آغاز سال نو، بهتر است با آسیب شناسی کارهای سال قبل و برنامه ریزی برای سال بعد همراه باشد. مطالعه به عنوان بخش مهمی از زیست ما، نیازمند برنامه ریزی است. البته برنامه ای که باید سیال و انعطاف پذیر باشد تا امکان دوام و پویایی را داشته باشد. در ادامه، سخن فعالان فرهنگی که در سال 1403 مهمان روزنامه رویداد امروز بودند در پاسخ به این پرسش که الگوی مطالعاتی شما چیست و آیا شده است کتابی را که دوست ندارید تا انتها بخوانید؟ و همچنین پیشنهاد آنان برای الگوی مطالعتی را می خوانیم. در پرسش ما از حضور آثار کتاب های تاریخی و تاریخ شفاهی و زندگی نامه در سبد مطالعاتی آنها نیز وجود داشته است. این فعالان فرهنگی که همگی کتابخوانان حرفه ای و بیشتر نویسنده هستند، به نکات جالبی اشاره کرده اند. کنار هم قرار گرفتن این نظرات متفاوت، امکان تصمیم گیری و برنامه ریزی برای مخاطب را از سویی دقیق تر و از سویی سخت تر می کند. با هم پاسخ ها را می خوانیم:
*ولی ا... مسیبی:
تا زمان ورود به دانشگاه بیشتر کتاب های داستانی و رمان مطالعه می کردم ولی با ورود به دانشگاه تمرکز روی کتاب های تاریخی شد در کلاس های تندخوانی موسسه نصرت که در دهه هفتاد در دانشگاه اصفهان بود شرکت کردم و بهترین روش مطالعه را یک دور کامل خواندن و خط کشیدن مطالب مهم و دفعه دوم خلاصه نویسی و حفظ کردن مطالب کتاب می دانم.
*احمد جمشیدی:
علاقه تقریبا زیادی به مطالعه دارم و حتی کتابهایی که دوست نداشته مطالعه کردهام زیرا ممکن است مطالبی در آنها باشد که دوست نداشته از دست بدهم، برای مطالعه هیچوقت خساست به خرج ندهید و در هر فرصت به مطالعه روی بیاوریم و بهره خواهیم برد، فیلم هم خیلی زیاد میبینم و در مقوله قیاس بامطالعه بسیار کارساز و در نقد و بررسی مهم است.
*شبنم غفاری حسینی:
کتاب خواندن باید هدفمند باشد. اینکه هر کتابی دستم آمد بخوانم ببینم خوب است یا نه، جذاب است یا نه، بی فایده است. مطالعه اگر هدفمند باشد، آن وقت اگر کتابی را دوست نداشته باشی هم می خوانی اش. کتابهای تاریخی و در کنارش تاریخ شفاهی جایگاه اصلی در سبد مطالعاتی ام دارند. تاریخ اگر ندانی انگار که از نخ تسبیح زندگی ات پاره شده باشد. دیگر به جایی وصل نیستی.
*محمود زهرتی:
بیشتر زندگی من با مطالعه و نوشتن است. به علت اینکه با ارگانها و سازمانهای مختلفی در زمینه نقد کتاب و تالیف و تدوین ارتباط دارم بیشتر اوقاتم به مطالعه و یا نوشتن میگذرد.کتابهایی که دوست ندارم کمتر اتفاق افتاده که مطالعه کنم. برای مطالعه، بهتر است سیر مطالعاتی داشته باشیم. در هر زمینهای که دوست داریم مطالعه کنیم، میبایست از متخصص آن زمینه سیر مطالعاتی گرفت. تاریخ شفاهی در ادبیات ما به خصوص ادبیات دفاع مقدس جایگاه ویژهای دارد و از آن نباید غفلت کرد.
*وحید اصالت فر:
من از حداقل ده سال پیش تا کنون هر شب از ساعت دوازده تا ساعت دو نیم مطالعه دارم و می نویسم. چون که اطرافم خلوت تر هست و تمرکز بیشتری دارم. ناگفته نماند که در طول روز نیز به محض آزاد شدن وقتم چند داستان کوتاه یا بخشی از رمانی را که در نظر گرفته ام می خوانم. تا کنون کتابی نبوده که خوشم نیامده و تمام کرده باشم. کتابی که جذبم نکند را کنار می گذارم و وقتم را با آن طلف نمی کنم. برای الگوی مطالعه خودم، کتاب هایی را انتخاب می کنم که در طی مسیر نوع نویسندگی ام کمکم بکند. وقتم را با کتاب های متفاوت با نگاه و افکارم پر نمی کنم. پیشنهاد می کنم علاقه مندان به مطالعه نیز کتاب هایی را انتخاب کنند که با مسیر هدفشان مشترک باشد. مطالعه کتاب تاریخی یکی از علایق من است طوری که یک رمان تاریخی نیز به نام معبر آزادی به چاپ رسانده ام. حتی یک رمان تاریخی به نام بن هور را در دوران نوجوانی هفت، هشت بار به خاطر علاقه زیادم به موضوعش خوانده بودم.
*امیر حسین انواری:
بجز حوزه مطالعات قرآنی که در زمینه ترجمه و تفسیر و همچنین مباحث تخصصی قرائت شامل تجوید تخصصی و صوت و لحن تخصصی می باشد در حوزه های دیگر مطالعاتی دارم و علاقه مند هستم اعم از هنر، فلسفه و روانشناسی و باستان شناسی و... بهترین حوزه مطالعاتی قرآن خود کتاب قرآن است، با تدبر و تفکر و تحقیق.
*احمدرضا قدریان:
در دنیای پرشتاب و پرهیاهوی امروز، برنامهریزی برای هر کاری دشوار اما لازم است. من بیشتر در حوزه فعالیت آموزشی خودم مطالعه میکنم. یعنی مطالعاتم در زمینه ادبیات و بیشتر در محدوده تدریسهایی است که برعهده دارم. بخشی از مطالعاتم را از طریق دنیای اینترنت دنبال میکنم و بخصوص به آموختن زبانهای انگلیسی و عربی علاقهمندم. کتابهای روانشناسی و مشاورهای را هم که به بالا بردن کیفیت زندگی کمک میکنند، میخوانم. اخبار و تحلیلهای ایران و جهان را در محدوده دغدغههای اجتماعی و سیاسیم از طریق اینترنت و برخی فضاهای مجازی دنبال میکنم. خلاصه این که هیچ روزی را بدون متن، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی به شب نمیرسانم و یکی از بزرگترین حسرتهای زندگیم کتابهای نخوانده است. البته کتابها و نوشتههایی که دوست نداشتهام در همان آغاز خواندن، کنار گذاشتهام. گاهی شده است که یک غزل پنج شش بیتی را در همان بیت اول و دوم رها کردهام؛ به این دلیل که نتوانستهام با حس و اندیشه آن ارتباط خوبی برقرار کنم.
*حمیدرضا فیض اللهی:
برای اینکه دیدگاه نسبت به جهان تک بعدی نباشد. آثار متفاوت را می خوانم و فیلم های ژانرهای متفاوت را می بینم. در بعضی موارد حتی کتاب ها و فیلم هایی که مورد علاقه ام نیست را دنبال می کنم. ولی بیشتر علاقمندی من به ژانر جنایی، کارآگاهی، جاسوسی و فانتزی است. کتاب های تاریخی و زندگینامه ها هم جزء مطالعات من می باشند. من بیشتر به رخنه های تاریخی و قسمت های گنگ تاریخ علاقه دارم .
*نگار صراف:
من از وقتی بیمار شدم بیشتر کتاب صوتی گوش میدهم و حتما روزانه برایش وقت میگذارم کتاب صوتی و پادکست را بیشتر دوست دارم به خاطر اینکه تمرکز مرا بالا میبرد و به من یاد میدهد در لحظه اطلاعات را دریافت کنم دچار وسواس نمیشوم و مثل کتاب برای دوباره خواندن برنمیگردم، سرعتم بالا میرود از طرفی خیلی از ما مطالعه نمیکنیم چون دنبال وقت مناسب هستیم وقتی که دور و بر ما خلوت باشد و کاری نداشته باشیم اما از وقتی خودم را به کتاب عادت دادم دیگر دنبال زمان مناسب نیستم و وقتی حتی کارهای روزانه آشپزخانه نظافت را انجام میدهم کتاب گوش میدهم و این باعث میشود از کارها خسته نشوم شخصیتهایی را که دوست دارم سعی میکنم بشناسم و داستانشان را بخوانم زندگینامه دکتر حسابی را دوست دارم.
*محمدرضا ذوالعلی:
قبلا هرچی دستم می رسید می خواندم. از رمان، تاریخ، جغرافی، سیاست، فلسفه، پرستاری، روانشناسی، جامعه شناسی، ورزشی... هرچی. حالا چشمم و اعصابم و همه چیزم ضعیفتر شده و بیشتر چیزهایی می خوانم که برایم جالب باشند یا به دردم بخورند. رمان و تاریخ و روانشناسی و جامعه شناسی و سیاست و ... خب تقریبا باز هم همه چیز بدردم می خورد. یک زمانی تا می شد کتاب ها را به پایان می رساندم. لااقل اکثرشان را . الان نه. خوشم نیاید پرت می کنم. الگوی خاصی هم برای خواندن ندارم. هر وقت هرجا شد می خوانم. برای کسی هم توصیه ای ندارم که چی و چطور بخواند. البته اگر می خواهید نویسنده شوید باید همه چیز بخوانید و اگر مغزتان را خر نخورده و عاقلید و فقط برای لذت و آموختن کتاب می خوانید هرچیزی دوست دارید و ارزان بود بخوانید اما حتما رمان بخوانید. رمان نخوانید هر قدر هم مختان را از کتاب پر کنید یک جای کارتان می لنگد. شاید خیلی چیزها توی خودتان جمع کنید ولی انسان به مفهوم متعالی آن از راه هنر آدم بهتری می شود. تاریخ و زندگی نامه هم می خوانم. خصوصا تاریخ که عاشقشم. زندگی نامه هم دوست دارم ولی نه آنقدرها. خوبست بهرحال.
*سیده خدیجه حسینی:
بله مطالعه کتاب جزو برنامههای همیشگی و روزمرهام است. حتی اگر شده باشد یک صفحه در روز! در تمام این سالها شاید به تعداد انگشتهای دو دستم هم نرسید که کتابی را به پایان نرسانده باشم. هر کتابی که شروع میکردم، تا انتهایش را میخوانم؛ حتی اگر نتوانسته باشم با آن ارتباط بگیرم. چون معتقدم برای نگارش تک تک آن کلمهها وقت و زمان و انرژی گذاشته شده.به نظرم بهترین الگوی مطالعه، در ابتدا مطالعه کتابهای کم حجم است و اینکه همیشه کنار تختمان کتاب مورد علاقهمان باشد. شاید طی روز به خاطر مشغله نشود کتاب خواند ولی چی از این بهتر که هنگام مطالعه کتاب به خواب برویم، نه در حال چک کردن آخرین پیامهای گوشیمان.
*لیلا بهرامی:
قبل از این که به صورت حرفه ای، نوشتن را دنبال کنم، الگوی خاصی نداشتم. هر کتابی دستم می آمد می خواندم؛ اما بعد وارد گروهی شدم در تلگرام که هم خوانــی کتــاب بود. با مدیریــت آقای محمدرضا ایرانزاده. خوانش و بررســی آثار نویســندگان بزرگ ایرانــی و خارجــی. ســعادت بزرگــی بــود کــه بتوانــم هدفمند آثار بزرگان را بخوانم و هر پنج شــنبه، ســر زمان مشخصی در مورد عناصر و مضمون و ساختار گفتگو کنیم. بســیار اتفاق افتاده کتابــی را هم که دوســت نداشــتم تا انتها خواندم و تمــام کردم. ساختار ذهنیم جوری است که تا کاری را تمام نکنم، پرونــدهاش در ذهنــم بازمی مانــد و اذیتــم می کنــد. آدم ها با هم فرق دارند، نمی شود پیشنهاد خاصی داد. هرکســی بایــد الگــوی خــودش را دنبــال کنــد. ازآنجایی که مدتی درگیر نوشــتن فرهنگنامه شهدا بودم و همچنین چندین کار زندگینامه بازنویســی کردم؛ تا حدودی سعی کردم کتاب های زندگی نامه هم بخوانم؛ اما ازآنجایی که کیفیت آثار پایین بوده، آثار محدودی را در این زمینه مطالعه کردم.
*عالمه طهماسبی:
قطعا هر نویسنده ای الگوی خاصی برای مطالعه دارد اما بیشتر از کتاب هایی که در مورد موضوعش می خواهد بنویسد می خواند و از کتاب های پرفروش و پرمخاطب غافل نمی شود. گاهی پیش آمده است کتابی را دوست نداشته باشم اما تا انتها خواندم. شاید آخرین جمله کتاب نظرم را در موردش عوض کرده باشد شاید، هم نه. پیشنهاد می کنم که در ابتدا هر کتابی که می پسندند یا از آن تعریف شنیدند مطالعه کنند و بعد الگوی خاصی را برای مطالعه در نظر بگیرند. کتاب خواندن چه با برنامه باشد و چه تفننی، جایش را به مرور در زندگی باز می کند و الگوی خاصی را ناخودآگاه برای خواننده طراحی می کند. مطالعه کتابهای تاریخی را همیشه دوست داشتم و برای خواندنش هر چقدر هم که کتاب قطور باشد وقت می گذارم. به نظرم کتاب های تاریخی جزء کتاب هایی است که حتما باید خوانده شود.
*ناهید کهنه چیان:
کتابخانه من، مامن و پناهگاهی است که از شر روزمرگی به آن پناه می برم. هر کتابی که مربوط به باورهای عمیق انسان از جایگاه خود در جهان هستی باشد مرا بیش از پیش جذب می کند. هر قلم نماینده بازتابی از یک جهان بینی ویژه است که ارزش خواندن و به پایان رساندن را دارد، اما با این وجود، کتابی را دوست نداشته باشم، کنار می گذارم و وقتم را صرف کتابی می کنم که از آن لذت ببرم. داشتن برنامه و الگوی خاص برای مطالعه می تواند به ما کمک کند تا از زمان خود به بهترین شکل استفاده کنیم و از خواندن کتابها لذت بیشتری ببریم. الگوی پیشنهادیِ من برای مطالعه: سعی کنید کتابهای مختلفی از ژانرها و موضوعات مختلف بخوانید، زیرا این کار کمک می کند تا دیدگاه های مختلفی را تجربه کنید و از خواندن خسته نشوید. زمان مشخصی را برای مطالعه تعیین کنید. یادداشت برداری و خلاصه نویسی کنید. کتاب های تاریخی جایگاه خاصی را در سبد مطالعه من دارد. کتاب های تاریخی، هم من را با گذشته و فرهنگ های مختلف آشنا می کند هم درکم را از جهان و تاریخ گسترش داده و دیدگاه های جدیدی می دهد.
*محمد پورگردی:
هیچ الگوی خاصی ندارم. کتابهای بیهوده زیاد خواندم و وقت گذاشتم. الان تقریبا حساب شده و شناخته شده سراغ کتاب و مطالعه می روم. الگوی هر کس به شرایط روحی شخص مرتبط هست. ولی پیشنهاد می کنم لیست ۲۰ نویسنده ایرانی و خارجی را تهیه کنند و از هر کدام یک یا دو اثر بخونند. با این شیوه هم متوجه سلیقه خودشان شده و هم آثار مهمی را خوانده اند. آثار تاریخی طبیعتا نه برای شخص من نویسنده،که برای عموم هم بسیار اهمیت دارند. مگر می شود تاریخ خود و جهان را ندانست و حرکت درست و شایسته ای کرد! تاریخ های شفاهی معمولا دستکاری شده اند و کار را برای پژوهش و آگاهی سخت تر می کنند اما با این حال گریزی از آن نیست و بی شک جایگاه ویژه ای برای من دارد.
*پوریا منصوری نیا:
راستش را بخواهید به خاطر زمان و خستگی کار برنامه از پیش تدوین شدهای برای مطالعه ندارم. در مورد کتابها تحقیق میکنم و هرکدام که احساس کنم به من کمک میکند را میخوانم. گاهی پیش آمده که کتابی را تا انتها نخواندهام. مثل بادبادک باز. بعد هم یک جوری ردش کردم رفته است. اولویت اولم داستان و شعر ایرانی است. مطئمنا داستانی که مربوط به کازرون یا ساری باشد را بهتر میفهمم تا فلان خیابان پاریس. البته اگر داستان خوب نوشته شده باشد. خواندن بعضی زندگینامهها به شما اراده و توان ادامه دادن میدهد. زندگینامه صمد طاهری را که خواندم، دیدم ایشان در چه شرایطی کتاب میخواند و اهدافش را دنبال میکرد. آقای طاهری واقعا افتاده و فروتن است. ارادت خاصی به ایشان و قلمشان دارم.
*فریبا نساج پور:
نویسنده، تاریخ نشر و تعداد دفعات چاپ هر کتاب می تواند مهم باشد اما قطعی نیست ولی موضوع و کیفیت داستان خیلی برایم مهم است. گاهی شده کتابی را دوست نداشتم و جذابیت نداشته اما با این حال تا انتهایش را خوانده ام.از بیست و چهارساعت شبانه روز یک ساعت را به کتاب خوانی اختصاص دهیم.