افزون بر ویرانی خانهها و آثار تاریخی، حریمها نیز نادیده گرفته میشوند؛ در حالی که در سدههای گذشته چنین نبوده است. برای نمونه، میدان نقش جهان اصفهان که در دورههای گوناگون ساخته شده، نه تنها همخوانی و هماهنگی خود را از دست نداده، بلکه به عنوان یک مِعماری بی مانند در جهان شناخته میشود.ازاین دست مِعماری یگانه در دیگر شهرهایمان کم نیست، ولی به انگیزه بی توجهی به معماری و پیشینه تاریخی آن (چه نیک و چه بد) یا رو به ویرانی هستند یا با پیرامون خود ناهماهنگ و ناسازگارند.چنین رُخدادهایی در همه جای کشور به چشم میخورد و ویژه کلانشهرها نیست. موضوع نگرانکننده این است که ساخت و سازهای تازه دارای ارزش معماری چندانی نبوده و بیشتر به انگیزه تجاری که خود سرچشمه مشکلات اقتصادی دیگری است، سر به آسمان نهاده اند.
به همین بهانه گفت و گویی با اِسکندر مختاری از پیشکسوتان میراث فرهنگی درباره حریم و ارزش آن در پاسداری آثار تاریخی و مشکلات ناشی از نادیده گرفتن آن در آینده، انجام گرفته که در پِی می آید : مختاری در آغاز سخنانش به ضرورت وجود حریم برای آثار تاریخی اشاره کرد و گفت : « هر اثر تاریخی با محیط پیرامون خود شناخته میشود، اگر محیط پیرامونش طبیعت باشد، طبیعت مزبور بستری است که اثر در آن شکل گرفته و اگر محیط پیرامونش شهر باشد، آن طبیعت یک بستر شهری برای شناساندن اثر به شمار میآید. اثر به تنهایی معنا ندارد مگر با بستر پیرامون خود».این کارشناس میراث فرهنگی با بیان اینکه هنگام ثبت اثر در سیاهه (فهرست) ملی، حریمهای آثار تاریخی این بستر را میشناسانند و در ماندگاری آن تاثیر بالایی دارند، پافشاری کرد هر اثری که به ثبت ملی می رسد، باید بدون درنگ تعیین حریم شود».این استاد دانشگاه، اگرچه حریم را جزو ضروریات به هنگام ثبت اثر دانست، ولی از سوی دیگر تعیین حریم را در شهرها، به ویژه در کلانشهری چون تهران بسیار دشوار و پرهزینه خوانده و گفت : « برای تعیین حریم نیاز به کارهای کارشناسی و شناخت بافت شهری دارد که به آسانی انجام نمیگیرد. از آنجایی که ضوابط حریم بایست و نبایستهایی (ممنوعیت) را برای مالکان زمینهایی که در محدوده اثر جای گرفته، پدید میآورد، پشتیبانی و پاسداری از آن کار سختی است و نیاز به سازمانها و سازماندهیهایی دارد که توان و امکانات لازم را برای پشتیبانی داشته باشند».
وی براین باور است که امروزه در کشور امکانات بایسته برای تعیین حریم وجود ندارد و این امکانات را چُنین برشمرد : « بخشی از امکانات، اقدام کارشناسی و بخشی مالی است که باید در دسترس سازمان میراث فرهنگی قرار گیرد تا بتواند حریمش را بشناساند. پس از آن باید ابزار لازم قانونی و حقوقی در اختیار داشته باشد تا بتواند از حریم اثر پشتیبانی کند و پروانه (اجازه) ندهد در حریم آثار تاریخی و ملی بیرون از قانونهای حریم حادثه ای رُخ دهد.در شهرهای بزرگ این کار بسیار سختی است زیرا بهای زمین و خانهها بالا و ساخت و سازها بسیار است. شهرهای ما در حال توسعه هستند و درخواست برای ساخت هم بسیار است. از سوی دیگر، نهادهایی که توان پرداخت چنین هزینههایی را دارند، شمارشان بالاست و میراث فرهنگی به تنهایی نمیتواند از حرایم آثار تاریخی پاسداری کند.برای نمونه در حریمهای سعدآباد و نیاوران، بهای زمین و بناها بسیار بالاست و اگر شما بخواهید به عنوان یک سازمان مسئول برآن باشید از این حریمها پاسداری کنید، به تنهایی توان چنین کاری را نخواهید داشت و نیاز به همکاری شهرداری، قوه قضاییه، نیروهای پلیس و انتظامی دارید. همچنین رسانهها و خِرَد همگانی نیز باید از شما پشتیبانی کند. از همین رو، پاسداری از حریم کاری پرهزینه و بسیار دشوار است».مختاری در دنباله از چگونگی حریم گذاری برای آثار تاریخی گفت : « نخست باید بستر شناخته شده و ارزشيابی شود. ارزشهای تاریخی، ارزشهای منظری، معماری، اجتماعی و فرهنگی حریم اثر آشکار شود و طرحهای حرایم باید به گونهای باشند که بتوانند مجموعهای از ارزشها را کنترل و سرپرستی کنند برای آینده اثر.حریم گذاری در محدوده تاریخی نه تنها در ایران، بلکه در جهان کاری بس دشوار است مگر آنکه همه شهر تاریخی را فریز کرده و ساخت و ساز در آن محدود شود. اگر محدود شود پاسداری از حرایم آسان خواهد بود».این معمار نمونههایی از شهرهای گوناگون را بیان کرد که حریم در آنها جایگاه اصلی خود را از دست داده و به بهانه توسعه شهر ساخت و سازهای بی رویه ای در آن انجام گرفته است : « زمانی در شهری مانند دامغان، بناها یک یا دو اَشکوبه (طبقه) بود، اکنون اگر بنايی چهار یا پنج اَشکوبه ساخته شود، حریم همه شهر از میان میرود. 20 سال پیش چنین مشکلی نبود و درخواست ساخت بنای چند اَشکوبه در دامغان، ساری، بابل و... وجود نداشت، ولی هماکنون وجود دارد و آنهم یک رو نما!چگونه می توان هنگامی که درخواست ساخت وجود دارد، ازحریمهای آثار تاریخی پاسداری و آن را ماندگار کرد! آشکار است که پاسداری از مسجد جامع دامغان، چهره تاریخی دامغان، اردستان، زواره، سمنان، میبد و یزد بسیار دشوار است. مگر آنکه ما محدوده شهرهای تاریخیمان را کنترل کنیم و در طرحهای توسعه شهری پروانه ساخت ندهیم و چنین قانونی بگذاریم که بناها بیشتر از حرایم نباشند.اما هنگامی که قانونهای نوسازی شهری به تجمیع، بافت فرسوده و بهانههای دیگر روز میرسد به بالای چند اَشکوبه هم خواهد رسید».این پیشکسوت میراث فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش گفت که آثار تاریخی به تنهایی توان ایستادگی (مقاومت) ندارند؛ اثر تاریخی، یک دانه از بافت است و نمیتواند همه بافت را زیر تاثیر خود جای دهد. وي دردنباله افزود : « شما اگر بخواهید ازحریم آثار تاریخی در محدوده شهرهای تاریخی پاسداری کنید، باید همه دانههای بافت تاریخی را کنترل کنید و قانون باید همه بافت را در برگیرد؛ با چند اثر امکان رقابت با ارزشهای اقتصادی وجود ندارد، ارزشهای اقتصادی که در محدوده شهرها برای زمین پدید آمده است».مختاری باور دارد که شهر موجودی زنده و سرپرستی آن بسیار دشوار است و ميگويد: « سخن گفتن آسان ولی در عمل بسیار سخت است. شما باید در برابر سود (منافع) یک شهر ایستادگی کنید و اگر توانستید از ساخت بناهای بلند مرتبه پیشگیری کنید، شهر از رونق اقتصادی میافتد و باید کارهای بسیار دیگری انجام گیرد که رونق اقتصادی نه در قالب ساخت و ساز، بلکه به گونهای دیگر باشد.
شوربختانه مالکان شهر، دارندگانی نیستند که به شهر عِرق داشته باشند، بلکه کسانی هستند که پافشاری میکنند خانه پدری خود را فروخته و درآمدش را به بیرون از کشور ببرند!همه خانههای با ارزش محور خیابان انقلاب را چه کسانی میفروشند؟ همینهایی که در رسانهها کوشا هستند! به چه کسانی میفروشند؟به کسی که گرانتر بخرد. کسی که گرانتر میخرد با بالا بردن تراکم میتواند سود بالاتری داشته باشد.پس همه ما در این کار سهیم هستیم، همه در رخدادهای شهرمان مسئول هستیم. در شمیران هر کسی که در باغی ساکن میشود، همین که باغ کناری ساخت و ساز میکند، دادش در میآید؛ درحالی که خود روی یک باغ نشسته است. چرا آن زمانی که برآن بودند باغ را ویران کنند، دادی زده نشد!سخنم این است شهروند تا زمانی که سود مالی در میان است، یک سوداگر است و همین که بهعنوان یک شهروند پیش میآید، یک درخواستکننده است، درخواست کنندهای که هنگام منافع مالیاَش حاضر نیست از سودش بگذرد. من کسی را در این شهر نمیشناسم که برخورد درستی داشته باشد، به جز بانو فریده رهنما. این همه بساز و بفروش خواهان خرید خانهاش بودند، ولی نفروخت».
باید توجه داشت شناخت تاریخ از راه شناخت اَندیشه انسانی امکانپذیر است و اندیشه انسانی در منظر فرهنگی به ویژه در میراث فرهنگی و مهمتر در منطقهها و بناهای تاریخی آشکار میشود. بافت تاریخی شهرها جزوی از سرمایه ملی و فرهنگی کشور هستند که نه تنها از دید زیباشناسی، بلکه دانش مردمشناسی و هویت بخشی شهرهای ما ارزشمند هستند و باید با کارشناسی بالا افزون بر کُرنش (سرفرود آوردن) به آثار برجای مانده از گذشته، دانش امروزی را در خدمت هرچه شاخصتر کردن سرمایههای نیاکانی و زندگی بهتر برای پدید آوردن آرامش و آسایش مردم به کار گرفت.
هر اثری که به ثبت ملی می رسد، بدون درنگ تعیین حریم شود
گسترش شهرها در دهههای گذشته، نگرانیهایی را برای حریم آثار تاریخی به دنبال داشته و تا کنون کوششهای کُنشگران میراث فرهنگی و سرپرستان این حوزه راه به جایی نبرده است. گویا گریزی از آن وجود ندارد و باید در برابرش سرخَم کرد! با وجود دانش بالای سرپرستی شهری و با آرمان پدیداری مکانی اَمن برای شهروندان، هر روز بیننده ویرانی یادمان های تاریخی هستیم.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران