کتاب «شاید بهتره با یکی حرف بزنی»، درِ اتاق درمان لری کاتلیبِ رواندرمانگر را باز میکند تا ما هم همراه بیمار وارد آن شویم.
فهرست مطالب
روایتهای اتاق درمان با بیان شیرین، جذاب، صمیمی و صادقانۀ کاتلیب چنان برایمان آشناست که انگار خودمان روی صندلی، مقابل درمانگر نشستهایم و از دردها و مشکلات ریز و درشتِ زندگی و روزگار خود میگوییم.
کاتلیب این کتاب را پاسخی به پرسش مهم «ما چطور تغییر میکنیم؟» میداند. جواب هم این است: «با ارتباط با دیگران». از نظر او، رابطهای که در این کتاب دربارهاش مینویسد، رابطۀ درمانگر و بیمار، اعتمادی مقدس میطلبد تا وقوع هرگونه تغییر امکانپذیر شود.
کتاب «شاید بهتره با یکی حرف بزنی» با ترجمۀ الهام سلمانی فروغی توسط نشر ققنوس منتشر شده است.
57 روایت از کتاب «شاید بهتره با یکی حرف بزنی»
نویسنده ۵۷ روایت را در چهار بخش کتاب گنجاندهاست. روایت اول به اسم «ابلهها» روایت «جان» است. جان تحت فشار روانی است، خوابش بهمریخته و سر کردن با همسرش برایش سخت شده. از دیگران اظهار رنجیدگی میکند و کمک میخواهد تا از پس آدمهای زندگیاش که همه آنها را ابله میداند بربیاید.
روایت دوم، روایت خاصی است. کاتلیب صادقانه روایت زندگی خودش را پیش میکشد؛ روایتی که در سرتاسر کتاب به آن اشاره میشود. در خلاصۀ پروندۀ او میخوانیم: بیمار زنی است ۴۵ ساله که در پی به هم خوردن ناگهانی رابطهاش مراجعه کرده. او اظهار میکند که فقط چند جلسه درمان لازم دارد تا با این قضیه کنار بیاید.
کاتلیبِ رواندرمانگر خود نیز بیمار رواندرمانگر دیگری به نام چندل برنسون است. ازجمله نکات قابل توجه کتاب این است که کاتلیب و همکاران درمانگرش همگی به درمانگر مراجعه میکنند. و این حکایت از اهمیت و ضرورت رواندرمانی دارد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که روانشناسان معتقدند که رواندرمانگری که پایش به عنوان بیمار به اتاق درمان باز نشده باشد رواندرمانگر چندان قابلی نیست.
کلاس روانشناسی با لوری کاتلیب
موضوع قابلتوجه دیگری که در معرفی کتاب «شاید بهتره با یکی حرف بزنی» میتوان به آن اشاره کرد این است که با خواندن هر روایت احساس میکنید سر کلاس روانشناسی نشستهاید و استادی کاربَلد با زبانی گیرا، شیرین و طنازش برایتان یک موضوع روانشناسی را شرح می دهد، مثلا در پاراگراف زیر اطلاعاتی دربارۀ بررسی موقعیت بیمار در موقعیت خودکشی میدهد:
«هر وقت حرف خودکشی میشود -چه بیمار حرفش را پیش کشیده باشد و چه درمانگر (طرح کردنش، برخلاف آنچه بعضیها خیال میکنند و نگران میشوند فکرش را توی سر کسی نمیاندازد) -درمانگر موظف است موقعیت را خوب بسنجد. بیمار برنامۀ معینی برایش ریخته؟ وسیلهای برای اجرای برنامهاش دارد (تفنگی توی خانه، همسری خارج از شهر)؟ قبلاً هم اقدام به خودکشی کرده؟ عامل خطرزای خاصی وجود دارد (کمبود حمایت عاطفی یا مرد بودن؛ مردان سه برابر زنان دست به خودکشی میزنند)؟ آدمها از خودکشی که حرف میزنند معمولاً برای این نیست که میخواهند بمیرند، بلکه برای این است که میخواهند دردشان را ساکت کنند. اگر بتوانند راهی برای این کار پیدا کنند، اتفاقاً خیلی هم دلشان میخواهد که زنده بمانند ما بهترین ارزیابی ممکن را انجام میدهیم و بعد، به شرطی که خطر قریبالوقوعی در کار نباشد، وضعیت را از نزدیک تحت نظر میگیریم و روی افسردگی کار میکنیم. ولی اگر شخص مصمم به خودکشی باشد، مجموعه اقداماتی است که باید فوراً صورت گیرد.»
دربارۀ لوری کاتلیب
لوری کاتلیب متولد ۱۹۶۶ در امریکا است. او با این کتابش در بین فارسیزبانان شناختهشده ولی کتابها و فعالیتهایش فراتر از این است. علاوهبر تألیف چند کتاب پرفروش دیگر، سخنرانی تِد برگزار میکند، نویسندۀ ستون ثابتی است به نام «درمانگر عزیز» در مجلۀ آتلانتیک و یکی از میزبانان پادکستی بههمین نام. با همه اینها کما تخصص اصلیاش رواندرمانی است که با ذوق نویسندگی و پیشینۀ روزنامهنگاریاش پیوند خورده.
برشی از کتاب «شاید بهتره با یکی حرف بزنی»
«بهنظر میرسید اتاق درمان جزء معدود جاهای باقیماندهای باشد که در آن دو نفر به مدت پنجاه دقیقه بیوقفه در کنار یکدیگر مینشینند. علیرغم نقاب حرفهایاش، این آیین هفتگی من-تو معمولاً یکی از آن برخوردهای بسیار انسانیای است که آدمها تجربهاش میکنند. من مصمم بودم تمرینی تدارک ببینم که مایۀ رشد و شکوفایی باشد، ولی برای دستیابی به آن هیچ دلم نمیخواست از این آیین چشمپوشی کنم. لابد عجیبوغریب بهنظر میرسیده، اگر نگوییم مطلقاً نامناسب، ولی با آن بیمارانی که من داشتم، میدانستم بازدهی فوقالعادهای حاصل میشود. اگر فضای لازم را خلق کنیم و برایش وقت بگذاریم، بلوغ به قصههایی برمیخوریم که ارزش دارند برایشان انتظار بکشیم. قصههایی که زندگیمان را تعریف میکنند.»