تا قبل از شروع جنگ جهاني دوم، پاپ ژان پل دوم هم براي تيم مدرسه و هم براي تيم دانشگاه دروازهباني ميكرد. اما حمله هيتلر به لهستان او را از دنياي حرفهاي فوتبال دور كرد و مسير زندگياش را براي هميشه تغيير داد. او پس از آن به كليساي كاتوليك رفت و زندگي مذهبي خود را شروع كرد. اما ماجراي پاپ ژان پل و فوتبال دقيقا چيست؟ او چه قدر به فوتبال علاقه داشت؟ در زماني كه رهبري كاتوليكهاي جهان را عهدهدار بود رابطهاش با فوتبال به چه شكل بود؟ با اين گزارش از زندگي فوتبالي پاپ ژان پل دوم همراه باشيد.
نام واقعي ژان پل دوم، كارل جوزف وتيولا بود. كارل در سال ١٩٢٠ در لهستان به دنيا آمد و تا امروز، تنها «پاپ» اسلاو تاريخ است. همچنين او بعد از ٥٠٠سال، تبديل به اولين پاپ غير ايتاليايي شد. زندگي او اما بسيار جالب توجه است. كارول جوزف، در دوران كودكي با يهوديهاي زيادي در ارتباط بود. بازيهاي دبيرستاني، اغلب بين تيم يهوديهاي و مسيحيها بود و جالب است بدانيد كه او اغلب در تيم يهوديها بازي ميكرد. خودش در اين مورد گفته: «تعداد يهوديها كمتر بود و حدود يك سوم كلاس بودند. تيم مسيحيها يك دروازهبان داشت و من براي كمك به آنها، با تمام وجود در آن تيم بازي ميكردم.» و چه كسي فكر ميكرد دروازهبان تيم يهوديهاي يك دبيرستان در لهستان تبديل به يكي از محبوبترين پاپهاي تاريخ بشود؟
وقتي در سال ١٩٧٨، به عنوان پاپ معرفي شد، مردم از فيزيك متناسب او تعجب كردند. پيش از آن تصويري كه از بزرگان كليسا منتشر ميشد، تناسب اندام چيزي نبود كه توجهات را جلب كند، اما ژان پل دوم با همه فرق داشت. هر روز به دوچرخه سواري در واتيكان ميرفت و شنا را ترك نميكرد. او همچنين در همان سالها شخصا اعلام كرد كه بخش زيادي از سلامتياش را مديون فوتبال است.
اشاره شد كه پاپ در دوران فوتبالش دروازهبان بود و به اين ورزش، علاقه خيلي زيادي داشت. او يك طرفدار ليورپول بود و به بازي يرژي دودك، هموطنش كه در واقع همپست خودش هم بود علاقه زيادي داشت. هرچند دودك بين بزرگترين دروازهبانهاي تاريخ جايگاهي ندارد، اما ميتواند مفتخر باشد كه يكي از بزرگترين شخصيتهاي تاريخ معاصر طرفدار او بوده. نشريه گاردين، در پاسخ به سوال يكي از مخاطبانش كه پاپ ژان پل چقدر به فوتبال علاقه داشته نوشته: «با وجود اينكه پاپ در طول زندگياش تنها يك خدا را ميپرستيد، در مورد تيم فوتبال مورد علاقهاش سختگيري زيادي نداشت و ابراز علاقه او تنها به ليورپول خلاصه نميشود. بارسلونا و فولام هم ديگر تيمهايي هستند كه ميگويند پاپ طرفدار ما بوده. مورد فولام به اين خاطر است كه مردم ميگويند او مدتي در دهه ١٩٣٠ در منطقه روهامپتون (منطقهاي كه اغلب طرفدار فولام هستند) ساكن بوده و افسانههاي محلي در اين بخش از لندن ميگويند كه او تمام بازيهاي فولام را به استاديوم ميرفته. البته اين ادعا غلط است، چرا كه تا سال ١٩٤٦ پاپ در لهستان زندگي ميكرد. اما داستان به همين جا ختم نميشود. كن مايرز، يكي از هواداران فولام و خبرنگار اينديپندنت، زماني كه به ملاقات پاپ ميرود از او در اين مورد سوال ميكند. و پاپ به او ميگويد كه من ميدانم شما اين هفته با ويگان اتلتيك بازي داريد، و بسيار خوشحالم كه كسي پيدا شده تا در مورد فوتبال با او صحبت كنم. كن مايرز وقتي به كشورش برگشت در گزارشي نوشت كه پاپ به او گفته كه طرفداران فولام، بهترين طرفداران دنيا هستند و به آنها سلام من را برسان. يرژي دودك، گلر ليورپول هم در ديداري كه با پاپ داشته در مورد فوتبال صحبت كرده و ژان پل دوم به او گفته كه من هر هفته بازيهاي شما را تماشا ميكنم.»
پاپ البته عضو افتخاري كانون هواداران خيلي ديگر از تيمها هم بوده. عجيبترين آنها برميگردد به حمايت از هر دو تيم شالكه و بورسيا دورتموند. دو دشمن خوني در غرب آلمان كه هر كدام به خون ديگري تشنه است. همچنين ژان پل دوم يك كارت هواداري مادامالعمر بارسلونا با شماره ١٠٨,٠٠٠ داشت. او ميتوانست هر موقع كه دلش خواست به نيوكمپ برود و بازيهاي اين تيم را از نزديك تماشا كند. او اين كارت را پس از يك سخنراني مقابل چشمان ١٢٠.٠٠٠ نفر در نيوكمپ دريافت كرده بود. برخي شايعات ميگويند كه او اين كارت هواداري را براي هميشه در اتاق شخصياش نگهداري ميكرده و بسيار از داشتن آن مفتخر بوده.
البته اگر كسي به لهستانيها بگويد پاپ ژان پل طرفدار ليورپول، شالكه، فولام، بارسلونا و يا دورتموند بوده با صداي بلند به او ميخندند. چرا كه آنها او را طرفدار سفت و سخت كراكوويا ميدانند. لهستانيها ميگويند او كل دوران كودكي و دانشجويياش را در حال تشويق اين تيم پشت سر گذاشته و حتي زماني كه بازيهاي اين تيم با كلاسهاي دانشگاهش تداخل داشتند، بيخيال درس ميشده و به استاديوم ميرفته. اين روايت از همه روايات ديگر معتبرتر به نظر ميرسد. چراكه ژان پل دوم با اعضاي اين تيم در لهستان ديداري داشت و به آنها قول داد كه تمام اعضاي تيم را به يك تور خصوصي واتيكان ميبرد. وعدهاي كه به آن عمل كرد و اعضاي اين تيم را به واتيكان آورد.
به هر حال شايد شرايط زندگي كارل جوزف، به گونهاي پيش نرفت كه به يك فوتباليست حرفهاي بدل شود. اما هيچوقت اين علاقه را پنهان نكرد و هميشه پيگير فوتبال بود. اينكه او دقيقا ميدانسته فولام با كدام تيم قرار است بازي كند، نشان ميدهد كه فوتبال را با جديت دنبال ميكرده. سخنراني در مقابل ١٢٠,٠٠٠ نفر در نيوكمپ هم شايد يك نماد از اين علاقه بي حد به فوتبال باشد. زماني كه پس از جام جهاني ١٩٨٢ لهستان موفق ظاهر شد، اعضاي تيم به ديدار پاپ رفتند. پاپ به آنها گفت كه معمولا براي يك تيم فوتبال دعا نميكند، اما اين كار را براي آنها انجام داده است. نزديكان پاپ ميگويند ديدار تيمهاي لهستان و ايتاليا در جام جهاني ١٩٨٢، تنها بازي فوتبالي بوده كه او به خاطر آن تمام برنامههاي ديگرش را كنسل كرده و تمام طول بازي چشم از تلويزيون برنداشت. روبرتو باجو هم در مورد پاپ گفته: «يك بار در سال ٢٠٠٠ يك بازي خيريه در ورزشگاه المپيكو انجام داديم و پاپ نظارهگر بازي بود. با وجود اينكه من بودايي هستم، اما از رياكشنهاي او موقع بازي فوتبال حسابي شگفتزده شدم.»