین واحد صنعتی کشور با اجرای راهبردی متفاوت ،کاهش وابستگی به منابع داخلی و حرکت به سمت استفاده از آب دریا و پساب شهری را درپیش گرفته است.
ضمن آنکه از منظر اجتماعی، اگر سیاستگذاری عادلانه در تخصیص آب اجرا شود، مردم نیز از مزایای آن بهرهمند خواهند شد؛ از بهبود کیفیت آب شرب گرفته تا کاهش رقابت میان کشاورزی و صنعت که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
طرحی است که امیدی تازه برای صنعت و مردم محسوب شده وچنانچه با سیاستگذاری عادلانه همراه شود، میتواند همزمان امنیت تولید، بهبود کیفیت آب شرب و کاهش فشار بر منابع زیرزمینی را رقم بزند.
فولاد مبارکه از وابستگی به منابع داخلی رها خواهد شد
از نقطه نظر متولیان این حوزه ،هر مترمکعب آب منتقلشده از دریا، چندین دلار ارزش افزوده صنعتی ایجاد میکند.
این پروژه علاوه بر تأمین آب، زیرساختهای حملونقل و انرژی را در مسیر جنوب به مرکز کشور توسعه میدهد و اشتغال غیرمستقیم در استانهای مسیر خط را افزایش میدهد.
حال آنکه موفقیت پروژه انتقال آب دریا در گرو رعایت الزاماتی است که مهم ترین آن ها شفافیت در تخصیص آب میان صنعت، کشاورزی و شرب،مدیریت زیستمحیطی پساب شور و مصرف انرژی است.
به گفته غلامرضا سلیمی، معاون بهرهبرداری فولاد مبارکه
میانگین جهانی مصرف آب برای تولید هر تن فولاد خام بین ۵ تا ۸ مترمکعب است، اما فولاد مبارکه توانسته این رقم را به حدود ۲.۲ تا ۲.۶ مترمکعب برساند که یکی از پایینترین اعداد در جهان است.
او بیان می کند : بیش از ۶۰ درصد آب مورد نیاز این شرکت از پساب شهری و صنعتی تأمین میشود و کمتر از ۱.۵ درصد برداشت از زایندهرود دارد. دستاوردی که نتیجه سرمایهگذاریهای کلان در تصفیه پساب و بازچرخانی آب در خطوط تولید است.
این مسئول ادامه می دهد :ضمن آنکه با تکمیل پروژه انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان، فولاد مبارکه بهطور کامل از وابستگی به منابع داخلی رها خواهد شد. این طرح نه تنها امنیت تولید را تضمین میکند، بلکه فشار بر منابع زیرزمینی و زایندهرود را کاهش میدهد.
او توضیح می دهد :طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس به استان اصفهان، بهعنوان یکی از بزرگترین پروژههای زیرساختی کشور، نقطه عطفی در مسیر توسعه پایدار فولاد مبارکه محسوب میشود. این شرکت صنعتی که سالها با چالش کمآبی در منطقه خشک اصفهان روبهرو بوده، اکنون با اجرای این طرح راهبردی در آستانه دستیابی به خودکفایی کامل در تأمین منابع آبی قرار دارد.
سلیمی دوباره تأکید می کند : کمتر از ۱.۵ درصد آب مصرفی فولاد مبارکه از رودخانه زاینده رود برداشت میشود و با بهرهبرداری از خط انتقال آب دریای عمان، این میزان نیز به صفر خواهد رسید. اقدامی که در کنار تضمین تأمین امنیت آبی شرکت ،الگویی برای سایر صنایع بزرگ کشور در مدیریت منابع حیاتی خواهد بود.
به گفته این مسئول پروژه اشاره شده علاوه بر تأمین نیازهای صنعتی، پیامدهای مثبت زیستمحیطی نیز به همراه دارد. استفاده از آب دریا برای مصارف صنعتی، فشار بر منابع آب شیرین داخلی را کاهش داده و امکان بازگرداندن سهم بیشتری از آب به بخش کشاورزی و شرب را فراهم میسازد. فولاد مبارکه با این رویکرد نشان داده است که توسعه صنعتی میتواند همسو با حفاظت از محیطزیست پیش برود.
پیشگام در حفاظت از منابع طبیعی
کاهش مصرف آب، سرمایهگذاری در تصفیه پساب، حرکت به سمت استفاده از آب دریا و مدیریت هوشمند انرژی، ازاقداماتی است که فولاد مبارکه با حرکت به سمت آن ها توانسته است نمونه ای از صنعت پایدار ایرانی را ارائه نماید.
نگاهی ارزشمند که توسعه صنعتی را با حفظ محیطزیست و امنیت منابع حیاتی پیوند زده ونشان می دهد صنعت ،میتواند پیشگام در حفاظت از منابع طبیعی نیز باشد.
به شرط آنکه الزامات شفافیت، محیطزیست و اقتصاد در کنار هم رعایت شوند این آب تازه میتواند نوید بخش آیندهای روشنتر برای مردم و صنعت باشد و شرایطی را محقق سازد که در آن توسعه و عدالت، در همراهی با یکدیگر پیش میروند.