به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ حالا احتمالا میتوان با توجه به عناصر تکرارشونده این فیلمها، از تولدی ژانری تازه در سینمای ایران سخن گفت: ژانر جنوب شهری. این فیلمها که پیش از این در گونه درام و با مضامین اجتماعی طبقهبندی میشدند، حالا آنقدر پرتعداد و متمایز از سایر محصولات سینماییاند که میتوان به عنوان یک ژانر جدید دستهبندیشان کرد.
این ژانر که در دهههای ۴۰ و ۵۰ هم نمونههایی در سینمای ایران داشت، در یک دهه اخیر با عناوینی مثل «کلاشینکف» ساخته سعید سهیلی آغاز شد و با «ابد و یک روز» اثر سعید روستایی به اوج رسید تا بهتدریج این جریان در سینمای ایران شکل گیرد.
فیلمهای جنوب شهری قصههایی را درباره شخصیتهایی از طبقه فرودست یا حاشیهنشین روایت میکنند و از خشونت کلامی و فیزیکی بالایی برخوردارند که در عربدهکشی و قمهکشی شخصیتها متبلور میشود. عناصری چون انتقام، قماربازی، مواد مخدر، زد و خورد خیابانی و حتی دعواهای ناموسی را میتوان به کرات در این آثار مشاهده کرد. جالب آن که در برابر کاراکترهای خلافکار و قدارهکش مرد، اغلب زنان جوان اینگونه آثار، مظلوم و منفعلاند و نقش چندانی در تبهکاری مردانشان ندارند.
از محصولات شاخص ژانر جنوب شهری طی سالهای اخیر میتوان به فیلمهایی مانند «شنای پروانه»، «ابلق»، «ملاقات خصوصی» و سریالهایی مانند «پوست شیر» و «یاغی» اشاره کرد. طی ماههای اخیر هم آثاری چون «جانسخت»، «کارزار»، «آنها مرا دوست داشتند»، «داریوش» و «غربت» در این ژانر به نمایش عمومی درآمدند و جالب آن که «هفتاد سی» با ترکیب ژانر کمدی و بعضی عناصر ژانر جنوب شهری، توانست نزدیک به ۶ میلیون بلیت بفروشد و پرفروشترین فیلم سال شود.
جز استقبال تماشاگران، در تحلیل دلایل علاقه اهالی سینما و نمایش خانگی به این ژانر، میتوان به نبود حساسیتهای صنفی در این حوزه نیز اشاره کرد؛ چراکه قدارهبهدستهای جنوب شهر صنف ندارند و به خلاف برخی اصناف حساس دیگر، به روایت هیچ قصهای درباره خود اعتراضی نمیکنند! به همین دلیل است که در برخی از محصولات این ژانر، شخصیتها حرفه خاصی ندارند و گویا تنها کار و کاسبیشان عربدهکشی و چاقوکشیست.
منبع: sharghdaily-989225