به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ خیابان انقلاب و راسته کتابفروشیهای آن، شاهراه فرهنگی پایتخت کشور است؛ خیابانی خاطرهانگیز برای قشرهای کتابخوان و کتابدوست که سالهاست در تلاطمی میان هویت تاریخی و آشوب روزمره گرفتار شده است. پیادهروهایش ـ که روزگاری ویترین کتابفروشیهای معتبر و پاتوق اهالی فرهنگ بودند ـ به تسخیر بساطیهایی درآمده که همهچیز دارند. کتابهای قاچاق، ممنوعه و زیرزمینی. در این میان، شهرداری تهران طرحی برای ساماندهی دستفروشان کتاب این راسته در دست اجرا دارد. قرار است تا پایان بهار ۱۴۰۴، دستفروشان کتاب به فضایی دیگر منتقل شوند و از این مسیر بساط بساطگسترها یا همان قاچاقفروشها هم برچیده شود.
ماهیت طرح ساماندهی دستفروشان کتاب
اواخر بهمنماه سال گذشته شهرداری تهران اعلام کرد، طرح ساماندهی دستفروشان کتاب خیابان انقلاب را آغاز کرده است؛ طرحی دومرحلهای برای پایان دادن به هرجومرج پیادهروهای این محور فرهنگی تهران که شهرداری تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد و اتحادیه ناشران و کتابفروشان پای آن هستند. مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران گفته بود، زمینی ۵۰۰ متری در خیابان کارگر شمالی را برای این کار در نظر گرفتهاند و مشغول مذاکره با مالک یعنی دانشگاه تهران هستند و پس از خرید ملک با نظارت وزارت فرهنگ و اتحادیه ناشران و کتابفروشان، دستفروشان کتاب را شناسایی و آنجا مستقر میکنند.
در فاز دوم طرح هم قرار است فعالیت دستفروشان رسمی شود. یعنی دستفروشان باید مجوزهای قانونی دریافت کنند تا از مشاغل غیررسمی به سمت مشاغل پایدار و رسمی هدایت شوند. طراحان میگویند، با این کار میخواهند میان دستفروشان کتاب و بساطفروشانی که آفتی برای اقتصاد نشر هستند، تفکیک قائل شوند.
معضلی بهنام قاچاق سازمانیافته کتاب
فلسفه طرح ساماندهی دستفروشان، در وهله اول حفظ یا بازآفرینی هویت فرهنگی راسته کتابفروشیهای انقلاب عنوان شده که بهویژه در روزهای شلوغ، بهدلیل ازدحام بساطیهای کتاب عملاً غیرقابلعبور است. انقلاب، نمادینترین خیابان فرهنگی تهران شناخته میشود که در سالهای اخیر چهرهاش را بساطفروشان مخدوش کردهاند. سدمعبر تنها یکی از ابعاد این معضل است.
موضوع مهمتر چالش فرهنگی و اقتصاد نشر مطرح است که درباره این یکی، کتابفروشان و ناشران حسابی دل پری دارند. درواقع دغدغه و نگرانی آنها نه دستفروشان، که شبکهای قدرتمند و دارای نفوذ است که عنان کار را در دست گرفته و هر کاری در حوزه نشر انجام میدهند؛ قاچاق، کتابسازی، چاپ و اثرگذاری بر تصمیمگیریها. این برخلاف تصور رایج همه ما هم هست؛ یعنی بساطیهای خیابان انقلاب تنها کتابهای دستدوم عرضه نمیکنند بلکه بخش عمدهای از کتابهایشان آثار قاچاق، بدون مجوز، ممنوعه و نسخههای زیرزمینی کتابهای پرفروش ناشران معتبر و کتابسازیهای ناشرانی است که بسیاریشان مجوز هم دارند.
شبکهای که کارشان بازتولید غیرقانونی کتابهای پرفروش یا بدون مجوز و کتابسازی است و صنعتی زیرزمینی با گردش مالی بالا را تغذیه میکنند و مرکز اصلیشان نه تهران، بلکه شهر قم است. کتابسازان بدون تحمل هزینههای تألیف، ترجمهکردن، ویراستاری و چاپ، کتابهای پرفروش را بازتولید میکنند و محصولاتشان را با قیمتهای پایینتر از طریق بساطگران به پیادهروهای خیابان انقلاب یا مکانهایی مثل بیمارستانها، مترو، ترمینالها، فرودگاهها و... میبرند. در این میان ناشران و کتابفروشان میگویند، وقتی آنها با هزار مشقت آثارشان را منتشر میکنند، چرا باید یک عده از راه نرسیده، زحماتشان را به باد دهند.
اتحادیه پیگیر منافع ناشران است
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، یک پای طرح ساماندهی دستفروشان کتاب است. ابراهیم کریمی در این باره میگوید: ما همواره بر لزوم ساماندهی بساطفروشان در راسته مقابل دانشگاه تهران تأکید کردهایم؛ نخست بهدلیل ایجاد سدمعبر و دوم بهعلت بیاحترامی به شأن کتاب. کافی است نگاهی به ابتدای خیابانهای اردیبهشت و فروردین بیاندازید؛ کتابها بهشکلی بسیار نامناسب و تحقیرآمیز روی زمین رها شدهاند. هیچ کالایی در این بساطها عرضه نمیشود که بتوان آن را کالای فرهنگی ارزشمندی دانست که شایسته چنین رفتاری باشد.»
او اضافه میکند: «در بساط بساطفروشان حجم زیادی از کتابهای غیرمجاز، قاچاق و بعضاً غیراخلاقی عرضه میشود. به همین دلیل ما ناشران و کتابفروشان بهطور جدی خواهان جمعآوری این بساطها از مقابل دانشگاه تهران هستیم و بارها نیز درخواستمان را مطرح کردهایم.»
از کریمی درباره ماهیت این کتابها و پشتپرده دادوستد آن میپرسیم. او میگوید: «ما هماکنون شاهد عرضه کتابهای غیرمجاز یا کتابهای بیکیفیتی هستیم که برخی ناشران کممایه منتشر میکنند؛ به این صورت که هرگاه کتابی از ناشری پرفروش میشود، نسخهای رونویسی شده یا بازنویسی شده از آن با کیفیت نازل منتشر میکنند. این آثار با قیمتهای غیرواقعی و بسیار بالا عرضه شده، سپس با تخفیفهای اغواکننده ۵۰ درصدی یا بیشتر به فروش میرسند. این تخفیفها نیز درحقیقت نوعی فریب خریداران است؛ چراکه دلیلی ندارد کالایی که کیفیت مطلوبی دارد، با این میزان تخفیف عرضه شود. قیمتهای اعلامشده روی این کتابها عمدتاً ساختگی و نادرست است و تخفیفهای ارائهشده نیز تنها برای گمراه کردن خریداران صورت میگیرد.»
وزارت فرهنگ از ابتدای دهه 1390 در پی ریشهکن کردن پدیده قاچاق کتاب و کتابسازی بوده، اما همین که طرحهایی مثل ساماندهی دستفروشان کتاب دوباره مطرح میشود، خود نشان میدهد که در مسیرش ناکام بوده است. در برهههایی شهرداری منطقه شش که در طرح فعلی ساماندهی دستفروشان کتاب متولی است، با همکاری اتحادیه ناشران و کتابفروشان، کارهایی برای جمعآوری بساطگستران انجام داده است، اما این اقدامات تنها بهشکل مقطعی انجام شده و هربار، آنها با قدرت بیشتری به صحنه بازگشتهاند. ضعف قوانین و نبود نظارتهای کافی و ازهمهمهمتر بازدارنده نبودن جریمهها نیز به گسترش پدیده کتابسازی و قاچاق سازمانیافته کتاب دامن زده است.
مسئله، ناشران مجوزدار است
کریمی بااینکه ساماندهی دستفروشان را فینفسه راهکاری منطقی میداند، تاکید میکند این اقدام بهتنهایی جوابگو نخواهد بود بلکه باید نظارتهایی روی آنها اعمال شود. دیدگاهی که مدیر انتشارات «کتاب آمه» نیز به آن باور دارد. محمود آموزگار تاکید میکند که از طرحهای قبلی برای ساماندهی دستفروشان کتاب یاد میکند که با تغییر دولتها، ناکام ماندهاند اما حالا میتوان از آنها برای امروز استفاده کرد. او تاکید میکند، موضوع فعلی نه دستفروشان خیابانی، که کتابسازان است که حقوق ناشران و پدیدآورندگان، معلمان و مترجمان را پایمال میکنند: «در گذشته برای ساماندهی این موضوع، بحثهای گستردهای صورت گرفت. ازجمله اینکه دستفروشان هویت صنفی مشخصی پیدا کنند، مجوز فعالیت بگیرند و تحت پوشش اتحادیههای مربوطه قرار گیرند. این امر امکان نظارت، بازرسی و اجرای مقررات را فراهم میکرد که البته با تغییر دولتها ناکام ماند.»
مدیر نشر کتاب آمه به تحقیقاتی اشاره میکند که سالها پیش در اتحادیه ناشران انجام شده و نتیجهاش شناسایی شبکهای متشکل از ۹۰۰ دستفروش کتاب در سطح شهر تهران بود. شبکهای عظیم که کارشان عرضه کتابهای قاچاق با تخفیفهای بالا بوده است. آموزگار اضافه میکند: «موضوع برخورد با کتابسازان و قاچاقچیان، مسئلهای ملی است که همکاری نزدیک همه دستگاهها را میطلبد. مشاهده شده است که در برخی موارد، کتابهای تقلبی با تغییراتی جزئی در محتوا و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر میشوند.
حتی زمانی نیز در نمایشگاه کتاب تهران اینگونه کتابها بهراحتی عرضه میشدند. در حال حاضر اگر دستفروشان در مکانی خاص متمرکز شوند و کتابهای عرضهشده تحت نظارت صنفی قرار گیرند، بسیار مفید خواهد بود. اما همچنان معضل اصلی ـ که کتابهای قاچاق دارای مجوز رسمی است ـ باقی است. وقتی این کتابها مجوز وزارت ارشاد را داشته باشند، طبیعتاً امکان اعتراض قانونی وجود ندارد.»
با این اوصاف بهنظر میرسد، معضل دستفروشی کتاب در خیابان انقلاب به کوه یخی شناور در آب شباهت بیشتری دارد و چندان نمیتوان روی نتیجهبخش بودن طرح حساب باز کرد. بیش از آن، اقدامات اساسی دیگری مثل شناسایی سرشاخههای اصلی شبکه قاچاق، بهخصوص یافتن سازوکاری برای جلوگیری از صدور مجوز برای اینگونه کتابها در وزارت ارشاد ضرورت دارد.
منبع: sharghdaily-1000822