رویداد امروز-امیرحسین احتشامی: قانونی که چند تیم مدعی را به هزینه تعیین شده مکلف می کند. اما در میان تعجب همین باشگاهها با کیسه های پرپول سراغ ستاره ها می روند و با آن ها قرارداد میبندند. قراردهایی که رقم های توافق شده اش سرسام آور است. به طور مثال باشگاهی اعلام می کند به ستاره تیمش پیشنهاد 35 میلیاردی داده اما این بازیکن رد کرده است. اما آنچه در این میان بسیار نگران کننده به نظر می رسد تکرار اتفاقات فصل گذشته است. اتفاقاتی که لیگ بیست و سوم را حتی تا مرز تعطیلی هم پیش برد و حاشیه های فروانی را ایجاد کرد. لیگی که از همان زمان آغاز هم به حاشیه رفت. باشگاههایی که از سقف مقررشده هم عبور کرده و البته سعی کردند به نوعی کار خود را موجه جلوه دهند. قانونی که قرار بود انضباط مالی بر باشگاهها حاکم کند و عمده باشگاههایی که تراز منفی داشتند و زیانده بودند را سرو سمانی بدهد. البته این مشکل چند سال اخیر باشگاههای ایرانی نیست و دهههاست که باشگاهها از بودجه عمومی ارتزاق میکنند. از سوی دیگر خرج و دخلهای ناهمگون ازجمله مشکلات ساختاری باشگاههای ایرانی است. هزینههای آنچنانی در مقابل درآمدهای اندک موجب شده تا همواره تراز تجارتی اغلب باشگاههای ایرانی نابرابر باشد. در این میان تلاش مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ برای محدود کردن دست مدیران باشگاهها هم با ناکامی مطلق روبرو شد و ره بهجایی نبرد. بر اساس قانون تجارت که باشگاه را هم شامل میشود اگر یک شرکت یا باشگاه سه سال متوالی زیانده باشد باید آن را به انحلال رساند زیرا کاملا زیانده بوده و صورتهایشان در بحث مالی مردود است. این در حالی است که در همه دنیا منابع تامین مالی باشگاهها عمدتا از طریق حق پخش تلویزیونی است و حق پخش اینترنتی هم اخیرا به آن اضافهشده است، فروش مجوز پخش دیدار بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم به شبکهها و تلویزیونها یکی از راههای کسب درآمد باشگاهها است که در ایران این مشکل هنوز حلنشده است. بههرحال فدراسیون فوتبال عزم خود را جزم کرده بود تا انضباط مالی لازم را در باشگاهها برقرار کند اما این قانون سقف قرارداد نتیجه معکوس داد. البته فدراسیون فوتبال تاکید داشت تا قانون سقف بودجه و دستورالعمل ناظر بر قراردادها را برای فصل پیش رو اجرایی کند. در حقیقت ساختارپرایراد باشگاههای ایرانی که از حرفهای بودن تنها نام آن را یدک میکشند تااندازهای پیچیده است که برای رسیدن به حداقلها باید حداقل چند سال لیگ را تعطیل کرد و همهچیز را از نوساخت. البته بدون تعطیلی لیگ و تکیه بر تهدید و ارعاب صرف بعید است حاصلی به دنبال داشته باشد چرا که اگر چنین بود در چند فصل اخیر حداقل وضعیت بهتر میشد نه این که هفته به هفته حاشیهها افزایش پیدا کند. حاشیههای که هرکدام مقولهای را شامل میشود و برای رفعورجوعش باید پروندهای ویژه باز کرد. همان گونه که در بازار نقل و انتقالات فصل که قرار است از 25 مرداد آغاز شود همان رویه سال قبل نمایان شده است. افزایش سرسامآور هزینه ها و بهویژه رقم قرارداد بازیکنان نهتنها هزینههای جاری باشگاهها را کاهش نداده بلکه با افزایش چشمگیری روبرو شود. قراردادهایی که گاهی چند برابر شده و باشگاهها هم برای جلب نظر ستاره مجبور به پرداخت این رقم های غیرمتعارف می شوند. نکته جالب این که پول هایی در این راه در فوتبالی صرف میشود که از نگاه نرم افزاری و سخت افزاری هنوز کمبودهای بسیاری دارد. از جمله ورزشگاههای پراشکال و بازیکنانی که ارزش این همه هزینه را ندارند. پرداختن به این دو مورد برای این که مشخص شود فوتبال ایران چگونه به بیراهه میرود و خرج و دخل ها تا چه اندازه نامیزان است کفایت می کند.