فرداید| یک مرد عادی با فلزیابی که از دوستانش هدیه گرفته بود، در گوشهای از یک مزرعهای آرام فقط به دنبال چکشی گمشده میگشت. اما سرنوشت برایش نقشهای بزرگتر کشیده بود؛ این جستجو نه تنها چکش گمشده را به صاحبش برگرداند، بلکه نام این مرد عادی را هم در تاریخ جاودانه کرد!
به گزارش فرادید، روز ۱۶ نوامبر ۱۹۹۲، اریک لاز، بدون هیچ تصوری از پیدا کردن یک گنج، در مزرعهای در روستای هوکسن در شهرستان سافک انگلستان شروع به کندن زمین کرد. هدفش چه بود؟ پیدا کردن چکشی که دوستش مدتی پیش گم کرده بود. اما وقتی فلزیاب اریک به صدا درآمد، چیزی فراتر از یک ابزار ساده زیر خاک منتظرش بود. چند سکه طلایی و قاشق نقرهای، اولین نشانههایی بودند که اریک را بهتزده کردند. او همان لحظه دست از کار کشید و به پلیس و باستانشناسان محلی خبر داد.
فردا صبح، گروهی از کارشناسان با دقت یک تکه بزرگ از خاک را بیرون آوردند و به آزمایشگاه بردند. آنها نمیخواستند حتی ذرهای از این راز پنهان در خاک را از دست بدهند. در آزمایشگاه، با ظرافتی شگفتانگیز، از دل آن توده خاک حدود ۲۷ کیلوگرم طلا و نقره بیرون آمد؛ بیش از ۱۵ هزار سکه، دهها قاشق نقرهای و ۲۰۰ شیء طلایی که هر کدام داستانی از گذشته در خود داشتند.
اریک برای این کشف باورنکردنیاش ۱.۷۵ میلیون پوند از دولت بریتانیا گرفت؛ پولی که با صاحب مزرعه تقسیم کرد. و بله، چکش گمشدهاش هم پیدا شد! حالا آن چکش ساده، کنار گنجینه هوکسن در موزه بریتانیا چشمها را خیره میکند.
راشل ویلکینسون مسئول مجموعههای رومی-بریتانیایی موزه بریتانیا میگوید این کشف نه فقط به خاطر ارزش مادیاش، بلکه به خاطر شیوه عجیب و غریب پیدای شدنش بینظیر است.
گنج هوکسن دریچهای است به یکی از پرتلاطمترین فصلهای تاریخ بریتانیا؛ زمانی که امپراتوری روم رو به افول بود. در آغاز قرن پنجم میلادی، روم در برابر حملات گوتها کمر خم کرده بود. ویزیگوتها در سال ۴۱۰ میلادی رم را به تاراج بردند و رومیهای بریتانیا، تنها و بیپشتیبان، با هجوم مهاجمانی از اسکاتلند و ایرلند دستوپنجه نرم میکردند. در این میان، بین سالهای ۴۱۰ تا ۴۵۰، مردم از ترس ساکسونها، آنگلها و پیکتها، داراییهایشان را زیر خاک پنهان میکردند.
گنج هوکسن فقط یک مشت سکه نیست؛ مجسمهها، زیورآلات و اشیاء تزئینی متنوعش نشان میدهد که این گنج با وسواس و نه از سر عجله پنهان شده. شاید یک خانواده ثروتمند، با دقت، ارزشمندترین داراییهایش را به خاک سپرده باشند.
بین این اشیاء، قاشقهای نقرهای فرسودهای پیدا شد که انگار نه برای استفاده، بلکه بهعنوان یادگاری نگه داشته شده بودند. و یا دستبندی طلایی که رویش نوشته شده: «با شادی از این استفاده کن بانو جولیان». اینها فقط طلا و نقره نیستند؛ اینها تکههایی از زندگی و احساسات مردمیاند که در روزگار آشوب و هراس، امیدشان را زیر خاک دفن کردند.
منبع: faradeed-235571