hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > هنر و ادبیات > طبیعت، الهام بخش شعرهایم است

گفتگو با سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک

طبیعت، الهام بخش شعرهایم است

سهیلا قلاوند، متولد 1359 اندیمشک و دانش آموخته  کارشناس رشته معماری و دبیر هنر است. او می گوید: من زندگی را در هنر و هنر را در زندگی پیدا کردم

سهیلا قلاوند، متولد 1359 اندیمشک و دانش آموخته  کارشناس رشته معماری و دبیر هنر است.  نخستین کتاب کودکش در سال 1384 منتشر شده است. سایه ستارگان، شکوه صبح و زنجره از جمله کتاب های منتشر شده او هستند. نمایش های او چون پلاک و غدیر تولنسته اند رتبه های استانی را کسب کنند. او تجربه دبیر جشنواره ادبی ساقی کوثر را نیز در کارنامه کاری خود دارد. قلاوند می گوید: « ادبیات روح زندگی برای من است/  نقاشی صورت زندگی/ و من زندگی را در هنر و هنر را در زندگی پیدا کردم». به نظر او شعر « ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ» از مولانا به تنهایی یک مکتب زندگی شناسی است. با هم پاسخ های قلاوند را می خوانیم:

 

سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک
سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک

 

*سهیلا قلاوند را چقدر می شناسید؟

هر صبح ، آغاز دیگری برای طبیعت و برای ماست و این نوید را به ما می دهد که با چشم بر هم زدن آسمان، باز هم باید کنکاش کرد؛ زندگی و انسان را از دوباره جست و البته به طلوع و  زوال جسم و امیال دنیا پی برد .بقول مولانا :

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم‌

فکر می کنم انسان همواره در دهه های مختلف زندگی شناخت جدیدی از خود و از پیرامون خود پیدا می کند؛ البته تا زمانی که متوجه می شود؛ «ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ» تا زمانی که در یابد، هنر روح زندگی است، زیبایی است و بهانه ای برای تکرارها ...تا زمانی که در یابد عشق، خداست ...مهم نیست شبیه چه قهرمانی از چه کتابی باشم چرا که زنان سختکوش و ارزشمند سرزمینم همه خود کتابی از زندگی هستند .من هم قاصدکی به دنبال نامه های ناخوانده و ننوشته ... اگر بخواهم خودم را تعریف کنم باید بگویم: روییدن سنگ کنار چشمه، داستان عقابی بلند پرواز است ...

 

*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟

پدرم شاعر بود و بداهه شعرهای زیبایی می سرود. وقتی علاقه من را به کتاب خوانی دیدند  کتابخانه کوچکی در خانه مهیا نمودند . قبل از مدرسه رفتن به قصه های مادربزرگ دل می سپردم و در همان کلاس اول شروع به خواندن کتاب های قصه شدم.شور و اشتیاق وصف ناشدنی برای خواندن داشتم .تمام تابستان را کتاب می خواندم.‌ تمام کتابهای مدرسه را به امانت می گرفتم و می خواندم . یادم می آید دبستانی بودم چند ساعت پدرم با صبوری مرا به تمام کتابخانه های شهر برد تا کتاب مورد نظرم را پیدا کنم.پدرم آدم  معتقدی بودند و کتاب هاب مذهبی زیادی می آوردند و من هم می خواندم؛ البته کتاب های شعر هم می آوردند و گاهی خودش هم با صدای بلند برایمان می خواند. روحش شاد

 

*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟

مشغله های زیادی در زندگی دارم اما غیر ممکن است یک روز مطالعه نکنم حتی در حد خواندن مطالب در گوشی! معمولا از کتاب هایی که خوشم نمی آید می گذرم مگر در مواردی که باید به دانش مکتوب آن مسلط شوم . تاریخ شفاهی بخش مهمی از زندگی ماست. گاهی در نقل سینه به سینه مواردی را می یابی که تا کنون به آن نوشته و پرداخته نشده است .

 

*چه شد که سراغ رشته معماری رفتید؟ دانش و مهارت های دنیای معماری در بقیه بخش ها، چه کمکی کرد؟

معمادی را به عنوان شغل آینده انتخاب کرده بودم اما بجز یکسال دیگر فعالیتی در این حوزه نداشتم  هنر نقش بسزایی در معماری دارد و اصولا معماری یک مهندسیِ هنرمندانه است . طراحی خوبم کمک زیادی در نگرش به فرم و ساختار داشت .

 

*به نظر شما برای حرفه ای شدن و حرف ماندگار زدن نباید در یک رشته متمرکز باشید؟ چند هنرمند بزرگ دیگری نیز مانند شما، همزمان در معماری، نقاشی، شعر و داستان فعالیت داشته اند؟

نمی توانم جواب دقیقی را بدهم زیرا در تاریخ همواره شاهد هنرمندانی بوده ایم که در یک یا چند رشته هنری موفق بوده اند اما ممکن است در یکی از آن رشته ها شناخته شده تر باشند. در ایران هنرمندانی مثل سهراب سپهری که او را به شعر می شناسند اما نقاش هم بوده و یا خانم ایران درودی که او را  نقاش چیره دستی می شناسند اما نویسنده، کارگردان، منتقد و استاد دانشگاه  نیز بوده و در بین هنرمندان خارجی با یک مطالعه کوتاه می شود نام بسیاری از هنرمندان مشهور را دید که در چند رشته هنری تبحر داشته اند مثل ویکتور هوگو خالق بینوایان که نقاشی های سورئالیستی از او به جا مانده است .میکل آنجلو دی لودوویکو که نقاش، پیکر تراش، معمار و شاعر  بود و چنان در همه عرصه ها مهارت داشت که او را در کنار فلورانس دیگری یعنی لئوناردو داوینچی، به عنوان یکی از نامزدهای همه چیزدان در نظر می گیرند .کلاریس لیسپکتور رمان نویس بخاطر امرار معاش  به ترجمه و نقاشی هم می پرداخت و بسیاری از هنرمندان دیگر پس قانونی وجود ندارد که یک هنرمند فقط در یک رشته متمرکز شود این به توانایی اشخاص بستگی دارد و البته زاده شدن با روح هنری!

 

*هنرمندان و نویسندگان شهر شما چه کسانی هستند و وام دار کدام یک از آنها هستید؟

بجای این که بگویم وام دار چه شاعرانی هستم بهتر می دانم بگویم شعر کدام شاعر را بیشتر دوست دارم .مگر می شود شعر حافظ خواند و دوست نداشت ؟ یا شاملو، اخوان، فروغ، سهراب، سعدی، آن همه نکات ظریف در شعر پروین اعتصامی و یا شاهکار بزرگ و گنج ادبی ما شاهنامه !همیشه هنگام سرودن ذهنم را خالی می کنم. معتقدم نباید تاسی یا جای پای شاعران دیگر در شعرم پیدا باشد . شاعران زیادی در شهرم هستند اما شاخص ترین آن ها  می توانم به آقایان احمد جمشیدی، حسین مهرآذین،  اکبر بهداروند، ارمغان بهداروند، حمزه کریم‌ تباح فر، شاهرخ آهمه، سعادت عبدولی، عباس ثمری ( طنز سرا ) فریدون شایان،  مرحوم علی اکبر برومند و مرحوم رضا خان بهادر که هر دو در جوانی فوت شدند و شهید هوشنگ چهارلنگ  را می توانم نام ببرم .


سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک
سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک

 

*مقاومت و پایداری، زنان و کودکان و نوجوانان چه سهمی در آثار شما دارند؟ روایت شما از مقاومت چه تفاوتی با دیگر روایت ها دارد؟

وقتی تولدت با شروع جنگ باشد، غیر ممکن است صدای هواپیماها و ترس از وجودت رخت ببندد.  با شروع جنگ متولد شدم و در آثاری که برای جنگ سروده ام‌ همان واهمه پیداست .صدای آژیر قرمز و فرار برای رفتن به پناهگاه انگار جیغ می کشد. ما نسلی هستیم که جان فشانی های بی شماری دیده ایم. نسلی که پدرانمان به جنگ رفته و از مرز و بوم دفاع کرده اند. نسلی که با واژه شهادت آشناست .پدرم به جنگ رفته بود و با وجود اینکه طفل بودم این موضوع تاثیر زیادی در روحیه من گذاشته بود .زنان در نقش های مادر، مادربزرگ، خواهر و کودک در شعرهایم به تصویر کشیده شده اند .نمی دانم چقدر توانسته ام حرف هایم را یگویم اما این را می دانم که از فداکاری مادران آن زمان هر چه بگوییم کم است و امیدوارم ما شاعران در زمینه مقاومت و پایداری بیشتر بنویسیم.

شعرهای من در حوزه مقاومت بیشتر از دیدگاه کودکی ام هستند و دردبرهی شعرها سعی کرده ام حس قدر شناسی ام را از شهدا و جانبازان بیان کنم که واقعا برای آرامش ما جان و سلامتی شان را فدا کردند .

 

*اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تاثیری در کارهای شما داشته است؟

شهر و زادگاهم در شعر  مانند درخت کنار قد می کشد و بر شاخه هایش کبوتران می نشینند و سایه هاشان ظهر شرجی تابستان را در شعرهایم سبز می کند .جنوبی هستم و ناخواسته دریا، کوه و درختان تنومند سدر در شعرهایم موج می زند .

 

 

*از فرهنگ و  ادبیات عامه چقدر در آفرینش کارهایتان استفاده می کنید؟

فرهنگ عامه بدون شک در نوشته ها تاثیر گذار خواهد بود .‌ البته فرهنگ و ادبیات عام بیشتر در داستان های کوتاهِ طنزم نمو پیدا کرده است .

 

*برای خلق یک اثر خلاقانه چقدر پژوهش انجام می دهید؟

برای خلق یک اثر خلاقانه ! و البته بسته به اینکه چه اثری باشد ممکن است نیاز به پژوهش باشد .مثلا وقتی شما بخواهید داستانی بنویسید که در دوره خاصی اتفاق می افتد باید راجع به هر چیزی مربوط به آن دوران مطالعه و پژوهش کنید .اگر داستان علمی برای آینده باشد باید راجع به تمام مواردی که می خواهید از آینده آن بنویسید تسلط کافی داشته باشید .

 

*آموزش در برنامه زندگی شما چه جایگاهی دارد؟ تا کنون از هنرجویان و دانش آموزان خود، چیزی آموخته اید؟

هر روز من با آموزش می گذرد. خودم آموزش می دهم اما اشتیاق زیادی هنوز به یادگیری دارم. بله گاهی پیش آمده نکات ریزی از هنرجوها آموخته باشم و البته برایم خوش آیند است هوش و استعدادشان .به نظرم آدم تا زمانی حس زنده بودن و سرزندگی دارد که هنوز دلش بخواهد بیاموزد .

 

*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه  را چه می‌دانید؟ سهم مولفان و ناشران در این بین چقدر است؟

تکنولوژی، خواندن مطالب گذرا در گوشی های همراه و در دسترس تر بودن  مطالب با یک جستجوی ساده ! و مشغله های زیاد زندگی تاثیر زیادی در کم خواندن کتاب دارد .‌

و البته باز هم می گویم مشغله های زیاد تاثیر زیادی دارد. شاید هنر و ادبیات واقعا در جایگاه خودش نایستاده و در حقشان اجحاف شده است .برخی از ناشران به این حرفه بیشتر از دیدگاه مادی نگاه می کنند و گاها کتاب هایی با محتواهای بسیار ضعیف و حتی ویرایش نشده می خوانیم! تبلیغات موثری وجود ندارد و ناشران به سرعت کتاب چاپ می کنند. با احترام به تمامی ناشران‌ گرامی امیدوارم در این زمینه کمی تامل شود .‌

 

 

*محیطی که در آن رشد کرده اید و  زندگی میکنید تا چه اندازه در کارهای شما دیده میشود؟ قهرمانان های شما تا چه اندازه در شهر و در اطراف شما دیده میشوند؟

مگر می شود مکان و زمان در نوشته های آدمی که چون جانش است بی تاثیر باشد؟! ممکن است تا حدودی خلق و خوی اطرافیان یا کسانی که در جامعه می بینیم در شخصیت پرداری ها نمود پیدا کند .

 

*به پیری چه نگاهی دارید؟

از نگاه من پیری وجود ندارد! کدام سرو با بلند تر شدن و تنومند تر شدنش زیباتر نشده است؟! پیری یعنی شما تجربه ببشتری نسبت به سایرین دارید! یعنی شما زمستان ها و بهارهای زیادتری را دیده اید. کالبد آدم فقط جسم است و واقعیت روح آدمی ...باید دید روح ما چقدر جویای زندگی و سبز شدن و سبز ماندن است .

 

*تا کنون چند بار به مرگ فکر کرده اید؟

مکرر به مرگ فکر می کنم نه از جانب افسرده بودن! مرگ پدیده ای است که باید آن را پذیرفت. آدمی لازم دارد بارها به مرگ‌ فکر کند. نه با خیال تباهی! بلکه به تولدی دیگر ...به اینکه حواسمان باشد جای پاهایمان روی زمین نقشی زیبا به یادگار بگذارد .در شعرهایم گاهی به مرگ اشاره داشته ام به بودنش در کنارمان ...

 

*اگر قرار باشد یک جایزه ادبی جدید را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر باشد و یا در حوزه نقد؟ چرا؟

جایره ادبی را حتما برای خلق اثر طراحی می کنم. نقد علاوه بر علم تا اندازه ای بر اساس سلیقه و نظر هم هست و این در طول زمان های مختلف امکان دارد تغییر کند، اما یک اثر خوب و ماندگار همیشه حرف های خودش را دارد .

 

 

*چقدر به پرسه زدن اعتقد دارید و کجاها پرسه می زنید؟

هنرمندان مسافرانی بی زمان و مکانند در خیالشان. کنج تنهایی یک نویسنده یا شاعر دنیایی وسیع در فکرش است .می شود همه جا رفت در خیابان های همه کشورهای دور قدم زد و با آدمهای دور دست ملاقات کرد و به رشته تحریر درآورد . از علاقه خودم بگویم، پرسه در طبیعت است در سکوت و گوش دادن به صدای پرندگان و هر چه در طبیعت است.‌ طبیعت دوست شنوا و همدم خوبی است .

 

*در داستان زندگی خودتان، کجاها دانای کل هستید؟

در زندگی خودم سعی کرده ام به خودشناسی برسم. دانای کلِ بایدهای زندگی خودم هستم .

 

*زوایه دید شما با چه کسانی فاصله دارد؟

با کسانی که روح سبز زندگی را در قفس های طلایی امیال زمینی اسیر می کنند با تمام کسانی که دلیل آمدن آدم را به زمین از یاد برده اند ، با تمام آدم هایی که طعم سیب و گندم زمین گیرشان کرده است .‌

 

*هم اکنون مشغول نوشتن چه کاری هستید؟ بزودی از شما چه اثری منتشر می شود؟

در حال حاضر مشغول ویرایش کتاب شعر جدیدم به نام« گاهی به خودت سر بزن» هستم .در حال نوشتن نمایشنامه های کوتاهی برای کودک و نوجوان نیز هستم به نام « پهلوان من رستم » و البته کتاب داستان کوتاهم به نام «خروس خوان»

 

*و سخن آخر

عزیزان دلسوز حوزه ادبیات ! به داد نشر برسید. به یاری واژه ها بیایید. چرا به نشر کتاب به شکل بازار فروش نگاه می شود .من خواهش می کنم کاغذها را به هر قیمتی سیاه نکنید. قلم حرمت دارد. من شخصا بعد از ۲۰ سال مجموعه شعرم را چاپ کردم می توانستم بجای یک کتاب با حذف نکردن خیلی از اشعاری که به نظر خودم برای خواندن کافی نبودند ! سه کتاب چاپ کنم . کتاب های شعر و یا داستانی گاهی می خوانم که فقط متاسف می شوم .بحث معیشت مولفان واقعا برایشان مشکل ساز است. مولفانی با هزاران ایده و استعداد بخاطر معیشت مجبور هستند تمام ساعات روز را کار کنند.  با ذهن خسته با تن خسته چگونه می شود انتظار داشت حافظی دیگر یا احمد محمودی دیگر و دیگر بزرگان سر برآوردند .امیدوارم برای نویسندگان و شاعرانی که ثابت کرده اند بصورت حرفه ای کار می کنند فکری شود. نویسندگی و شعر علاوه بر هنر، یک شغل است و امیدوارم این‌ هم در جامعه نهادینه شود .

 

 

 

سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک
سهیلا قلاوند، نویسنده، شاعر و نقاش اهل اندیمشک

 

 

*معرفی آثار نویسنده به قلم خودش:


-کتاب کودک ( مزرعه سبز و اردک شکمو ):


کتابی با موضوع همبستگی است. در این کتاب کودکان یاد می گیرند تفاوت هایشان را با  دیگرانا بپذیرند و یاد بگیرند با مهربانی رفتار کنند .

 

-کتاب شعر (سایه ستارگان):


: کتابی است مشتمل بر اشعار زیادی در باره پدر و مادر

این اشعار به صورت کلاسیک و سپید هستند . چند شعر در مورد جنگ نیز با تصویری از پدر و مادر آن زمان در کتاب به رشته تحریر درآمده است .البته فکر می کنم برای این عزیزان کار کوچکی بود و امیدوارم دیگر شاعران هم چنین عنوان هایی را نشر دهند .

 

-کتاب شعر (زنجره):


 در حوزه - شعر سپید هست و حاصل سال ها نوشتن من است.‌ اینکه چه اندازه موفق است معتقدم که آینده مشخص می کند . وقتی می خواستم ویراش این کتاب را انجام دهم چند برابر حجم آن را پاک کردم !آدمی هستم بسیار وسواس روی شعر و سخت گیر ترین منتقد خودم هستم . گاهی از دست انثقادهای خودم کلافه می شوم اما مطمعنم باعث می شود کار قوی تری را ارائه دهم .شعرهای این‌ مجموعه پر از صور خیال  هست.  اصلا بدون تصویر و تخیل و احساس نمی شود سپید نوشت ! طبیعت قسمت جدا ناشدنی از نوشته هایم هست. اینکه چقدر خوب یا زیبا هستند را مخاطبانم باید بگویند .

 

 

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو