خلاصه سرشان توی کار خودشان بود و میرفتند و میآمدند و تمام! در مقابل، گروه دیگری اهل کندن بودند و چون معمولا یا خودشان، خود قدرت بودند یا پشتشان به قدرت و ثروت گرم بود، تا جایی که زورشان میرسید، میکندند، میبردند و میخوردند! به زبان ساده، کاری به کار شهر و مردمانش نداشتند و هرجا که راه میداد، حصاری میکشیدند و درختانی قطع میکردند و عمارتی میساختند تا خودشان کیف کنند و تمام! بسیاری از درباریان قجری در گروه دوم جای داشتند.
اما دسته سوم، انسانهایی سبز و باشکوه بودند؛ انسانهای نازنینی که حتی اگر دل شهرشان هم درد میکرد، رنگشان میپرید و مرهم شهر بودند؛ حتی موهای شهر، ابروان، گونهها و حتی چشم و چشمههای شهر نیز برایشان مهم بود و خلاصه در یک کلام، اهل کاشت بودند تا برداشت. یکی از این آدمهای سبز و کوشا در راه آبادانی پایتخت، جناب کریمخان ساعی بود؛ مردی که حتی حساب شمارش نفسهای تهران را داشت و در کودکی شهرش، پیشبینی شمارگان نفس شهرش در دوره جوانی را هم میکرد و برای ششهای پایتخت تا توانست درخت کاشت و کاشت. ماندگارترین اثر نیز همان پارک ساعی معروف است که حتما در هوای پاک و پاکیزه آنجا نفس کشیدهاید.
کریم ساعی که بود؟
ساعی، بنیانگذار پارک ساعی است. او که گسترش تهران را پیشبینی میکرد، در جوار طولانیترین خیابان تهران، یعنی خیابان ولیعصر تا توانست درخت کاشت و در دورهای، اداره و رسیدگی به آنها را به وزارت کشور وقت سپرد. او ازجمله نخستین مردمانی بود که متن زندگیاش، با سبزی و طبیعت، پیوند خورده بود و از نخستین بنیانگذاران علوم منابع طبیعی، رشته جنگلداری و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در ایران بود.
تولد او در سال ۱۲۸۹شمسی و در مشهد رخ داد و برای سپری کردن دوره تحصیلات عالی، ساکن پایتخت شد. تحصیلات او چه در تهران و چه در خارج از کشور با جنگل پیوند داشت؛ تا جایی که در همان سالها، جهان او را بهعنوان یکی از چهرههای شاخص علمی میشناخت.
معماری بوستان ساعی
در بوستان ساعی، اختلاف ارتفاع حدود ۳۰متری، پارک را به درهای باصفا تبدیل کرده که مثل دیگر باغهای ایرانی، بوستان حولمحور آب و عناصر آن میچرخد؛ عناصری چون حوض، فواره و آبنما که برای رسیدن به آنها، باید از پلهها و سطوح شیبدار عبور کنی تا به کف متعادل بوستان برسی. از رازورمزهای مگوی این بوستان آن است که معمار چیرهدست آن، منابع آبی را در سطوح بالای بوستان بنا کرده تا بدون صرف انرژی، آب، خودش مسیرش را پیدا کند و برای سیرابکردن کف پارک، همهجای پارک را آبیاری کند.
ورودیهای پارک
۶ ورودی در غرب و شرق، تهرانیهای عاشق طبیعت را به پارک دعوت میکند؛ ورودیهایی که بخشی از آنها مثل یکی از ورودیهای شرقی، همسطح خیابان است و بخشی، غیرهمسطح و با ارتفاع زیاد که پلههای سنگی، مهمانان را به قلب پارک هدایت میکند.
از فرهنگسرا چه خبر؟
فرهنگسرای سرو ازجمله فعالترین مکانهای فرهنگی تهران بود که شهرداری تهران در سال ۱۳۷۴، آن را در ضلع شمالی پارک ساعی افتتاح و بوستان ساعی وجه فرهنگی و هنری چشمگیری پیدا کرد. سالن اجتماعات، کتابخانه، کلاسهای ریز و درشت فرهنگی و هنری و دهها و صدها کارگاه دیگر، تنها نمونههای کوچکی از چشمه فرهنگی این فرهنگسرا بودند که توانستند روح بسیاری از نوجوانان و جوانان را سیراب کنند. البته این فرهنگسرا در سال ۱۳۸۰ به افتخار بانوان ایرانزمین، به فرهنگسرای بانو تغییر نام داد و همچنان یکی از قلبهای تپنده فرهنگی و هنری شهر است.
باغ ژاپنی
ضلع جنوبی بوستان، به سبک باغهای ژاپنی طراحی شده که در آن، برای زیست پرندگان آبزی هم جانمایی شده است. البته در دورههای گوناگون، بهخاطر مسائل بهداشتی، این موجودات دوست داشتنی، کم و زیاد میشدند و گونههایی به آنها اضافه یا کم میشد. در این تنوع جانوری، گاهی گونههایی مثل سنجاب، همستر، خرگوش و قفس پرندگان برای نگهداری طاووس و طوطی هم دیده شده است.
دستهگل ساعی پارک شد
ساعی به فکر ریههای شهر بود و در زمینی به وسعت ۳۰هکتار که در محدوده میدان ونک تا خیابان شهید بهشتی اکنون را شامل میشد، تا توانست درختانی مثل چنار یا عرعر کاشت؛ درختانی که با آب و هوای تهران سازگار بودند. شکل کاشت درختان در بخشی از این محدوده هم خلاقانه بود؛ پلکانی و جنگلی! تا اینکه شهرداری تهران، حدود سال ۱۳۴۲تصمیم گرفت در این منطقه بوستانی بسازد و بهترینجا، همان فضای مصفای پلکانی بود که ساعیجان، سنگبنایش را گذاشته بود.
طرح و نقشه بوستان را به معماری صاحبنام به نام حسین محبوبی سپردند و کار ساخت بوستان، حدود ۱۰سال طول کشید و سرانجام در سال ۱۳۵۲، پارکی با مساحت ۱۲۰هزار مترمربع، شاخههایش را به روی مردم گشود و افتتاح شد؛ پارکی که به احترام بنیانگذارش، آن را ساعی نامیدند.
در قلب این بوستان، سالهاست تندیس کریمخان ساعی، روی نیمکتی نشسته و انگار همچنان از دستهگلی که به تهران بخشیده، مراقبت میکند.
منبع: همشهری
منبع: faradeed-239205