در روزهای پایانی اسفند 90 آتشسوزی در مغازه فروش ضایعات پارچه در کیلومتر 7 جاده قدیم کرج به آتشنشانان و پلیس تهران گزارش شد. آتشنشانان با حضور در محل، آتش را خاموش کردند و ماموران حاضر در محل جسد مرد 45 سالهای را که صاحب مغازه بود در طبقه دوم مغازه یافتند که براثر خفگی به قتل رسیده و بعد عاملان جنایت آنجا را به آتش کشیده بودند. با شناسایی و تحقیق از خانواده مقتول معلوم شد که خودروی سمند وی مقابل مغازه پارک بوده که سرقت شده است.
دو ماه بعد از این جنایت رد زن معتادی در پرونده بهدست آمد که بعد از دستگیری اعتراف کرد که شوهر موقتش همراه دو مامور قلابی به مغازه مرد پارچهفروش رفته و دست به قتل زده و سرقت خودرو نیز کار آنهاست. با اعتراف وی عامل جنایت و همدستانش بازداشت و با اعتراف به جرایمشان روانه زندان شدند. متهمان مدتی بعد در شعبه 71 دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. عامل جنایت در دفاع از خود گفت: مقتول را زیاد نمیشناختم. آموزشگاه زبان انگلیسی دارم و چندی قبل با زنی آشنا شده و با او ازدواج موقت کردم. وی معتاد بود و اختلافمان سر اعتیادش باعث شد بیآنکه جدا شویم، فرار کند. بعد از مدتی پی بردم او شبها در مغازه مقتول میخوابد. یکشب سراغ آن زن رفتم که به من گفت مقتول فقط جا و مکان به وی داده و صبحها باید مغازه را ترک کند.
گفتههای او را نمیتوانستم قبول کنم. او را تهدید کردم که ما را به آن مغازه راه دهد. آن شب قبل از رفتن مقتول من و دوستانم که یکی از آنها راننده و دیگری از کارکنان آموزشگاهم بود با جعل عنوان پلیس وارد مغازه وی شده با او درگیر شده، او را خفه کرده و بعد آنجا را به آتش کشیدیم تا ردی نماند و با سرقت خودرویش فرار کردیم. دیگر متهمان نیز گفتههای او را تائید کردند. آنها به زندان بازگشتند و با توجه به درخواست اولیایدم، قاتل حکم قصاص گرفت و همدستانش به حبس محکوم شدند. با تائید حکم اعدام مرد جوان از سوی قضات شعبه 24 دیوانعالی کشور، پرونده به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد و بعد از چند سال مرد اعدامی پای چوبهدار رفت اما در روز اجرا، اولیایدم در زندان رجاییشهر کرج حاضر نشدند و مرد اعدامی از سوئیت به سلولش بازگشت و حکم مرگ وی به تعویق افتاد.
در این مدت با توجه به ابراز ندامت متهم در زندان، واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران در تلاش برای جلب رضایت خانواده مقتول بودند تا اینکه ماه رمضان امسال دوباره او را به سوئیت بردند تا حکم قصاص وی اجرا شود. با توجه به اینکه خانواده مقتول برای اجرا در زندان حاضر شده بودند این بار مرد جوان پای چوبهدار رفت اما فرصتی یک ماهه برای جلبرضایت گرفت و اینبار هم حکمش متوقف شد. مرد اعدامی در این مدت نتوانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند و دوباره پرونده او برای اجرا به جریان افتاد. قرار بود او برای سومین بار پای چوبه دار برود که با تلاش مریم خلیفه، دادیار شعبه چهارم اجرای احکام کیفری دادسرای جنایی تهران و تشکیل جلسات صلح و سازش با خانواده مقتول، عاقبت رضایت خانواده مقتول جلب شد و مرد اعدامی با پرداخت دیه بخشیده شد و از مجازات قصاص
نجات یافت.
بخشش قاتلی که ۳بار از دروازه مرگ برگشت
مامور قلابی که به خاطر همسر فراریاش مرد پارچهفروش را کشته بود با رضایت اولیایدم از چوبهدار نجات یافت. قاتل قبل از بخشش سه بار تا یکقدمی چوبهدار رفته بود.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران