فریبرز مردی میانسال است که برای جدایی از همسرش اقدام کرده است. این مرد که شکستهای زیادی در زندگی داشته برای اعتمادآنلاین از دلایل جداییاش میگوید.
*چه مدتی است که با همسرت ازدواج کردهای؟
پنج سال.
*فرزند هم دارید؟
بله، یک دختر داریم، البته او تنها بچه من نیست.
*یعنی ازدواجهای دیگری هم داشتی؟
دو ازدواج دیگر هم نداشتم و نگین سومین همسر من بود.
*چرا در دو ازدواج قبلیات شکست خوردی؟
در ازدواج اولم به این دلیل از همسرم جدا شدم که او را دوست نداشتم. او انتخاب مادرم بود. اصرار مادرم باعث شد با او ازدواج کنم. ما در دوران عقد بودیم که همسرم باردار شد، بعد از اینکه بچه به دنیا آمد اختلافاتمان زیاد شد و از هم جدا شدیم. در ازدواج دوم هم به این دلیل که همسرم وسواس گرفته بود، جدا شدیم. او هم بعد از زایمان دچار وسواس شده بود. برای همین از هم جدا شدیم، چون وضعیتی که او درست کرده بود اصلاً قابل تحمل نبود.
*در سومین ازدواج چرا تصمیم به طلاق داری؟
همسرم میگوید من بداخلاق هستم. از همه چیز من ایراد میگیرد. اختلافات ما خیلی زیاد است و نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
*فکر نمیکنی مساله این است که بیشتر باید روی خودت کار کنی؟ انتخاب اشتباه داشتهای؟
من مشکلی ندارم، زنانی که اطراف من هستند مشکل دارند.
*شغلت چیست؟
کارمند بانک هستم.
*در بانک با همکارانت مشکلی نداری؟
اتفاقاً من کارمند موفقی هستم و توانستم رتبه کاری بالایی بگیرم.
*حدوداً میانسال هستی، فکر نمیکنی وقتی آرامش در زندگیات است؟
اتفاقاً من سومین بار ازدواج کردم که آرامش داشته باشم اما اینطور شد. دو بچهام بزرگ و یک بچهام کوچک است و زندگیام به بنبست رسیده اما نتوانستم به آرامش برسم.
*چرا در خانه بدرفتار هستی؟
من بدرفتار نیستم، فقط از زنم خواستهام ساکت باشد. من تحمل سروصدا را ندارم.
*بچه کوچک چطور ساکت باشد؟
همسرم هم همین را میگوید. به هر حال من تحمل این وضعیت را ندارم و خستهام.
منبع: etemadonline-695444