شرق: در پی رخدادهای اخیر در شهر ارومیه که با برخی از رفتارهای تجزیهطلبانه و افراطی و همراهی بخشهایی از مسئولان محلی با آن رخدادها همراه بود، گروهی از اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، هنرمندان، کارشناسان و نویسندگان درباره سیاستهای فرهنگی دولت و پیامدهای مخاطرهآمیز آن برای کشور بیانیهای هشدارآمیز و شدیداللحن منتشر کردند. این بیانیه که خطاب به ملت بزرگ و تاریخی ایران نوشته شده، به امضای صدها نفر از نویسندگان، هنرمندان و پژوهشگران رسیده است.
این بیانیه امضای شخصیتهایی همچون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلالالدین کزازی، عبدالمجید ارفع، علیاشرف صادقی، علیاصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنینژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، سهراب پورناظری، تهمورس پورناظری، رخشان بنیاعتماد، علی دهباشی، مرضیه برومند، الهه کولایی، الهام فخاری، محمدرضا ضیاییبیگدلی، محمدعلی اردبیلی، حکمتالله ملاصالحی، محمود جعفریدهقی، اکبر ایرانی، علی بهرامیان، ابوالفضل دلاوری، محمدعلی دادخواه، محمدرضا پاسبان، عباس آخوندی، محمد قوچانی، محمد جعفریقنواتی، محمد بقاییماکان، حمیدرضا قلیچخانی، آریاسپ دادبه، محمد درویش، مسعود عرفانیان، میرطاهر موسوی، احسان هوشمند، کوروش احمدی، حسین نصیری، داود سلیمانی، جمشید کیانفر، محمدحسین خسروپناه، ناصرالدین پروین، ابراهیم صحافی، علی جنتی، گودرز رشتیانی، رضا آذری شهررضایی، محمدعلی بهمنیقاجار، هومن یوسفدهی، پیروز رفیعیان، احمد کاظمی، احمد بستانی، عارف مسعودی، حامد عامریگلستانی، ناصر سلطانی، حبیباله فاضلیکرمانشاهی، علیمحمد فلاحزاده، احسان انتظاری، اشکان زارعی، نیما عظیمی، مهدی هداوند، محمد عثمانی، زهرا گویا، فرزاد کلبعلی دهلرانی، فهیم مصطفیزاده ماکویی، سیدمهدی فقیهتبریزی، یدالله منصوری، ابرهیم مختاری، فرهاد توحیدی، پیروز کلانتری، امیراثباتی، حمید احمدیلاری، ناهید رضایی، حجت طاهری، محمد مقدم، مهران کاشانی، بایرام فضلی، ارسطو مداحیگیوی، کیوان کیانی، حامد شکیبانیا، آزاده موسوی، فرزاد توحیدی، آرش اسحاقی، حمید جعفری قنواتی، شمیم مستقیمی، کیوان کثیریان، فرخ سیدی، داوود آجرلو، پوریا خلیلی، مصطفی آلاحمد، فرزاد جعفری، هما نیکنام، هادی حیدری، شهرام شهیدی، مهتاب کلانتری، ابراهیم دمشناس، آوا واحدی نوایی، هاله باستانی، امیر فرضالهی، امیر صادقی، محمد شفیعیفر، فرهاد نوایی، مهرداد میرسنجری، ناصر همرنگ، افشین جعفرزاده، مجید اسدیراوش، پیمان عارف، داود دشتبانی، تیرداد بنکدار، علیرضا افشاری، اشکان زارع، مصطفی نصیری، احسان موحدیان، سهند اینانلو، رضا کدخدازاده، محمد مطلق، مسعود کوهستانینژاد، عقاب علی احمدی، زاگرس زند، مهدی پورنامداری، سعیده پراش، مجتبی برزویی، کامروز خسروی، عبدالرحیم نیکخواه، علی اوسط خانجانی، حسامالدین نبوینژاد، محمدعلی موسویفریدنی، انوش صالحی، رامین کریمیان، منوچهر مشیری، کیانوش دالوند، هرمز قبادی، محمود بلوکی، زهرا نصیری، مژگان خاکپور، مسعود جعفری منجیلی، محمود طاهر احمدی، بهرام پروینگنابادی، ابراهیم خدایار، امیررضا دریایی، ناصر شجاعی، بهنام آزاد، سعید عدالتنژاد، علی قلیزاده، رحیم روحبخش، مسعود سالاری، یسنا خوشفکر، محمدرضا عبدالهپور، ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق، احمد کاظمیفرد، روحالله سلگی و علی شجاعی را در پای خود دارد. در بیانیه ضمن شادباش جشن ملی نوروز و سال نو ایرانی و با یادآوری شرایط بسیار حساس و بحرانهای بزرگی که کشور را با مخاطره روبهرو کرده است، مانند چالشهای اقتصادی، گرانی، تورم و کاهش بیسابقه و تأسفبرانگیز ارزش پول ملی و سردرگمی سیاست خارجی و خطر احتمالی بروز جنگ و همچنین مهاجرت نخبگان و خروج سرمایههای مادی و معنوی از کشور و ناتوانی دولتمردان در استیفای کامل حقوق شهروندان ایرانی، خطاب به هممیهنان پاکنهاد ایرانی نسبت به ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت ازجمله قوه مجریه به «مباحث قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملت ایران، هشدار داده شده و خاطرنشان کرده است این اقدامات میتواند زمینهساز چالشهای به مراتب بزرگتری شود.
در این بیانیه با یادآوری نقش پیدا و پنهان نهادهای دولتی در ایجاد و مدیریت اینگونه رخدادهای تلخ و ناگوار آمده است: در آستانه نوروز ۱۴۰۴ در اقدامی کمسابقه زمینه برگزاری مراسمی با عنوان «پیشواز از نوروز» و سپس «جشن نوروز» از سوی نهادهای مربوطه دولتی در برخی از استانهای غرب و شمال غرب کشور فراهم شد، بدون اینکه از پیش برنامهریزی دقیق و کارشناسیشدهای درباره نحوه برگزاری و اجرای آن تدوین و تنظیم شود. این بیانیه سپس با اشاره به بروز برخی رخدادهای افراطی و ضد ملی در جریان برگزاری این مراسم و با یادآوری این نکته که شوربختانه برابر برخی تصاویر و اخبار منتشرشده، آنچه با عنوان مراسم نوروزی در برخی از استانهای شمال غرب و غرب کشور رخ داد، فروکاستن نوروز از یک جشن بزرگ ملی ایرانی، به یک مراسم خُرد قومی و طایفهای و محلی بود و همچنین با اشاره مؤکد به بیتدبیری دستگاههای مسئول و عدم آگاهی و تقلید ناشیانه آنها از برخی کشورهای همسایه -که نوروز، جشن ملیشان نیست و دولتهایشان، دستکم تاکنون آن را به رسمیت نشناختهاند- در برپایی این برنامههای ناشیانه در استانهای غرب و شمال غرب کشور، این پرسش را مطرح کرده است که آیا تصادفی بود که نهادهای مسئول، مجوز و زمینه برگزاری چنین مراسم تقلیدی و برساختهای را فراهم کردند؟!
در این بیانیه همچنین با تأکید بر این حقیقت که ایران خاستگاه راستین برگزاری جشن نوروز است و بسیاری از ایرانیان از دیرباز و همهساله این آیین و جشن ملی را طبق رسوم کهن ایرانی، شکوهمندانه گرامی و بزرگ میدارند، خاطرنشان شده است که در نتیجه برخوردهای سلیقهای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیل مسئولان کشور نسبت به میراث فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایران بهویژه نسبت به جشن ملی نوروز، در آستانه نوروز 1404 خورشیدی شاهد بودیم که رئیسجمهور ترکیه -البته با همراهی و زمینهچینی بعضی جریانهای قومگرای داخلی- به توهم «مصادره نوروز» گرفتار شود و گستاخانه ادعای ثبت جشن نوروز را به نام «جهان خیالی ترک» بیان کند و در ادامه، تبریز عزیز و باشکوه، پاره تن و یکی از میراثداران فرهنگ کهنسال ایران بزرگ را جزئی از میراث معنوی کشور خود اعلام کند! این بیانیه ضمن اظهار شگفتی از سکوت ناموجه و نابخشودنی مسئولان کشور در پاسخ به این ادعاهای بیاساس، هرگونه سکوت دراینباره و همچنین استمرار سیاستهای فرهنگی چند دهه اخیر در کشور را بزرگترین عامل نفوذ بیگانگان و مصادره میراث فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایرانزمین توسط بیگانگان دانسته و نسبت به هرگونه آسیب به فرهنگ و تاریخ و یکپارچگی ایران و ازجمله نسبت به تحریف، تخفیف، تقلیل و مصادره جشن نوروز با هر عنوانی عمیقا اظهار نگرانی کرده است.
در این بیانیه همچنین با اشاره به سوءاستفاده و تحریف اصل پانزدهم قانون اساسی کشور و طرح کارشناسینشده «آموزش زبانهای قومی و محلی» از سوی برخی از اعضای هیئت وزیران (ازجمله سخنگو و معاون پارلمانی قوه مجریه) و برخی از نمایندگان مجلس، خاطرنشان شده است که اینگونه سوءاستفادهها بیهیچ گمان و گزافهای موجب تضعیف زبان دیرسال، نجیب و بارور فارسی که همانا زبان ملی و رسمی و زبان تمدنی ایران است، خواهد بود و نتیجه این تضعیف نیز به جز تکهپارهشدن زبانی و فرهنگی نمیتواند باشد. بیانیه سپس تصریح کرده که تضعیف زبان فارسی، خواست قلبی دشمنانی است که دور و بر ایران عزیز دندان تیز کردهاند تا با همراهی اطلاعاتی و لجستیکی سرویسهای جاسوسی فرامنطقهای و همدستان منطقهایشان، به فروپاشی سرزمینی ایران دست یابند.
در این بیانیه، در ادامه با یادآوری اهمیت زبان فارسی در انسجام ملی و با تأکید بر این موضوع که اگرچه در کشوری مانند ایران، معمولا مسئولان همچون دیگر ایرانیان با بیش از یک زبان یا گویش آشنا هستند و مطابق عرف و سنت تاریخی ایران و همچنین مطابق قانون اساسی کشور و عرف دیپلماتیک در همه جهان باید در گفتوگوهای داخلی و خارجی و ازجمله گفتوگوهای رسمی اداری و سازمانی و نشستهای خبری و علمی، خواه مکتوب و خواه به صورت شفاهی، به زبان ملی و رسمی کشور سخن گفته و نوشته شود، خاطرنشان شده است که شوربختانه و در کمال شگفتی استانداران و مدیران برخی مناطق و اعضای شورای شهر برخی شهرها، در نشستهای رسمی اداری با مدیران استان و شهرستان به زبان محلی سخن میگویند!
چنانچه اخیرا حتی استاندار خورستان، آنهم در استانی با زبانهای محلی متنوع، عید سعید فطر را به یک زبان محلی تبریک گفته است و با این کار خود، «عیدی دینی» را به «عیدی قومی» تقلیل داده است. همچنین در این بیانیه با یادآوری مجدد شرایط بسیار سخت و دشوار اقتصادی و بینالمللی کشور، خاطرنشان شده است که بخشی از دولتمردان، بهجای پرداختن به مسائل اصلی کشور ازجمله چالشهای بزرگ اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی که زندگی جاری مردم را با بحران جدی مواجه کرده است، به بحثهای نابهنگام، تفرقهافکن و انسجامسوز میپردازند. متن کامل این بیانیه را میتوانید در روزنامه «شرق» مطالعه کنید.
منبع: sharghdaily-990628